آقای روحانی برای دفاع از اظهارات خودشون در مورد نقد معصوم، کلیپی رو در اینستاگرام خود منتشر کردند که ظاهرا رهبر انقلاب هم در این مورد چند سال پیش در خطبههای نماز جمعه گفتند که: ترس از اظهار عقیده نشانه ضعف نظام حاکم است، در زمان پیغمبر هم جلوی اظهار عقیده گرفته نمیشد، در مسجد و در پای منبر حضرت علی یک نفر با کمال آزادی بلند شد و به حضرت اعتراض میکرد و یا سوال میکرد. پاسخ چیست؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): اگر کسی نسبت به تحریف قرآن کریم، حدیث، سیره و ... هیچ ابایی نداشته باشد، نسبت به تحریف بیانات مقام معظم رهبری یا حضرت امام (ره)، به مراتب بیاباتر خواهد بود. و البته این نوع تحریفها، با روش « يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ (تحریف سخن، از موضع خودش)» انجام میپذیرد.
این روزها، سخنان مبتنی بر « كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ – جملهی حقی که از بیان آن باطلی اراده شده است»، بسیار شنیده میشود که چنان که مواضع و عملکردهای نادرست و مضر را حتی با اسماء الله (رحمان و رحیم)، یا با سیرهی امام علی، امام حسن و امام رضا علیهم السلام، و یا اگر لازم باشد، با شعر حافظ توجیه میکنند.
برخی به خاطر ناخالصی با خدا و مردم، همیشه طوری برخورد میکنند که صورت مسئله عوض میشود! چنان مباحث سؤال، اظهار نظر، نقد و ... را به هم مخلوط کرده و هر کدام را جای دیگری گذاشته و سپس پرچم جلوداری در اندیشمندی به دست میگیرند که گویی «کسی گفته که هیچ کس حق اظهار نظر، بیان اندیشه، نقد و ... را نداشته، پس اکنون نیز نباید داشته باشد» و اینها میخواهند اثبات کنند که خیر چنین نیست!
تمام گذشته ایران را به شهادت بگیرد، آیا جز بنیصدر، خاتمی و روحانی، هیچ کس چنین ادعایی داشته است؟! اینها مسئولانی بودند که خودشان نقاد بودند، و وقتی مورد نقد دیگران واقع شدند، یک جنگ روانی راجع به اصل نقادی یا اعتراض به راهانداختند و مقصود نیز همیشه نقد و اعتراض به اهل عصمت علیهم السلام و بالتبع به رهبری بوده است، نه نقد و اعتراض به خودشان!
شاید در طول عمر نظام جمهوری اسلامی ایران، هیچ کس به اندازهی حضرت امام خمینی رحمة الله علیه و مقام معظم رهبری، راجع به شاخصهها، ضرورت و اثر نقد صحیح و مثبت، سخن نگفته باشد، حالا یکی از راه میرسد و پس از چهل سال چنان با مردم سخن میگوید که گویی همه امروز از پشت کوه آمدهاند و راجع به "نقد" اظهار نظر میکند؛ آن هم با این موضع که «همگان قابل نقد هستند، حتی معصوم را نیز میشود نقد کرد»!
خب منظور چیست؟! مگر در ذهن کسی چنین سؤالی مطرح بود؟! مردم به دولت و عملکرد داخلی و خارجیاش نقد داشته و دارند و به این همه اهمال، بیتوجهی، خطاهای عمدی و سهوی، گرانی، حقوقهای نجومی، قیافهی حق به جانبی و حتی بیادبی برخی مقامات در کلام و ... معترض هستند، نه این که در یک بحث نظری راجع به نقد مانده باشند که نقد چیست؟ شاخصههای نقد صحیح کدام است و چه کسی را میشود نقد کرد و چه کسی را نمیشود!
●- بدیهی است که نه آن موقع جلوی اظهار نظر گرفته شده، و نه الان گرفته میشود و نه بعداً گرفته خواهد شد، این چه ربطی دارد به که بگویند: حتی معصوم را میشود نقد کرد و القا کنند که کار خوب و جایزی میباشد؟!
در مبحث گذشته بیان شد که خیلی کارها را میشود انجام داد، اما دلیل نمیشود که کار درستی باشد. پس نباید اذهان عمومی را با این جملات به انحراف کشید. اذهان عمومی با این گزاره، چیز خاصی راجع به نقد و نقادی دریافت نمیکند، بلکه اولاً برداشتشان این خواهد بود که نقد معصوم علیه السلام، خیلی کار خوب، روشنفکرانه و جایزی میباشد! و ثانیاً جوّ اذهان عمومی، به جای توجه به مطالبات و نقد خود از دولت، متوجه نقد معصوم و جواز آن میگردد!
دقت کنیم و بصیر باشیم کار رییس جمهور نیز (اگر چه یک آیت الله یا فیلسوف باشد) نظریهپردازی نیست، بلکه درست کار کردن و پاسخگویی به مطالبات رهبری و مردم میباشد.
اینک به این چند نکته توجه فرمایید:
الف – بسیار فرق است بین سؤال، شبهه، اعتراض و نقد.
