پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج. - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ
سلام دوستان؛
دربارهی چگونگی به قدرت رسیدن و تداوم حاکمیت پستترین انسانها و نظامات سیاسی بر مردمان، سببهای بسیاری را بر میشمارند و تحلیلهایی ارائه میدهند که چه بسا بیشتر آنها درست نیز باشد، اما اشاره به ریشه ندارند، لذا ضمن درستی، خودشان سبب غفلت و گاهی فریب نیز میگردند!
اگر به تحلیلهای تاریخی دربارهی چگونگی استیلا و تداوم حاکمیت فراعنه، پادشاهان، نظامات باطل و ظالم دقت کنیم، بیشتر سخن از امکانات، نیرو و تجهیزات برتر آنان به میان آوردهاند، در حالی که اولاً این امکانات، نیرو و تجیزات از آسمان برای آنها نازل نشده است، بلکه مردم تسلیم و تابع در اختیار آنان گذاشتهاند و ثانیاً حکم "عقل" این است که تمامی توانها و امکانات، در راستای اعتلای حیات بشر به کار گرفته شود، نه این که تا کسی یا گروهی، حزبی و جمعیتی به قدرت رسیدند، طغیان کنند. پس علت اصلی باید چیز دیگری باشد.
تردیدی نیست که نظامها و حاکمان طغیانگر و جایر، همگی "جاهل" هستند، اگر چه در علوم ابزاری پیشرفت کرده باشند و از قدرت اقتصادی، نظامی، بانکی، تشکیلاتی و ... برخوردار شده باشند؛ چرا که "جهل"، در برابر "عقل" است، نه در برابر "علم" و آن هم علوم ابزاری.
اگر فرعون، نمرود، معاویه، یزید، چنگیز، هیتلر، صاحبان قدرت در امریکا و انگلیس و سایر هم پیمانان و غلامان آنها در چنبرهی اختاپوسی فراماسون و تشکیلات بینالمللی صهیونیسم، "عقل" داشتند که از این امکانات و پیشرفتها، در راه رشد، کمال، آرامش، عدل و رفاه مردم بهره میبردند، نه این که چون قبایل وحشی، آدمکُش و آدمخوار در گذشتههای دور و یا دیکتاتورهای قرون وسطایی، کشورگشایی، استعمار و استثمار مردمان را هدف بگیرند و این همه جنگ، قتل، جنایت، نسلکُشی، نژاد پرستی، تحریم، تحمیل قحطی، جنگهای بیولوژیکی و ... به راه بیاندازند! اینها همه از جهالت (بیخردی) نشأت میگیرند.
خداوند چه میفرماید؟
حال توجه کنیم که خداوند متعال که علیم، حکیم و رب العالمین است و از عاقل و جاهل، عادل و ظالم، مستکبر و مستضعف و ... همه بندگان او هستند، در بارهی چگونگی استیلای جهال ظالم و مستکبر و تداوم آن، در کلام وحی [قرآن مجید] چه میفرماید؟
الف - از یک سو تصریح دارد که این کافران، ظالمان و مستکبران، همگی جاهل هستند؛ لذا همیشه و در هر عصری، هر چهار رویکرد جاهلیت در آنها بروز و ظهور دارد، که عبارتند از:
یک - «ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ – گمان جاهلی»؛ که شاهدیم نه تنها هیچ حقیقتی را نمیشناسد، بلکه در اعتقادات پیرو "ایسم"های مندرآوردی و در اهداف دنبال گمانهای خود هستند.
دو - « تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ – خود نمایی جاهلی»؛ که شاهدیم از سیاست و اقتصاد گرفته، تا اخلاق اجتماعی و نیز نقش و ارزش "زن"، همه با خودآرایی، خودنمایی و نمایشهای جاهلانه صورت میپذیرد.
سه - « أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ – قضاوت و احکام جاهلی»؛ که نمود آن را در احکامی که تحت عناوینی چون: دموکراسی، لیبرالیسم، حقوق بشر، مبارزه با تروریسم، جنگ پیشگیرانه، صلحآوری، تمدن و ...، علیه ملتها (به ویژه مسلمانان) صادر میکنند، شاهدیم. در سازمان ملل، شورای امنیت، سازمان تجارت جهانی (WTO )، گروه اقتصادی (G 20)، نشستها و مذاکرات و به اصطلاح معاهدات و ...، چگونه حکم میشود و چه احکامی صادر میگردد؟!
چهار - « حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ – نخوت جاهلی»؛ که بروزش در گردنکشیها، دیکتاتوریها، گرایشات نژادپرستانه و سرکوب اقوام، ملتها و نژادها، به مراتب بیشتر است.
[در قرآن کریم، ضمن چهار آیه، به این چهار رویکرد جاهلی تصریح شده است]
ب - از سویی دیگر، میفرماید که اینها چون عقل و شعور ندارند، پس بینش و بصیرت هم ندارند، لذا کید و مکرشان بسیار ضعیف میباشد: « إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا / النساء، 76».
پس چگونه حکومت میکنند؟!
حال، سؤال ایجاد میشود که اگر جاهل هستند [که هستند] و اگر چون جاهل (بیخرد) هستند، کید و مکرشان ضعیف است [که هست]، پس چگونه به قدرت میرسند و چگونه به حکومت خویش تداوم میبخشند؟!
●- به قدرت رسیدن باطل نیز راههای گوناگونی دارد که از آن جمله ظلم و جنایت (جنگ، ترور، ایجاد رعب و وحشت، کودتا و ...) و یا فریب مردمان برای جذب و کسب اجماع (اکثریت) میباشد؛ اما هیچ تردیدی نیست و تجربه نیز اثبات نموده است که تا عموم (اکثریت) مردم نخواهند، هیچ ظالمی به قدرت نمیرسد و اگر به صورت حادثهای نیز به قدرت رسد، حکومتش دوامی ندارد و به سرعت سقوط میکند. این سنّت الهی است که "شیطان، نمیتواند هیچ سلطهای بر انسان پیدا کند، مگر آن که انسان خودش بخواهد".
●- بنابراین، استیلا و تداوم حاکمیت این ضعیف بر مردم، فقط بر تحقق یک اصل استوار میباشد که عبارت است از: «تحقیر و کوچک و پست انگاشتن و نگاهداشتن مردم»!
*- در حکایات تاریخی آمده که سلطانی نمیتوانست کشور را در آرامش اداره کند، اما سلطان کشور همسایه، به خوبی اداره میکرد. وزیرش را نزد آن سلطان فرستاد تا راهکار (استراتژی و تاکتیک) حکومت را بیاموزد.
سلطان موفق، در پاسخ سؤال وزیر کشور همسایه، از پنجره یک مزرعهی گندم را نشان داد و گفت: «رازش همین است»! وزیر پرسید: این چه چیزی را نشان میدهد؟! سلطان گفت: میبینی که این خوشههای گندم، همه در یک سطح از پستی قرار گرفتهاند؛ پس اگر یکی از آنها قد بکشد و بلندتر شود، مابقی نیز به او تأسی کرده و بلند میشوند! بنابراین، باید مردم را در یک سطح از پستی، نگاه دارید تا خودتان برتر و حاکم باشید»!
خداوند متعال، در کلام وحی، به ما آموزش و هشدار داد که روش تداوم حکومت فرعون (و بالتبع سایر فراعنه) همین است که مردم را "تحقیر و تسخیف" میکنند و آنها را به شیوههای متفاوت، در یک سطح از پستی قرار میدهند.
آنها برای تحقق این تحقیر، از یک سو، ثروتی که ظالمانه به دست آوردهاند را به رخ کشیده و دلیل بر حقانیت خود بر شمرده و میگویند: اولاً من (ما)، از یک مشت انسانهای بدبخت و بیچاره برتریم، ما انسان درجه یک هستیم، چرا که ثروتمند و مرفه میباشیم! ثانیاً من (ما)، از آنهایی که دم از پیروی حق میزنند و به حق و عدالت دعوت میکنند برتریم، چرا که قدرتها و ابزار حرف زدن در اختیار ماست – و ثالثاً: من (ما)، بر حقیم، اگر حق با آنان است، پس چرا مثل ما تجملات ندارند؟!
حال به این آیات در استدلالهای فرعونی دقت کنیم:
« أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هَذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ » (الزخرف، 52)
ترجمه: (فرعون به بزرگان و کارگزاران خود گفت:) مگر نه این است که من از این مردی که از خانواده و طبقه پستی است و هرگز نمیتواند فصیح سخن بگوید برترم؟
« فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ » (الزخرف، 52)
ترجمه: پس چرا بر او دستبندهايى زرين آويخته نشده؟ يا با او فرشتگانى همراه نيامدهاند (تا هم تأییدش کنند و هم سپاهیان او را در مقابله با ما تشکیل دهند)؟
●- این استدلالها، همه جاهلانه است؛ پس خداوند متعال میفرماید: این حرفها نیست، بلکه او با تحقیر مردم، آنها را مطیع دستورات خود نمود، و البته فرمود: هم نظام حکومتی و هم مردمانی که این خوار شدن و تحقیر را پذیرفتند و اطاعت کردند، هر دو "فاسق" بودند، یعنی از پوسته و مسیر انسانیت خارج شده بودند:
« فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ » (الزخرف، 54)
ترجمه: (فرعون) قوم خود را سبک کرد، در نتیجه از او اطاعت کردند؛ آنان قومی فاسق بودند!
اجازه ندهیم تحقیرمان کنند:
بنابراین، اگر رشد، قوت، قدرت، عزت، کرامت و تداوم حیات انسانی خود را میخواهیم، نباید اجازه دهیم تحقیرمان کنند.
چه در مسائل شخصی، اخلاقی، رفتاری، معیشتی، کسب و کار ...، و چه در عرصههای حکومتی، سیاسی، اقتصادی و ...؛ نباید اجازه دهیم که ما را "سبک بشمارند" و در یک سطح از بیوزنی، بیمقداری، بیهویتی، بیارزشی، بیتفاوتی و بیاثری، نگاهداشته و بالتبع بر ما حکومت کنند.
●- تحقیر و بیوزن کردن، در اصل و ابتدا، با تغییر اهداف، ارزشها و آمال در اذهان عمومی آغاز میگردد. وقتی هدف غایی، رسیدن به تجملات و تفاخر به دیگران و مشغولیت به لذایذ زودگذر (به هر قیمتی) شد، از یک سو تکاپوی جامعه پست و خطا میشود و از سویی دیگر، صاحبان زر، زور و تزویر، حاکم میگردند و همگان را به اطاعت از خود وادار میکنند.
●- روش دیگر، بزرگنمایی دشمن و کوچک و بیمقدار شمردن خود، توسط حاکمان، تصمیمگیران، مدیران برتر و تکیه زنندگان بر مسند قدرت میباشد. چه خودشان و در خارج باشند و چه مرعوب شدگان داخلی آنها.
●- روش دیگر، به راه انداختن جنگهای نیابتی به نفع دشمن، به ویژه در عرصههای فرهنگی و اقتصادی میباشد. وقتی فرهنگ مردم سبک و خوار (مبتذل) شد و اقتصاد کشور و مردم نیز به ورشکستگی کشانده شد، ملت سبک و بیمقدار میشوند و به تقلید کور و نیز گدایی و نگاه به دست اربابان روی میآورند.
●- روش دیگر، بیبصیرتی، خود کوچکبینی و حتی خودزنی، در پذیرش معاهدات و معاملات ننگین و خسارتبار میباشد و بدتر از آن، توجیه و تطهیر مواضع و عملکردهای خطای خود در اذهان عمومی، با فریب، دروغ و انواع و اقسام سیاستهای تبلیغاتی و اجرایی.
*** - بنابراین، ما که انسان و عاقل هستیم، ما که مسلمان یا اهل کتاب هستیم، ما که پیرو ولایت هستیم و ما که ایرانی هستیم، نباید به دشمنان داخلی و خارجی، اجازه دهیم که ما را تحقیر نموده و سبک بشمارند و در نتیجه تسلیم و مطیع خود گردانند.
اگر راه عزت و کرامت را پیش گیریم، قطعاً قابلیت استقلال، رشد و امنیت در ما ایجاد میگردد و بدین ترتیب، انتظار تعجیل در ظهور، قیام و استقرار حکومت عدل جهانی، به نتیجه میرسد. انشاء الله.
مشارکت و همافزایی (موضوع و نشانهی لینک مطلب، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
رمز تداوم سلطهی مستکبران و ظالمان بر جهان چیست؟ اگر میخواهیم استقلال و عزت یابیم و زمینه ظهور را مساعد کنیم، "اجازه ندهیم تحقیرمان کنند".
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8913.html
کلمات کلیدی:
سیاسی