پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): خودتان دقت کنید که چقدر آسمان و ریسمان به هم بافته شده، تا در نهایت القا شود که انقلاب کار امریکا و انگلیس بوده است؟! از سلب حق انتقاد(؟!) گرفته، به حکم نادرست در گریز مردم از اسلام رسانده و به نزدیک شدن روحانیون مسیحی به اهدافشان رسانده، تا بگوید: «انقلاب کار امریکا و انگلیس بوده است»!
●- همیشه یکی از تاکتیکها و عادتهای ضد تبلیغ علیه اسلام و موضوعات مرتبط با آن این بوده که ابتدا یک سری قضیه غلط را از جانب خود طرح میکنند، سپس آن را به اسلام نسبت میدهند و سپس به آن قضیههای خودبافته میتازند و گمان میکنند که به اسلام یا نظام اسلامی تاخته و آن را محکوم کردهاند! اینها همان مصداق بارز «خودگویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی» میباشند.
در این پرسش نیز چند قضیهی کاملا غلط مطرح شده است. البته ابتدا یک قضیهی نادرست فرض شده و ما بقی بر اساس همان صورت گرفته است، که به همان میپردازیم! میگوید:
الف - « دوستداران اسلام نمیتوانند کشوری اسلامی را مورد انتقاد و ایراد قرار دهند، مگر اینکه آن کشور تظاهر به اسلام داشته باشد »؟!
حالا بفرمایند: مبنای این قضیه چیست؟ دلیلش کدام است؟ و یا از چه منبعی اخذ شده است؟! عقل چنین حکمی داده است یا وحی؟! چرا که اتفاقاً این دوستداران اسلام، مسلمانان و کشور اسلامی هستند که هم "میتوانند" و هم "باید" انتقادات صریح و سازندهای نسبت به نظام حاکم بر کشور اسلامی، عملکرد مسئولان یا نهادهای قانونگذاری و اجرایی جمهوری اسلامی، یا حتی شیوع فرهنگهای نادرست و رفتارهای ناهنجار در میان مردم داشته باشند. چرا که تا انتقاد نباشد، اصلاح، رشد و پیشرفتی نیز نخواهد بود.
اسلام عزیز، دستور به بصیرت میدهد، به انتقاد سازنده و پذیرش آن امر میکند و در گامی فراتر، امر به معروف و نهی از منکر را از واجبات قرار میدهد.
انتقاد خدا از مؤمنان:
خداوند متعال خود، بارها [نه کفار را]، بلکه بندگان مؤمنش را مورد انتقاد قرار داده است تا به نقیصهی مورد انتقاد در خود توجه نموده و آن را برطرف و اصلاح سازند، تا سبب "رشد" آنها گردد، چنان که میفرماید:
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ » (الصف، 2 و 3)
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا سخنی میگویید که عمل نمیکنید؟! * نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمیکنید!
این انتقاد، هم به شخصی است که ادعای ایمان دارد، هم به ملتی که خود را مسلمان و مؤمن مینامند و هم به حکومت و دولتی که ادعای اسلامی بودن دارد.
قطعاً هر نامزد ریاست دولتی یا هر نامزد نمایندگی مجلسی، برای اخذ رأی مردم، شعار بسیار میدهد و یا هم چنین پس از احراز پست و مسئولیت، وعدههای بسیاری میدهد؛ پس مکلف به عمل هستند، وگرنه مؤاخذه خواهند شد. اولین شنوندهی این وعدهها، خداوند متعال میباشد.
●- هم چنین، در قرآن کریم (سوره الکهف) میخوانید که عبد صالح (حضرت خضر علیه السلام) به عنوان معلم و مربی جهت رشد بیشتر، به پیامبر اولی العزم خدا، حضرت موسی علیه السلام انتقاد میکند که «مگر نگفتم، تا خودم برایت توضیح ندادم، سؤال نکن» و او پوزش میطلبد تا بتواند به راه ادامه دهد.
« قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا * قَالَ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّي عُذْرًا » (الکهف، 75 و 76)
ترجمه: (باز عبد صالح) گفت: «آیا به تو نگفتم که تو هرگز نمیتوانی با من صبر کنی؟!» * (موسی) گفت: «بعد از این اگر درباره چیزی از تو سؤال کردم، دیگر با من همراهی نکن؛ (زیرا) از سوی من معذور خواهی بود!» (همراهی نکردنت موجه میباشد).
جمهوری اسلامی ایران:
جمهوری اسلامی ایران، یک پدیدهای نیست که مانند صاعقه یا باران، از آسمان به زمین آمده باشد، بلکه یک "ساختار سیاسی و اداری" میباشد که بر اساس دارای اهداف، آرمانها، اصول، ضوابط و چارچوبهایی استوار شده است که به مدیریتها و تلاشها جهت و سمت و سویی در راستای هدف میدهد.
بنابراین، بدیهی است که به محض رأی مردم به "جمهوری اسلامی ایران"، ناگهان یک نظام، یک ملت، یک ساختار و یک عملکرد صد در صد اسلامی بر آن حاکم نمیگردد، بلکه باید جهت نزدیک شدن و رسیدن به اهداف، گام به گام حرکت و تلاش نماید، و چه بسا حرکت گاهی تندتر و گاهی کُندتر شود.