سؤال نمودن برای کسب علم و ازدیاد فهم میباشد و انسان عاقل سؤال دارد. انبیای الهی علیهم السلام، همه از خداوند علیم و حکیم سؤال مینمودند، امیرالمؤمنین علیه السلام، از پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله سؤال مینمود؛ بزرگان از ایشان و اهل عصمت علیهم السلام سؤال مینمودند؛ و اساساً انسان عاقل و فکور همیشه سؤال دارد.
شبهه همیشه برای شبیه کردن حق و باطل به یکدیگر، به جهت آشفته نمودن اذهان، تزلزل ایمان و به انحراف کشاندن مخاطب است.
(به نقل از مرحوم آیت الله طالقانی رحمة الله علیه در خطبه نماز جمعه): یکی به امام صادق علیه السلام عرض نمود: «هلاک شدهام»! پرسیدند: چرا؟ عرض کرد شک کردم! پرسیدند: «به چه شک کردهای»، عرض نمود به وجود خدا! ایشان فرمودند: «الله اکبر هذا اول الیقین – الله اکبر، این اول (راه) یقین است». آری انسان تا در ذهنش سؤال ایجاد نشود، تا فرض تردیدی نداشته باشد که به یقینی نمیرسد، اما معنایش نقد و اعتراض به معصوم (ع) و مجاز بودن آن نیست.
اعتراض همیشه به علت قبول نداشتن و مقابله کردن صورت میپذیرد، یعنی معترض، به امری متعرض میگردد.
نقد در معنای عامش به بررسی و شکافتن گفته میشود، خواه جنبه مثبت داشته باشد یا منفی. اما در معنای خاصش، به وارد کردن ایرادها و اشکالات گفته میشود که به آن انتقاد میگوییم.
بیتردید هر نقد کننده در هر امری، خود را مشرفتر، آگاهتر و عالمتر به موضوع میداند؛ حال فرقی ندارد که کسی عملکرد رییس جمهور، یا شهرداری، یا اظهار نظر کسی را نقد کند، یا خدا و رسول و قرآن کریم را نقد نماید.
ب – نباید مردم را با جملات فریب داد. خداوند متعال با آن عظمت و قدرتش، جلوی کفر، شرک و حتی دشمنی و لجاجت نسبت به خود را نیز نگرفته است که دیگران بتوانند چنین کنند؛ لذا چیزی که زیاد است، کفر و شرک و نفاق میباشد و اهل ایمان و اخلاص کم هستند. اما آیا معقول است که کسی بگوید یا القا کند: «چون میشود نسبت به خداوند متعال کفر و شرک ورزید، پس کار درستی است؟!»
بله، کفار و بتپرستان و زورگویانی بودند و هستند که چنین استدلالهایی آورده و میآورند! آنها مدعیاند که کفر، شرک و بتپرستی ما مورد قبول و رضایت خداوند است، چون اگر چنین نبود، جلویش را میگرفت!
ج - بدیهی است که هیچ گاه جلوی اعتراض گرفته نمیشود، چه رسد به نقد. اما اعتراض به معصوم علیه السلام، عین اعتراض به خداوند متعال است، چون اطاعت او عین اطاعت خداوند سبحان میباشد و اساساً اطاعت از خداوند سبحان، فقط در اطاعت از رسولش صلوات الله علیه و آله بروز، ظهور، تجلی و تحقق مییابد، لذا فرمود: « مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ – آن که از رسول اطاعت میکند، همانا از خداوند اطاعت میکند / النساء، 80».
بنابراین، اعتراض به ایشان و اهل عصمت علیهم السلام، نشانهی عدم شناخت لازم و بی ایمانی میباشد، و نقد معصوم علیه السلام نیز نشانهی جهل و تکبر است، چرا که لابد خود را از معصوم داناتر و عاقلتر میداند که او را نقد میکند. پس اگر جلویش گرفته نشده و نمیشود، دلیل بر این نیست که کار خوب، موجه و درستی باشد.
د – مرتب میگویند: یکی به پیامبر اعتراض نمود، دیگرانی به امیرالمؤمنین یا فاطمة الزهراء یا سایر اهل عصمت علیهم السلام متعرض گردیدند ...؛ خب باید دید که چه کسانی و با چه سطح از فهم، شعور، ایمان و اخلاصی متعرض شدند و باید فرق قائل شد بین کسانی که با عقل و درایت و قلب سلیم، اطاعت آنان را پذیرفتند، ولی از محضرشان سؤالها پرسیدند تا علم و فهمشان قویتر گردد و ایمانشان محکمتر و زیادتر شود. حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیز در مورد چگونگی حشر مردگان، از خداوند متعال سؤال نمود، اما تأکید نمود که این سؤال از روی تردید و ناباوری نیست، بلکه « لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي » میباشد.
