مفهوم ایمنی از آزمایش خداوند که از گناهان کبیره است چیست؟ راه کار ایمن ماندن کدام است؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): به طور کلی "ایمان"، همان ایمنی و در امن و امنیت قرار دادن خویش میباشد. بنابراین ایمنی از آزمایش خداوند در گناهان، یعنی انسان در شرایطی قرار گیرد که به آن گناهان مبادرت نورزد، و اگر مرتکب شد، از پرونده و سابقهی او محو گردد تا دچار عواقب سوءاش نگردد.
بدیهی است که محقق شدن این شرایط، به صورت اتفاقی، شانسی، تصادفی و بی اصول نمیباشد، بلکه اصول و چارچوبها و ضوابط خود را دارد. از جمله:
ایمنی از آزمایش:
●- اگر منظور این باشد که آزمایشی صورت نپذیرد، یا آزمایش متوجه او نگردد! انتظاری خطاست، چرا که هیچ لحظه، آن، حال و کاری خالی از آزمایش نمیباشد. در نوشیدن یک جرعه آب نیز آدمی آزمایش میشود: «حلال بود یا حرام – اسراف بود یا خیر – همراه با غفلت بود یا شکر ... و هزاران آزمایش دیگر»؛ و همین طور است تمامی افکار، اندیشهها، آمال، اهداف، ارادهها و بالاخره عملکردها.
●- اما اگر منظور این است که چگونه میشود از این آزمایشات موفق بیرون آمد؟ پرسش درستی است و پاسخش در یک کلمه است: «به توفیق الهی»؛ چرا که انسان خودش چیزی ندارد، حول و قوهای ندارد، مالکیت ربوبیتی ندارد.
اما قابلیت و به دست آوردن این توفیق الهی، شرط و شروط و الزاماتی دارد که به چند عنوان مهم آن به صورت اجمال اشاره میشود.
ایمان و توحید:
در این دنیا، هیچ کسی بدون "ایمان" نمیباشد، چرا که هیچ کسی بدون إله، معبود و بالتبع وابستگی به هدف و محبت به او نمیباشد. بنابراین، برخی به خداوند واحد و اَحد "ایمان" میآورند و خود را پناه او قرار داده و به وسیلهی این ایمان برای خود ایجاد امنیت میکنند، و برخی دیگر، به غیر خدا ایمان میآورند که البته آنها چند شاخصه دارند:
●- اول آن که از سنخ طاغوت [طغیان کرده و بالتبع از پوسته و مسیر خارج شده = فاسق] هستند؛
●- دوم آن که حتماً و یقیناً کثرت دارند؛ یعنی وقتی انسان از جرگهی توحید خارج شد، برای هر امرش ربی (صاحب اختیار و تربیت کنندهی اموری) قائل شده و بر میگزیند، بنابراین رب شهوت، رب قدرت، رب مال، رب جمال، رب تطمیع، رب تهدید و ... برای او جداگانه میشود و هر یک او را به بندگی و اسارت خود دعوت کرده و میکشانند و در برابر هر گونه نافرمانی، عذابش میکنند. لذا حضرت یوسف علیه السلام، به هم سلولیهای خود فرمود:
« يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ » (یوسف علیه السلام، 39)
ترجمه: اى دو هم صحبت زندانيم (هم سلولیهای من)، آيا خدايان (اربابان) پراكنده بهترند يا خداى يگانه مقتدر؟
●- سوم آن که خودشان نیز ایمنی ندارند که بخواهند به دیگران ایمنی بخشند، چرا که همگان مخلوق خداوند سبحان هستند، فقیر و نیازمند به او و قائم به غیر میباشند؛
« يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ » (فاطر، 15)
ترجمه: ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید؛ تنها خداوند است که بینیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است!
●- چهارم آن که به خاطر طغیانشان، نه تنها قصد "ایمنسازی" کسی را ندارند، بلکه دیگران را نیز چون خود، از نور خارج نموده و به ظلمات جهل، تکبر، معصیت و انحراف میکشانند، چنان که فرمود:
« اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ » (البقره، 257)
ترجمه: خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون میبرد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند؛ که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون میبرند؛ آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند.
ولایت:
سرّ این "ایمان" در امر "ولایت" است که به معنای سرپرستیِ توأم با دوستی میباشد.
خداوند متعال، خالق، مالک، رازق و ربّ همگان است، اما فرمود که فقط "ولایت" مؤمنان به خودش را میپذیرد و بالتبع آنان که به او ایمان نمیآورند، خودشان را تحت ولایت اربابان و بزرگان دروغین (أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ) در "امن" دیده و قرار میدهند.
●- این که انسان بداند، خدا و خالقی هست، مبدأ و معادی هست، پرسش و پاسخ و بالتبع ثواب و عقابی هست، فقط پاسخگوی توحید نظری اوست، اما مهم این است که او به رغم این شناخت، کدام "ولایت" را بر میگزیند و خود را تحت سرپرستی او در "امن" میبیند؟!
پس اگر "ولایت الله جلّ جلاله" را برگزید، از گناه ایمن میگردد و اگر بر اثر غفلت گناهی نموده باشد، حتماً استغفار و توبه مینماید و به خاطر قرار گرفتن در چارچوب ولایت الهی، گناهانش آمرزیده و امورش اصلاح میگردد:
« وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ » (محمد صلوات الله علیه و آله، 2)
ترجمه: و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و به آنچه بر محمد (ص) نازل شده -و همه حقّ است و از سوی پروردگارشان- نیز ایمان آوردند، خداوند گناهانشان را میبخشد و کارشان را اصلاح میکند!
