با توجه به اینکه 1400 سال از اومدن دین اسلام میگذره چه دلیل و برهانی وجود داره که دین و احکامش و چیزی که به دست ما رسیده همون چیزیه که پیامبر اسلام اورده و تحریف نیست؟ و در سال های بعد از رحلت معصومین مسلمونا مجبور بودن احکامشون رو از مراجع تقلید بپرسند. خدا به ما عقل داده که فکر کنیم. برخی از احکام دست و پا را میبندد یا انسان را میترساند؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات وشبهات (ایکس – شبهه): تقلید اختصاصی به سالهای پس از رحلت معصومان علیهم السلام ندارد، در زمان حضور ایشان نیز بسیاری دسترسی مستقیم نداشتند و موظف بودند که احکام را از فقها بیاموزند.
گاهی مباحث مختلف با هم خلط میشوند که یک نتیجهی مورد نظر و از پیش تعیین شدهای اخذ گردد؛ و این خلط مبحث در امر شناخت، کار خطایی است. از قدمت 1400 ساله اسلام شروع نمودن، به مبحث احکام و تقلید گریز زدن و بعد به قیاس احکام در ادیان رسیدن و با چاشنی چند اعتراض تزیین نمودن بحث، هیچ نتیجهی روشنی به پژوهشگری که میخواهد حقیقتی را بشناسد نمیدهد. چه در مورد اسلام عزیز، یا هر امر دیگری.
فرض کنید بپرسند: با گذشت حدود سه هزار سال از عصر افلاطون و ارسطو، از کجا معلوم که این مطالب در علوم متفاوت مربوط به آنان میباشد؟ و چرا تمامی فلاسفه، از جمله نوگرایان و جامعهگرایان امروزی (مانند سندل و ...) و حتی دستاندرکاران هنر هفتم در جهان امروز، نظریات آنان را بررسی و گاه تبعیت میکنند، وانگهی اگر آنها یونانی بودند، پس چرا یونان عقبتر از آلمان و فرانسه و ژاپن میباشد و یا چرا زندگی برای عقلگرایان، دشوارتر از جاهلان و دیوانگان میباشد؟!
خدا به ما عقل داده:
به راستی عقل چیست و عهدهدار چه کاری است؟ تفاوتش با علم چیست؟
آیا خداوند به ما عقل داده، یعنی باید عقل را تعطیل کنیم و به این بهانه که "خدا به ما عقل داده"، هیچ حکم عقلی، دستآورد علمی و حقوق (احکامی) را نپذیریم و بنشینیم یک گوشه و فقط فکر کنیم؟! خب، با تعطیل عقل و علم، به چه چیزی فکر میکنیم؟! آیا با همین عقل و علم، نمیتوان تحصیل نمود، حقوقدان شد و به وکیل مراجعه ننمود، یا پزشک و مهندس شد و به طبیب و معمار مراجعه ننمود، یا فقیه شده و به مجتهد مراجعه ننمود؟! یا این که نتیجهی عقل و علم فقط این است که نه خودت بدان و نه به دانا مراجعه کن؟!
الف – دقت کنید که انسان برخوردار از علوم اولیه عقلی است که آنها را از بیرون کسب ننموده و نیاموخته است، بلکه خداداد است (مثل رابطه علت و معلول، بزرگی کل نسبت به جزء، محال بودن تناقض و ...) – و بر همین اساس، انسان کلیات را با عقل میشناسد، سپس با نور علم، همه چیز را میبیند و جزئیات را نیز به کلیات ارجاع میدهد و در آن چار چوب میشناسد.
●- به عنوان مثال: عقل شما حکم میکند حفظ سلامتی ضروری است – حکم میکند که به هنگام بروز بیماری، باید به سرعت بر طرف شود - و هم چنین عقل حکم میکند که اگر خودتان علم لازم برای بهبود و مداوای خود را ندارید، باید حتماً به کسی که علم تخصصی دارد مراجعه نموده و تشخیص و تجویز او را بپذیرید. آیا در این احکام عقلی، کسی تقلید میکند؟!
●- ما در هر امری، به همین شیوه رفتار میکنیم، ضرورت تحصیل و کسب علم را به حکم عقل تشخیص میدهیم، و چون خودمان فاقد آن هستیم، به مدرسه، دانشگاه و حوزه میرویم و ... .
