پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): با شخص (مانند آقای زیباکلام) کاری نداریم، بلکه به ادعا میپردازیم؛ چرا که بسیاری از اشخاص، اصلاً صاحبنظر نیستند و برای مطرح نمودن خود، گاه در حضوری ژورنالیستی، چیزهایی میگویند که خودشان هم قبول ندارند، بلکه فقط میخواهند گفته باشند، تا یک عده بهبه و چهچه بگویند و یک عده نقد کنند، تا بازار آنها رونق یابد و اسمشان مطرح باشد.
برخی هم برای خوشایند همان غربیها، حرف میزنند، مینویسند، فیلم میسازند و ... .
الف – کسانی که چنین میگویند، با گفتهی خود اثبات میکنند که نه اسلام را میشناسند – نه غرب را – نه شرق را - نه مارکسیسم را – نه شوروی سابق را و نه جمهوری اسلامی ایران را.
ب – بدیهی است که تمامی ادیان، مکاتب و نظریهها، نکات مشترکی دارند، اما نمیتوان آنها را به خاطر به خاطر یک یا چند نکتهی مشترک، که آن هم از زاویهای مشترک هستند و از زوایای دیگری اختلاف جهتهای اساسی دارند، شبیه به هم تلقی نمود.
ج – بدیهی است که چه بسا در انقلابها و یا تظاهراتهای گوناگون، شعارهای واحدی نیز وجود داشه باشد، مثل این که حکومتهای امریکا و انگلیس، به ملتهای ایران، آلمان، ژاپن، هندوستان، و یا به ملل مسلمان، مسیحی، یهودی و حتی کسانی که به حسب ظاهر دین خاصی ندارند، ظلم کنند و آنها علیه ظلم و ظالم، شعار واحدی بدهند. آیا میتوان مدعی شد که همهی آنها از تبعیت یک کشور و رژیم سیاسی برخورداند، همه یک دین دارند، همه در تمامی مواضع متحدند، پس به یک سرنوشت دچار میگردند؟!
د – در اسلام زیربنا توحید است، اول و آخر الله جلّ جلاله است، رب (صاحب اختیار و تربیت کنندهی امور) اوست و هدف معاد و بازگشت به سوی او ممیباشد؛ اما در مارکسیسم (مانند امپریالیسم)، مبدأ و هدف خاک است، زیربنا اقتصاد است – رب پول است – اول و آخر اقتصاد و هدف نیز اقتصاد میباشد.
ھ – حکومتهای غربی و شرقی، مارکسیستی باشند یا امپریالیستی، به ظاهر اهل دموکراسی باشند یا دیکتاتوری آشکار؛ همه در جهانبینی "ملحد و مشرک هستند"، همه دیناگرا هستند، دنیا نیز جز "شهوت، ثروت و قدرت" چیزی ندارد، پس همه بندگان این سه بت میباشند. اما اندیشه اسلامی، شهوت، ثروت و قدرت را ابزار میداند.
نکات:
یک - حال چطور شد که شرق و غرب را با این همه یکسانی در اصول و حتی فروع، شبیه به هم نداستهاند، اما انقلاب اسلامی و خیزشهای مردم مسلمان را به خاطر شباهت چند کلمه در شعار، مشابه شوروی سابق دانستهند؟! آیا اینقدر جاهل و نادان هستند و یا ...؟!
دو - اگر کسی تفاوت شعار "الله اکبر"، با شعار برای "نان" را ندانست، و گفت: «چون چه موحد و چه گرسنه، هر دو امریکا و نظام سلطهی صهیونیسم بینالملل را عامل بدبختیها و گرسنگیها میدانند، پس شبیه به هم هستند»! شما چه پاسخی میخواهید بدهید؟ او از پایه هیچ نمیداند!
سه – فرض کنید که طرفداران حق و طرفداران باطل، هر دو در یک جبهه حاضر شده، روبروی هم صف کشیده و با یکدیگر میجنگند؛ آیا میتوان گفت: چون هر دو در یک مکان قرار گرفته و هر دو میجنگند، پس شبیه به هم هستند؟!
کپی برداری:
بله، اگر بخواهیم دقت کنیم که کدام یک از زوایای انقلاب اسلامی، کپیبرداری میباشد؟ میتوانیم به تقسیماتی چون: چپ و راست – اصلاح طلب، اصولگرا، بنیانهای نظری برخی از رجال سیاسی، آزمایشگاه قراردادن ایران برای تجربهی نظریات غرب (نه شرق) و به حزبگرایی و جریانسازی و ... اشاره کنیم که همه کپیبرداری از همان غرب و انقلاب فرانسه و پس از آن میباشد و حتی اسمهایش را نیز از همانها کپی کردهاند، نه شوروی، به همین دلیل همان نتایج و سرنوشت پیش آمده در غرب را انتظار دارند، نه شوروی سایق.
