آیت الله، علامه محمدتقی جعفری رحمة الله علیه، در مبحث "انسان در اسلام"، با تذکر و تأکید بر این که «استناد نظریه در علوم انسانی به شخصیتهای مشهور نباید ما را از نعمت عظمای چون و چرا محروم کند. اطلاع و آگاهی از نظرات شخصیتها، بلی؛ ولی قرار گرفتن کورکورانه در میدان جاذبیت آنان، نه.» به تبیین «انواع شخصیت» پرداخته و نوشتهاند:
انواع شخصیت:
نوع یکم: شخصیتهایی هستند که مبنای کار فکری و عملی آنان، حواس، ابزار شناخت، اندیشه، تعقل و هوش است. تفاوت این گروه بادیگران، در قدرت اندیشه و تعقلِ به کار بستن منطقی ابزار شناخت است.
هیچ تردیدی نیست در این که شخصیت از این نظر سرمایهای است بس با اهمیت، که در هر جامعه موجب پیشرفت مطلوب آن جامعه خواهد بود.
نوع دوم: شخصیتهایی هستن که هر دو نوع فعالیت عقلانی و قلبی جامعه را در درون خود به جریان انداختهاند.
اینان به وسیلهی عقل و با استمداد از حواس و دیگر ابزار شناخت، جهان و انسان، آن چنان که هست، را تفسیر و به وسیلهی تلقی انسان، آن چنان که باید و جهان «آن چنان که میتواند وسیلهی رشد انسانها تلقی شود» را در اختیار مردم قرار میدهند.
مسلم است که اینگونه شخصیتها، از دیدگاه مقبولیت و آرامش خاطر انسانها، در مرحلهی والاتر از نوع یکم قرار دارند.
نوع سوم: شخصیتهای بسیار والا هستند که به وسیله روح قدسی ملکوتی، انسان و جهان را «آن چنان که هستند» میشناسند و طرق «انسان، آن چنان که در گذرگاه حیات معقول باشد» را میدانند و این شناخت و دانش را، بدون این که به نیروها و استعدادهای مغزی خود نسبت بدهند، به گیرندگی از مقام اعلای کمال مطلق، که مقام ربوبی است، مستند میدانند.
اینان گروه پیامبران و اوصیاء و اولیاءاند که با درجات مختلف، از خودهایی گذشته و آگاهی و اشراف به جهان و انسان را به دست آوردهاند.
اینان گروهی از انسانها هستند که همه شئون حیاتی آنان، تجسمی از اصل و قانون است. به همین ملاک، هر شخصیتی هر اندازه که بتواند به مقام والای اشراف به انسان و جهان نائل شود، مشمول آن جمله است که یکی از صاحبنظران میگوید:
«چنان زی که اگر اندیشهی تو به یک نتیجهای رسید، آن نتیجه بتواند به صورت قانون برای انسانها درآید؛ و اگر کاری انجام دهی، بتوان از آن کار قضیهای ساخت که به صورت قانون درآید.»
مسلم است که اینگونه شخصیتها هستند که میتوانند خطوط و الگوهای اصلی حیات معقول را تعیین کنند و تطبیق آنها را در قلمروی مادی و معنوی به عهدهی خود انسان بگذارند.
مرتفع شدن چون و چرا، در برابر خطوط و الگوهایی که این کاروان حق و حقیقت مطرح میکنند، نه به جهت آن است که انسانها لیاقت چون و چرا را ندارند، بلکه برای آن است "چون و چرا" وسیلهای است برای دریافت واقعیتها، و فرض بر این است که این کاروان با واقعیات آشنایی مستقیم دارند.
منبع: (انسان در اسلام، آیت الله علامه محمدتقی جعفری رحمة الله علیه، گردآوری و تلخیص از محمد رضا جوادی، «در تکاپوی معرفت، 4»، ص 22 تا 26)
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
مرحوم علامه محمدتقی جعفری: انواع شخصیت – اطلاع و آگاهی از نظرات شخصیتها، بلی؛ ولی قرار گرفتن کورکورانه در میدان جاذبیت آنان، نه.
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8920.html
کلمات کلیدی:
در محضر استاد