حرکت و تلاش، در امری، حاکی از آن است که وضعیت موجود با هدف یا وضعیت ایدهآل، فاصله دارد. حال خواه این حرکت یک عبادتی چون نماز باشد، یا یک حکومت. چنان که نماز نیز جهت قرب به خدا اقامه میشود، یعنی هنوز برای رشد و تقرب بیشتر جای دارد.
پس، تردیدی باقی نمیماند که در هر گامی، ممکن است "انتقاد"های درست و سازندهی بسیاری وارد باشد.
منافع امریکا و انگلیس (صهیونیسم بین الملل):
در اوایل انقلاب، خود سلطنت طلبهای ضد انقلاب شایع میکردند که «این انقلاب کار امریکا و انگلیس است»! و انقلابیون نیز پاسخ میدادند: «اگر کار امریکا و انگلیس بود، اولین طرفدارانش شما بودید، نه ما»! چنان که تا وقتی حکومت ایران (پادشاهی)، وابسته و نوکر امریکا و انگلیس بود، شما سینه چاک، جاوید شاه میگفتید! و از وقتی شعار مردم و حکومت "الله اکبر و لا إله الاّ الله" شد، و ربوبیت امریکا و انگلیس نفی شد، شما مقابلش ایستادید و گفتید: «لابد کار امریکا و انگلیس است»!
البته بخشی از آنان که چنین میگفتند، واقعاً چنین میاندیشیدند! چرا که چنان امریکا و انگلیس را قدرتهای بزرگ، حاکم و بلا منازع میدیدند که باورشان نمیشد کسی مقابل آنان قد عمل نماید، چه رسد به ملت فقیر و عقبافتادهای مثل ایران، آن هم پس حدود سه قرن استعمار و استثمار کامل! لذا میگفتند: «کسی قدرتش را ندارد، پس کار خودشان است» - اما گروهی دیگر، خودشان هم میدانستند و میدانند که چه اتفاقی افتاده، منتهی چون "ستون پنجم" هستند، کارشان همین جنگ نرم، جنگ نیابتی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و در داخل است.
و البته امروزه پس از گذشت چهل سال از عمر انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، توأم با شدیدترین دشمنیهای لفظی، سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، امنیتی و ... از سوی امریکا و انگلیس و ایستادگی ملت ایران، این حرفها دیگر خیلی سبک است و حتی ارزش پاسخ را هم ندارد، چرا که کاملاً مشهود و ملموس همگان میباشد.
بنابراین، با توجه به این که استقلال این کشور سبب از دست رفتن اهداف و منافع امریکا و انگلیس در ایران عزیز شده است – هم چنین ایستادگی، قدرت، صلابت، رشد و پیشرفت این ملت، سبب ایجاد انگیزه و بیداری در ملتهای مسلمان شده است – هم چنین منافع امریکا و انگلیس در کل منطقه را با مخاطره مواجه کرده است – هم چنین نقاب خوش آب و رنگ دموکراسی را از چهرهی مخوف و خونآشام امریکا و انگلیس را چنان کنار زده که حتی دوستان خودشان را به وحشت انداخته است و ...؛ نه تنها بافتهی «کار امریکا و انگلیس است»، منطقی نیست، بلکه کاملاً غیر منطقی و حتی بسیار سخیف است. حتی ضد انقلاب نیز چنین نمیگوید، چرا که میفهمد هر عقل و منطقی، ادعای او را نفی خواهد نمود.
اسلام گریزی:
مترادف با رویکرد بسیار شگفتانگیز مردم جهان و به ویژه نوجوانان و جوانان ایرانی به اسلام عزیز، سخن از گریز مردم از اسلام میآورند و برای درست نشان دادن آن، به بررسی علل و عواملش میپردازند، در حالی که اصل این قضیه نیز غلط است و دلیلش را نیز با چشم میبینیم، و نیازی به فرضیه بافی و نظریهپردازیهای گمانی، خیالی و وهمی ندارد. البته هر حرکتی، هر انقلابی و هر جریانی، "ریزش و خیزش" دارد و باید دید کدام بیشتر و با کیفیتتر است؟ مضافاً براین که: چه کسی گفته: هر کس از اسلام بگریزد، حتما مسیحی میشود؟ حال آن که شاهدیم همه ساله، صدهاهزار نفر در اروپا، رسماً از مسیحیت خارج میشوند و بخشی از آنان به اسلام میگروند.
پس این قضیه نیز غلط است. اگر چه کاملاً مشهود است که در طرح آن سعی شده توجه به دشمنی، از صهیونیسم بین الملل که توسط سرمایهداران یهودی اداره میشود، به مسیحیت سوق داده شود!
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
دوستداران اسلام، نمیتوانند کشور اسلامی را مورد انتقاد قرار دهند، مگر آن که اسلامیتش ظاهرسازی باشد؛ لذا میگویند: انقلاب از اهداف امریکا بوده است؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8953.html
کلمات کلیدی:
سیاسی