ب – از کجا دانستیم که هر کسی، در هر امری حقوقی دارد و جامعه نیز حقوقی دارد و همگان باید به منظور امنیت، رشد و نیل به کمال، آن حقوق را رعایت کنند؟! و اگر به حکم عقل فهمیدیم، پس چرا به مهندس، حقوقدان و قاضی مراجعه میکنیم؟!
اصول:
●- احکام اسلامی نیز از این قواعد مستثنی نیستند. با نور علم میبینیم و به حکم عقل، میشناسیم که این عالَم گسترده و هر چه در آن است و از جمله انسان، بسیار علیمانه و حکیمانه خلق شدهاند و به سوی مقصدی معین روان هستند.
●- به حکم عقل درک میکنیم نظام یکپارچه و روابط معینی بر تمامی اجزای این عالَم حاکم میباشد، پس هر چیزی از حق و حقوقی برخوردار است؛ خواه یک درخت باشد، یا یک حیوان یا یک انسان.
●- به حکم عقل درک میکنیم که حقوق فردی یا اجتماعی انسان نیز باید مطابق با عالَم خلقت باشد، وگرنه از خط (صراط) خارج میشود.
●- به حکم عقل [که با نور علم میبیند]، درک میکنیم که فقط خالق، مالک و ربّ (صاحب اختیار و تربیت کنندهی امور) عالَم است که میتواند و باید حقوق هر مخلوقی را مقدر نموده و آن را به همگان به قلم تکوین و به انسان به قلم تکوین و تشریع، ابلاغ نماید.
فروع و احکام:
تا اینجا همه "اصول" بود که با عقل شناخته میشوند؛ اما تحریف نشدن قرآن کریم، یا احادیث معتبر نیز به همان نور علم و حکم عقل، قابل تمیز دادن است، چنان که انتساب هر متن قدیمی دیگری به هر شخص یا دین و مکتبی نیز قابل شناسایی میباشد، وگرنه کشفیات علمی روزمره، نه حادث میشدند و نه استمرار مییافتند.
علم ادبیات، علم قرآن مجید، علم تفسیر، علم حدیث، علم رجال، علم کتاب و ...، همه مبتنی بر چارچوبهای علمی هستند.
نمیخواهیم که مقایسه کنیم، اما برای نزدیکی ذهن، فرض کنید شما غزلی از حافظ بخوانید، بعد کسی بپرسد با گذشت بیش از شش قرن، از کجا معلوم که این غزل از حافظ است؟ و یا وارد چند و چون مباحث مطروحه در آن غزل گردد! بدیهی است که اگر از علوم لازم برخوردار نباشد، بحث فایده ندارد، بلکه به حکم عقل، به نقل اساتیدی که تحقیق کردهاند اعتماد میکند. حال اگر کسی بگوید: چون خدا به من عقل داده، من نه براهی عقلی را میپذیرم، نه مستندات را قبول دارم، نه بحث علمی را و نه محتوا را، چه میشود گفت؟!
ای عقل خجل ز جهل و نادانی ما
در هم شده خلقی ز پریشانی ما
بت در بغل و به سجده پیشانی ما
کافر زده خنده بر مسلمانی ما (شیخ بهایی، ره)
●- بنابراین، تقلید در احکام از یک متخصص (مجتهد جامع الشرایط برای تقلید)، به حکم عقل ضروری میگردد. وقتی دسترسی به منبع علم (امام معصوم علیه السلام) مقدور نباشد، باید به شاگردان برتر و ذیصلاح مکتب آنان رجوع نمود، حال خواه امام علیه السلام حاضر باشند، اما دسترسی برای همگان ممکن نباشد، و یا غایب باشند و دسترسی برای عموم ممکن نباشد. آیا در سایر امور خود، به نمایندگی مراجعه نمیکنیم؟ آیا تمامی علوم به صورت مستقیم، توسط کاشفین تدریس میگردند؟! پس چرا نوبت به احکام که میرسد، گفته میشود: نه بدانید و نه به دانا مراجعه کنید، چون خدا به شما عقل داده است؟!
