با این که در قرآن کریم بر «لا اکراه فی الدین» تصریح شده، چرا من نمیتوانم دین خود را انتخاب کنم، بدحجابی بدتر است یا رشوه؟ آیا مشکلات به خاطر انتخاب کورکورانه نیست؟ (ارشد mba / مشهد)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): آیا تمام این آیه و تمام دین و قرآن مجید، و تمام مبحث اختیار و انتخاب و ...، خلاصه شد در حجاب؟!
اگر چه این موضوع این آیه و سؤالات و شبهات مربوط به آن، بارها طرح شده و مورد بجث قرار گرفته است، اما دوباره و به صورت اجمال به چند نکتهی مهم اشاره میشود:
الف – دین و ایمان مردم:
بسیار بسیار دقت نمایید که برخی تا خودشان در امری میلغزند، ابتدا سریعاً دیگران را به نفهمی و کوری و ... متهم مینمایند، چرا که ریشه تسلیم نشدن در برابر خداوند متعال، همان "تکبر" و خودبزرگبینی مقابل دیگران است. همین تکبر است که ابلیس لعین را نیز از آن مقام ملکوتی، به پستترین درجات و مقامات وجودی کشاند و دیگران را نیز به هلاکت میکشاند.
امروزه نیز همینطور است و هیچ اختصاصی به اسلام و غیر اسلام ندارد، همیشه مستکبران، ظالمان، فاسقان و فاسدان، به جای آن که به ضعفهای خود دقت کنند، معترف باشند و برای اصلاح اهتمام ورزند، دیگران را پست و ابله میخوانند؛ چنان که از فرعونیان در گذشته گرفته تا قدرتهای امروزی، خودشان را انسانهای درجه یک، فهمیده، با شعور، متمدن و ... میدانند و تمامی مردمان جهان، از جمله ملتهای خودشان و بالاخص مسلمانان را انسانهای درجه سه و پایینتر میخوانند!
در رفتار مردمان عادی نیز همینطور است! لذا در مورد تکبر و مواضع اهل کفر و فساد فرمود:
«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ * أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِنْ لَا يَشْعُرُونَ » (البقره، 11 و 12)
ترجمه: و چون به آنان گفته شود در زمين فساد مكنيد مىگويند ما خود اصلاحگريم! * بهوش باشيد كه آنان فسادگرانند ليكن نمىفهمند (شعور درکش را ندارند).
« وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَكِنْ لَا يَعْلَمُونَ » (البقره، 13)
ترجمه: و چون به آنان گفته شود همان گونه كه مردم ايمان آوردند شما هم ايمان بياوريد مى گويند آيا همان گونه كه كم خردان ايمان آوردهاند ايمان بياوريم؟! هشدار كه آنان همان كمخردانند ولى نمىدانند.
ب – دین و اجبار در آن:
بسیار مطرح شد که "دین" با "شریعت" متفاوت است. دین به اعتقادات میگویند و شریعت به حقوق، احکام و قوانین. مقوله "دین" به بُعد نظری و اعتقادی توجه دارد و شریعت به بُعد عملی. اگر چه ایمان یا کفر، با عمل رابطه و تأثیر مستقیم دارد.
فرمود: « لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ »، چون هیچ کس نمیتواند عقیدهای را به زور بر دیگری تحمیل نماید. نه کسی میتواند به زور و اجبار کسی را مؤمن به توحید، معاد، قرآن، ولایت و اسلام نماید، اگر چه شخص شریف پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله باشد – و نه کسی میتواند دیگری را به زور و اجبار به کفر و بدتر از آن دشمنی و عناد با خداوند متعال بکشاند، اگر چه شخص ابلیس لعین باشد. به پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله فرمود: « فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ * لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ - پس تذكر ده كه تو تنها تذكردهندهاى * تو را بر آنان تسلطی نیست / الغاشیة 21 و 22 »، و راجع به ابلیس و سایر شیاطین جن و انس نیز فرمود: بر کسی تسلط ندارند، بلکه تسلط آنان فقط بر کسانی است که خودشان ولایت و سرپرستی آنها را میپذیرند: « إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ ... / النّحل، 99 و 100»
بنابراین:
یک - در "دین = اعقتادات و باورها"، هیچ اجبار و اکراهی نیست، بلکه هر کسی هر دینی دارد، خودش انتخاب کرده است.
دو - چنین نیست که اگر کسی ایمان به الله و معاد آورد، نادان، ابله و سفیه باشد و انتخابش کورکورانه باشد، و هر کس این حقایق روشن را نشناخت و باور نکرد، بسیار روشنفکر و اصلاحگرا باشد. و اگر موضوع با عقلانیت سنجیده شود، عکسش صادق است.
سه – لازم است که آیه کامل خوانده شود، نه این که تجزیه و مُثله شده و فقط چند کلمه از آن مستمسک قرار گیرد. در آیه به ایمان به الله و کفر به طاغوت تصریح شده است.
ج - شریعت و اجبار:
بیان شد که شریعت، همان حقوق، قوانین و احکام میباشد و اجرای قوانین، و به ویژه قوانین اجتماعی و یا حتی قوانین فردی که نفع یا ضررش متوجه دیگران میشود، نه تنها در اسلام، بلکه در تمامی ادیان، مکاتب و جوامع متفاوت، اجباری میباشد و به همین دلیل ضمانت اجراییهایی چون: بازداشت، جریمه، حبس کوتاه مدت یا بلند مدت، تبعید و حتی اعدام دارند.
بدیهی است که در هیچ دین، مکتب، حکومت و جامعهی دیگری (حتی جوامع کوچک و بدوی)، هیچ کس اجازه ندارد تحت عناوینی چون: لا اکراه فیالدین – آزادی – دموکراسی – لیبرالیسم و یا در یک کلمه «من!»؛ هر کاری که میپسندد و دلش میخواهد انجام دهد. بلکه همگان باید ملزم به اجرای قوانین باشند، اگر چه نه تنها آن قوانین را نمیپسندند، بلکه میلشاد درست در نقطهی مقابل آن قوانین قرار دارد. چند در صد از مردمان جهان، در ممالک متفاوت، با قوانین مالیات و یا نظام وظیفه (سربازی) و نیز فراخوان اجباری برای جنگ و ... موافق هستند؟!
●- شریعت و احکام اسلامی نیز نه تنها مستثنای از این قواعد کلی نمیباشند، بلکه بسیار جامعتر و محکمتر میباشند و به همین دلیل شریعت اسلام، هم در مبدا و منبع حکمت و صدور احکام (که خداوند علیم و حکیم است) غنیتر است و هم در ضمانت اجرایی محکمتر است، که به بهشت و دوزخ - و فلاح یا عذاب ابدی ختم میگردد.
هر حکم، شریعت و قانونی، به لحاظ رفتار و آثار، جنبههای گوناگونی دارد:
1- برخی احکام شخصی هستند و به حسب ظاهر اثر مثبت یا منفی بر دیگران ندارند – اگر چه به حسب واقع، هیچ کاری نیست که بازتاب و اثری کم یا زیاد، بر دیگران نداشته باشد. [مانند این که کسی چیز نجسی را بخورد یا نخورد، یا پس از تماس با نجاست، خود را تطهیر بکند یا نکند].
2- برخی از احکام شخصی هستند، اما آثار اجتماعی دارند، لذا انجام آن اجباری میشود. مانند برخورداری از حداقل تحصیلات. چنان که اگر پدر و مادری کودک خود را به مدرسه نفرستند، پلیس دخالت کرده و با حکم قانون، آنان را اجباری به مدرسه میفرستد – یا همین طور است شرابخواری، که به حسب ظاهر میل و حقوق شخصی است. در کشورهای غربی که تولید، توزیع و مصرف مشروبات الکی آزاد است نیز قوانین مشابه و متفاوتی وجود دارد که محدودیتآور است؛ چنان که در برخی از شهرهای کانادا، حمل بطریب شرابی که درش باز شده باشد، در حین رانندگی نیز تخلف است، چه رسد به نوشیدن آن ولو به یک جرعه.