*- اگر به رغم این کپیبرداریها، بلاها و سرنوشتی که بر سر مردم در انقلاب فرانسه آمده، بر سر ایران در انقلاب اسلامی نیامده است، علتش همان تفاوت ماهوی این انقلاب، با تمامی انقلابهای دنیاست، و هر مشکلی هم که پیش آمده، ناشی از همین کپیبرداریها از غرب بوده است.
از این رو، حتی ایجاد جنگ داخلی در ابتدای انقلاب (کردستان) - تحمیل جنگ خارجی 8 ساله که طولانیترین جنگ قرن قلمداد شده است (در تهاجم رژیم بعث صدام با حمایت 60 کشور شرقی و غربی) – ترور شخصیتهای بزرگ دینی، سیاسی، علمی، اقتصادی و ... – تحمیل انواع و اقسام تحریمها و نیز ایجاد انواع فتنهها، آشوبها و ...؛ نتایج و سرنوشتی کاملاً متفاوت با شرق و غرب داشته است. (دست کم باید اقرارهای حجاریان، عطریانفر، ابطحی و ... در کپی برداری از نظریات غرب و آزمایش در ایران بخوانند).
*- این مهم (تفاوت ماهوی و ساختاری)، حقیقت و واقعیتی است که نه تنها کارشناسان غربی و شرقی، بلکه سردمداران نظام سلطه نیز بدان اعتراف دارند، حال اگر کسی در ایران، با استدلالهایی بسیار سبک و بیمغز، و به خاطر چند شعاری که ممکن است مشترک لفظی باشند - نه محتوایی و ماهوی - انقلاب ایران را شبیه شوروی میداند و همان سرنوشت را برایش گمان یا آرزو دارد؛ مشکل از کمبود مطالعات، خطای مواضع درونی و انحراف خودش در بیراهههای ذهنی و دیکتهای همان غرب میباشد.
*- بنابراین اصراری نداشته باشید که حتماً به هر ادعایی، پاسخ منطقی بدهید. مشکل آنها در "علم و آگاهی" نیست، گاه خودشان بهتر و بیشتر از ما میدانند؛ بلکه مشکل در اهداف، تعلقات و منافع خیالی خودشان میباشد.
نکته:
تشبیه کردن انقلاب و جمهوری اسلامی ایران به شوروی، آن هم برای آن که به اذهان القا کنند سرنوشت در آینده، همان سرنوشت شوروی سابق خواهد بود، سخن و ادعای جدیدی نیست؛ بلکه در زمان صدارت آقای خاتمی نیز این جو را راه انداختند که ایران شبیه شوروی است و خاتمی نیز گورباچف ایران است! که مقام معظم رهبری چنین پاسخ دادند:
●- اینها در چند مورد اشتباه کردند:
اشتباه اوّلشان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونیسم نیست.
اشتباه سومشان این است که نظام مردمیِ جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایرانِ یکپارچه، شورویِ متشکّل از سرزمینهای به هم سنجاق شده نیست.
اشتباه پنجمشان این است که نقش بیبدیل رهبری دینی و معنوی در ایران، شوخی نیست. (19/4/1379)
غرب و غربزدهها، بسیار دوست دارند که ایران را شبیه شوروی بدانند! یکی را گورباچف ایران فرض کنند و بعدی را "یلتسین"! و با همین تصور و خیال غلط، همان ترفندها را در دورهی هر کدام به کار میبندند! اما، این خوابهای کاذب، تعبیر نداشته، ندارد و نخواهد داشت.
●- مقام معظم رهبری: « آنها (غربیها) این مقایسه را کردند و صریحاً گفتند که در ایران هم گورباچفی (آقای خاتمی) به قدرت رسید! البته فراموش نکنیم که متأسفانه یک عدّه هم در داخل خوششان آمد و این اهانت را نفهمیدند و آن توطئهای را که پشت این اهانت هست، به طریق اولی نفهمیدند! به مغرضان و آنهایی که میفهمند چه دارد اتفاق میافتد و چه میخواهند پیش بیاورند، کاری ندارم؛ اما یک عدّه از آنهایی که مغرض هم نبودند، نفهمیدند که چه شد و دشمن چه میخواهد انجام دهد.» (19/4/1379)
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پاسخ امثال آقای زیباکلام که سعی دارند انقلاب و جمهوری اسلامی را به شوروی تشبیه نموده و همان سرنوشت را برایش تصویر کنند، چیست؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9020.html
کلمات کلیدی:
سیاسی جنگ و جهاد