آیا تمامی شیعیان به امیرالمؤمنین یا حتی امام باقر و امام صادق علیهم السلام دسترسی داشتند؟ لذا امام حسن عسکری علیه السلام، در حدیثی مفصل، راجع به فقها و تقلید فرمودند:
« فَأمّا مَن كانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدينِهِ مُخالِفا على هَواهُ مُطِيعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن يُقَلِّدُوهُ ، وذلكَ لا يكونُ إلّا بَعضَ فُقَهاءِ الشِّيعَةِ لا جَميعَهُم » (الاحتجاج : 2/510/337)
ترجمه: [و اما دربارهی فقها]، اما هر فقيهى كه خويشتندار و نگاهبان دين خود باشد و با هواى نفْسش بستيزد و مطيع فرمان مولايش باشد ، بر عوام است كه از او تقليد كنند و البته اين ويژگیها را تنها برخى فقهاى شيعه دارا هستند، نه همه آنها.
گستره و حوزه تقلید:
در مباحث شناختی (عقلی)، تقلید جایز نیست [اصول دین تحقیقی است] – در احکام نیز همه باید ضروریات دین را بدانند، چنان که کسی در واجب بودن نمازهای یومیه و رکعات آنها، یا روزهی ماه مبارک رمضان و ... از کسی تقلید نمیکند – در سایر احکام نیز هر کسی میتواند خودش تحصیل نموده و مجتهد (متخصص احکام) گرد، که در این صورت تقلید بر وی جایز نیست – هر کسی که خودش مجتهد نیست، باید در احکام تقلید کند، اگر چه به شرط "عمل به احتیاط؛ که البته بسیار مشکلتر از تقلید است"، میتواند از کسی تقلید ننماید.
●- پس چه چیزی برای تقلید باقی ماند؟ پاسخ: حقوق و احکامی که ما بلد نیستیم، چون نمیتوانیم خودمان آنها را از منابع اصلی (قرآن و حدیث)، استنباط و استخراج نماییم؛ پس باید به متخصصش (فقیه) مراجعه نماییم. آیا عقل حکمی جز این دارد؟!
حکمت احکام:
البته هیچ حکمی در اسلام، بیحکمت نیست، چرا که از ناحیهی خالقِ علیم و حکیم وضع و ابلاغ شده است؛ اما باید توجه نمود که کسب معلومات در عرصهی حکمت احکام، بسیار متفاوت است با اجتهاد (استنباط و استخراج آنها). هر کسی میتواند کتب بسیاری در حکمت، آثار و تبعات احکام مطالعه نماید و یا نزد اساتید تلمذ نماید. از حکمت وضو، گرفته تا نماز، یا روزه و ...؛ و البته با توجه به این که "حکمت"، محدود به خواص مادی و فیزیکی نمیباشد.
اما، اگر کسی این علوم را کسب نکرد و از حکمت آنها نیز مطلع نشد، مجاز نیست که رعایت نکند.
آنگاه که پزشک دارویی تجویز میکند، الزامی ندارد که بیمار الزاماً از علوم پزشکی و داروسازی برخوردار باشد و بداند که این بیماری چیست؟ آن دارو چه ترکیباتی دارد؟ وقتی مصرف میکند، چه آثاری دارد و چرا؟! اما در هر حال وقتی مصرف نمود، آثارش مترتب شده و بهبود مییابد. رعایت احکام الهی نیز چنین میباشد. چنان که فرمود: اگر چه ایمان نیاوردید، اما وقتی تبعیت میکنید، به نتایج مفیدش میرسید:
« قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ » (الحجرات، 14)
ترجمه: [برخى از] باديهنشينان گفتند: «ايمان آورديم.» بگو: «ايمان نياوردهايد، ليكن بگوييد: اسلام آورديم. و هنوز در دلهاى شما ايمان داخل نشده است. و اگر خدا و پيامبر او را فرمان بريد از [ارزش] كردههايتان چيزى كم نمىكند. خدا آمرزنده مهربان است.»
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
با گذشت 1400 سال از اسلام، از کجا معلوم که احکام همان است و تحریف نشده؟ پس از رحلت معصوم (ع) مسلمانان مجبور به تقلید از فقها شدند!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9047.html
- تعداد بازدید : 3319
- 7 بهمن 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: حقوقی و احکام