مثال: اگر کسی در خانه و خلوت خود، به بهانهی "لا اکراه فی الدین"، تصمیم بگیرد که پشت به قبله نماز بخواند، کسی با او کاری ندارد و در نهایت متذکرش میشوند که جهت قبله آن است – اما اگر کسی در نماز جماعت این کار را انجام دهد و به تذکر نیز اهمیت ندهد، تحت عناوینی چون: بدعتگذاری، مسخره کردن، تسخیف، ضدتبلیغ و ...، با او برخورد میشود.
3- برخی از احکام شخصی هستند که مستقیماً حقوق اجتماعی را متأثر میکنند؛ مثل این که یکی بگوید: دوست دارم صبح و شب، بروم وسط کوچه و عربده بکشم – یا با سگم وارد فروشگاهها یا اماکن مقدس شوم – یا کاملاً عریان در اجتماع ظاهر شوم ... - یا بگوید: من آزادم و دوست دارم که دزدی کنم، رشوه بگیرم، اختلاس نمایم ... و یا به کشور و ملتم خیانت کنم، در مطبوعات و رسانهها جوّسازی کنم، تحت عنوان آزادی بیان، به دیگران اهانت کرده یا آنها را متهم کنم و با انتشار دروغ و شایعه، اذهان عمومی را مشوش نمایم!
پس در تمامی این موارد، رعایت و اجرای قوانین وضع شده برای همگان الزامی است و در هیچ دین و مکتبی، خبری از "لا اکراه" در برابر قوانین نیست، چرا که قانون را برای ایجاد امنیت فردی و اجتماعی وضع میکنند و اگر رعایت نشود، هرج مرج و ناامنی جایگزین میگردد و البته رعایت قانون، ضمانت اجرایی قهریه میخواهد.
حجاب و رشوه:
جالب و قابل تأمل است که معنانی بلند « لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ » را به مثابهی آزادی در بدحجابی، تحریک اذهان عمومی، رواج بیعفتی، از بین بردن امنیت روانی و اخلاق عمومی، به مخاطره انداختن کانون خانواده و ... قلمداد میکنند و هیچ دقت نمیکنند که اگر قرار باشد یک فساد (تباهی)، به این بهانه توجیه شود، مابقی مفاسد (فریب و اغفال، تجاوز، بیناموسی، فحشاء، دزدی، قتل و ...) نیز به همین بهانه، قابل توجیه میگردد و اگر کسی بگوید: «خیر، در حجاب تکلیفی نباشد، اما در بقیه امور و حتی توابع نامطلوبش قوانین و مقررات سختی باشد»، خودش قانون گذاشته و نقض غرض کرده است!
این که تا دو تا خبر از "رشوه" میشنوند، بگویند: «این بدتر است یا آن»، توجیه است. یکی میتواند بدحجابی میکند – دیگری میتواند تجاوز میکند – آن یکی میتواند رشوه میگیرد ... و خلاصه هر کدام به اندازه ظرفیت خود طغیان و فساد میکنند، حال این که کدام بد است و کدام بدتر و کدام بدترین، دلیل نمیشود که اگر یکی بدترین نشد، در بدی مجاز باشد.
در حدیث میفرماید: راشی و مراشی (رشوه دهنده و رشوه گیرنده) هر دو در جهنم هستند – چنان که بد حجاب و نیز چشم چران به حرام (زن و مرد) نیز هر دو در جهنم هستند – چنان که مستکبر و آن مستضعفی که به اختیار این استکبار را پذیرفته، یا ظالم و آن مظلومی که به اختیار این ظلم را گردن نهاده و به آن راضی شده، هر دو در جهنم هستند؛ و البته جهنم نیز درجات و مراتب دارد.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
چرا به رغم آیه «لا اکراه فی الدین» من نمیتوانم دین خود را انتخاب کنم؟ آیا بدحجابی بدتر است یا رشوه؟! آیا مشکل مسلمانان از تقلید کورکورانه نیست؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8921.html
- تعداد بازدید : 1855
- 12 آبان 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی انتخاب