ملاحظه: حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، خود بارها متذکر میشدند: « سَلونی قَبلَ اَن تَفقِدونی – از من بپرسید، قبل از آن مرا از دست بدهید»؛ و مردم از ایشان سؤالها میپرسیدند، منتهی متفاوت بود. یک پرسشگر سلمان و ابوذر بودند که از ایشان پرسیدند: «معرفت شما به نورانیت یعنی چه»؟ یکی دیگر هم پرسید: «اگر علم داری، بگو موهای سر من چند تاست» و دیگری سؤالی مطرح کرد و ایشان فرمودند: «پاسخ تو را نمیدهم!» معترض شد که چرا؟ فرمود: برای این که تو نمیپرسی که بدانی، بلکه میپرسی که مجلس را به هم بریزی و هوچیگری کنی.
ھ – امروز قوه مجریه و در رأسش رییس جمهور، به خاطر ضعف شدید برنامهریزی و مدیریت، با سیاستگذاریهای غلط، با موجی از نارضایتی و اعتراض به حق مردم مواجه هستند؛ چهار سال عمر دولت به "برجامِ نافرجام" گذشت؛ چهار سال در مقابل هر مطالبه و نقدی گفتند «احمدینژاد»؛ حتی چند هزار زلزله زده را نتوانستند سامان دهند و گفتند: «مسکن مهر» و ...، اما اکنون موج نارضایتی و اعتراض و نقد بالا گرفته است. حالا ایشان میآید و به جای پاسخگویی یا توجیه منطقی و مستدل و مقبول، در مورد "اصل نقد" اظهار نظر میکند که «حتی معصوم را نیز میشود نقد کرد، امام زمان هم اگر بیاید ...»؛ خب این یعنی چه؟!
یعنی اولاً قبح شکنی و ایجاد انحراف در اعتقادات، و ثانیاً یعنی موج نقد را متوجه رهبری کنید، و ثالثاً یعنی: به جای تفکر و نقد عملکردهای دولت، من یک جملهی انحرافی میگویم، تا ذهن همگان به آن متوجه و مشغول شود! مقصود از نقد و اعتراض به حق مردم این نبود که رییس قوهی مجریه بیاید و به جای پاسخگویی بگوید: «بهبه، بهبه، اصلا نقد کار خوبی است، به اهل بیت نیز میشود نقد نمود و حتی برخی اعتراض میکردند»! و بدین وسیله، کلمه (انتقاد و اعتراض مردم) از موضع خودش خارج شده و منحرف گردد!
این ترفند جدیدی نیست، بنی صدر و خاتمی نیز همین سیاست را دنبال میکردند، هر از چند گاهی که بحران شدید میشد، یا امریکا و متحدانش تدارک ضربهای را میدیدند یا میزدند، آنها یک نظریهی اعتقادی غلط میدادند تا اذهان متوجه و منفعل آن گردد.
شعور و ادب: پس، اصل آزادی درست است، جلوی اعتراض و نقد را نباید و نمیشود گرفت، نقد و اعتراض سالم، ضروری و مفید است؛ در گذشته مقابل معصوم علیه السلام نیز میایستادند و اعتراض میکردند؛ اما آیا کار درستی میکردند؟!
در احادیث بسیاری میخوانید که بارها باریتعالی از پیامبر خود و یا حضرت رسول صلوات الله علیه و آله، از امیرالمؤمنین علیه السلام سؤال مینمودند: «آیا میدانی حکمت روزه یا ... چیست؟»، آنها عرض میداشتند: خیر! سپس خداوند متعال یا رسول (ص) شرح میدادند.
آیا واقعاً حضرت رسول اکرم یا امیرالمؤمنین یا فاظمه الزهراء علیهم السلام نمیدانستند حکمت روزه یا نماز یا سکوت و یا فواید نوافل چیست؟! پس چرا میگفتند: خیر؟! آیا تعارف داشتند؟!
خیر، بلکه عاقل، حکیم و مؤمن بودند. اولاً میدانستند که علم آنها از خداوند علیم است و خدا به آن چه آنها میدانند علم دارد، اهل بیت علیهم السلام میدانستند که هر علمی دارند، از رسول خدا صلوات الله علیه و آله به آنان رسیده است؛ پس آنگاه که میپرسند: «آیا میدانی»، لابد قصد آموزهی دیگری میباشد، پس باید بگویند خیر! و ثانیاً ادب میکردند، معلوم است که انسان عاقل و حکیم مقابل بزرگتر و معلم خود چیزی نمیداند.
*- حالا یکی (رییس جمهور)، پس از مواجه با افزایش نارضایتی مردم از عملکرد دولت بیاید و بگوید: «حتی از معصوم هم میشود انتقاد کرد!» آیا این پاسخ مطالبات مردم و انتقاد آنها به گرانیها، بیکاریها، ورشکست شدن کارخانجات تولیدی و شرکتها، بالتبع گسترش بیرویه واردات و به راه افتادن "جنگ نیابتی اقتصادی" میباشد؟!
مرتبط:
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آقای روحانی در دفاع از نظریاتشان در مورد نقد معصوم، کلیپی از مقام معظم رهبری در یک نماز جمعه پخش کردهاند که ظاهراً همین مطلب را گفتهاند؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9052.html
- تعداد بازدید : 2731
- 10 بهمن 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی نماز