تقوا:
معنای تقوا در یک کلمه «خود نگاه داشتن است» که البته مستلزم علم، آگاهی، بصیرت و اقدام به موقع نیز میباشد – مسلتزم حق و باطل شناسی، دوست و دشمن شناسی، خیر و شرّ شناسی، منفعت و ضرر شناسی نیز میباشد؛ و به همین دلیل هم عرصههای گوناگون دارد و هم مراتب متفاوت.
نمیشود انسانی چشم و گوش بسته و بدون هیچ لوازم و تجهیزات مناسبی، در بیابان یا جنگلی به راه افتد و بپرسد: «حال چه چیزی مرا از خطرات این جنگل حفظ میکند؟!» پاسخش این است که هیچ چیزی تو را حفظ نمیکند؛ چون برای حفظ خود، هیچ تدبیری نیاندیشیدی و هیچ تلاشی نکردی.
●- تقوای الهی، سبب میشود که خداوند سبحان، به انسان فرق بین عقل و جهل، حق و باطل، درست و غلط، عدل و ظلم، و راه هدایت از گمراهی را نشان دهد و در نتیجه گناهانش را بیامرزد، تا نجات یابد و در امینت قرار گیرد:
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ » (الأنفال، 29)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر از خدا پروا داريد، براى شما [نيروى] تشخيص [حق از باطل] قرار مىدهد؛ و گناهانتان را از شما مىزدايد؛ و شما را مىآمرزد؛ و خدا داراى بخشش بزرگ است.
●- تقوای الهی، سبب میشود که خداوند سبحان به بندهی متقی خود، راههای خروج از بنبستها، بیراههها، خطرها، مخمصهها و گرفتاریها را نشان دهد تا او در امنیت قرار گیرد: « وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا - و هر كس از خدا پروا كند، [خدا] براى او راه بيرونشدنى قرار مىدهد / الطلاق، 2 »
●- تقوای الهی، سبب میگردد که انسان رشد نموده، به کمال رسیده و بزرگ و بزرگوار گردد و بالتبع در مقابل گناه نمیلغزد، به سراغ گناه نمیرود و به آن آلوده نمیگردد:
« يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ » (الحجرات، 13)
ترجمه: ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!
نکته:
نظام خلقت، علیمانه، حکیمانه و بالتبع قانونمند و در نتیجه به هم پیوسته میباشد. بنابر این، در اهتمام به "ایمن بودن از گناه"، نباید انتظار داشت که نظام خلقت الهی به هم ریزد و یا مبدل به نظام دیگری گردد!
●- سوزانندگی، از خواص آتش است و سوختن در برابر آتش نیز از خواص پوست و گوشت انسان و حیوان، یا چوب و ... میباشد.
حال اگر کسی بپرسد: «من الزاماً با آتش سر و کار دارم، پس چه کنم که آتش مرا نسوزاند؟!»؛ به او گفته میشود که «باید "مصون" گردی». حال این مصونیت یا با رعایت فاصله به دست میآید، یا با پوششهای محافظ و مناسب و یا ...؛ و البته باید ابزار و لوازم دفع خطر و یا درمان به موقع نیز در دسترس باشد.
"ایمان" به خداوند متعال، همان قرار گرفتن در میدان "امن" است، و "تقوا" همان لباس مناسب:
« يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ » (الأعراف، 26)
ترجمه: ای فرزندان آدم! لباسی برای شما فرستادیم که اندام شما را میپوشاند و مایه زینت شماست؛ اما لباس پرهیزگاری بهتر است! اینها (همه) از آیات خداست، تا متذکّر (نعمتهای او) شوند!
●- و البته امید به رحمت واسعهی خداوندِ رحمان، رحیم، غفار، ستار و تواب و سریع الرضا که تمامی گناهان را یکجا (جمیعاً) میبخشد و بالتبع استغفار (طلب بخشش) و نیز توبه (بازگشت از گناه به سوی او)، همان ابزار، لوازم، تجهیزات و داروهای محافظ و معالج میباشند. چنان که به بندگان گناهکارش فرمود:
« قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ » (الزّمر، 53)
ترجمه: بگو: «اى بندگان من -كه بر خويشتن زيادهروى (و ستم) روا داشتهايد - از رحمت خدا نوميد مشويد. در حقيقت، خدا همه گناهان را مىآمرزد، كه او خود آمرزنده مهربان است.
اجتناب:
از آنجا که گناه یک امر و فعل اختیاری و ارادی میباشد، تنها راهکار در امان ماندن از آن، "اجتناب" از آن است. اگر کسی اجتناب نکرد، مبتلا میشود و به عواقب سوءاش نیز دچار میگردد، مگر آن که با استغفار و توبه، آن را از خود دور کرده باشد، اما اگر کسی از گناه "اجتناب" نمود، از این آزمایش موفق بیرون آمده و در امان خواهد بود.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
مفهوم ایمنی از آزمایش خداوند که از گناهان کبیره است چیست؟ راه کار ایمن ماندن کدام است؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8969.html
- تعداد بازدید : 3615
- 10 آذر 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون