آقای ظریف گفتن که برجام را مو به مو با خواست رهبری اجرا کردیم! اگر حرفش اشتباه است پس چرا رهبری چیزی نمیگوید و دفاع نمیکند؟ اصلا مگر میشود برجام تصویب شود و رهبری ان را تایید نکند و مگر رییس کمیسیون مجلس نگفتند که برجام مورد تایید رهبری است؟ (لیسانس / کردکوی)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): اگر ما (مردم) نشنیدیم، نمیشنویم، مطالبه نمیکنیم، مسئول را زیر سؤال نمیبریم تا پاسخگو باشد و ...، نگوییم: «پس چرا رهبر چیزی نمیگوید»؟! چرا ما با دقت گوش نکنیم، با بصیرت ننگریم، با جدیت دفاع نکنیم و بعد بپرسیم: «چرا رهبر دفاع نمیکند»؟!
مقام معظم رهبری: « یک نکتهی اساسی دیگر اینکه لغو تحریمها منوط به اجرای تعهّدات ایران نیست؛ نمیشود بگویند: شما رآکتور آب سنگین اراک را خراب بکنید، سانتریفیوژها را به این تعداد کاهش بدهید، این کارها را بکنید، آن کارها بکنید، بعد که کردید، بعد آنوقت آژانس بیاید شهادت بدهد، گواهی کند که شما راست میگویید و این کارها را انجام دادهاید، بعد ما تحریمها را برداریم! نه، این را ما مطلقاً قبول نداریم؛ لغو تحریمها منوط به اجرای تعهّداتی که ایران میکند نیست. البتّه لغو تحریم یک مراحل اجرائیای دارد، ما این را قبول داریم؛ اجرائیّات لغو تحریم با اجرائیّاتی که ایران به عهده میگیرد، باید متناظر باشند؛ بخشی از این در مقابل بخشی از آن، بخش دیگری از این در مقابل بخش دیگری از آن.» (2/4/1394)
متأسفانه این دولت، به جای خدمت مدبرانه و پاسخگویی خالصانه به ملت، در دو موضع "ایجابی و سلبی"، دو حربه به دست گرفته است. هر گاه بخواهد مردم را بترساند و بگوید: اگر این نباشد، آن میشود، میگوید: "احمدینژاد"! و هر گاه با موج اعتراضات مردمی مواجه میگردد، از رهبر خرج میکند و میگوید: "مقام معظم رهبری"! و این دو حربه، در تمامی مباحث اقتصادی و سیاست خارجی، بیشتر به کار میرود؛ چنان که شاهدید از شخص آقای روحانی گرفته تا آقایان ظریف یا عراقچی، در هر گفتگو و مصاحبهای، کلی حرفهای درست و غلط و حتی بیربط میزنند، اما تا گیر میکنند، میگویند: «مقام معظم رهبری»؟! چنان که دیدید حتی اگر با موج شدید اعتراض و انتقاد مواجه گردند که دیگر هیچ راه توجیهی نداشته باشند، میگویند: همه قابل انتقاد هستند، حتی امام زمان علیه السلام!
برجام و مقام معظم رهبری:
الخمدلله، نه مذاکره با امریکا سخن جدیدی بود و نه برجام و تصویبش به ناگهان از آسمان به زمان فرو افتاد؛ بلکه میل به مذاکره و سازش با امریکا از همان ابتدای پیروزی انقلاب و در حالی که امریکا این مملکت و ملت را درگیر جنگ داخلی، جنگ خارجی، ترور، تحریم و ... کرده بود، هم چنان در میان برخی از مسئولین و جریانهای سیاسی بوده و هنوز هم هست، و نه تنها مصرانه، بلکه اعمال فشار نیز پیگیری میکنند!
این جریان موازی با جریان انقلاب و جمهوری اسلامی ایران، سبب گردید که هم حضرت امام خمینی رحمة الله علیه و هم امام خامنهای، از همان ابتدا و به صورت مستمر، مکرر و مؤکد، مواضع خود را نسبت به مذاکره و سازش با امریکا، برای مردم و مسئولان تبیین کردند و راهکار را نیز نشان دادند و از همان ابتدا نیز گفتند که نسبت به این مذاکرات هستهای نیز خوشبین نیستند.
●- در مورد "برجام" نیز همینطور است. از همان ابتدا که این دولت سر کار آمد، موضوع کارش را در "برجام" متمرکز و خلاصه کرد و هر چه مقام معظم رهبری، متذکر شدند که من فایدهای در آن نمیبینم، گوش شنوایی نبود.
●- در خاتمه، کار مشروعیت و تصویب اجرایی شدن برجام به مجلس شورای اسلامی کشانده شد، کمیسیون تخصصی کار کرد، نتیجه را تدوین نمود، اما همه کنار گذاشته شد، و شخص آقای لاریحانی، یک متنی را خواند و ظرف مدت بیست دقیقه، برجام به تصویب مجلسی رسید که در دولت قبلی، رییس جمهور را برای گرانی گوجه فرنگی به انتقاد میکشید و با بیادبی از مجلس بیرون میکرد!
حال رهبری چه کند؟! با دولتی که مردم به آن اعتماد نموده و انتخابش کردهاند بجنگد، یا با مجلسی که تمامی نمایندگانش منتخب مردم هستند و همین نمایندگان، آقای لاریجانی را که از یک شهرستان و با رأی نه چندان مطلوبی مجددا به مجلس راه یافته بود را به ریاست برگزیدند، بجنگد؟!
یا دولت و مجلس را تعطیل کند و خودش تمامی امور اجرایی را برعهده بگیرد و به انجام و برساند؟! اساساً چه وجهی دارد که ایشان وارد جزئیات اجرایی امور گردند؟!
بنابراین، سیاست و کار رهبری این خواهد بود تا حد ممکن، اطراف کار را جوری ببندد که راه نفوذ را ببندد، جلوی انحراف از اصول نظام را بگیرد، خطوط قرمز را در این برجام مطلوب دولت و مجلس (نمایندگان مردم) تعیین و تببین نمایند و البته اذهان عمومی را نیز از اهداف پنهانی، مقاصد، روند این کار (برجامهای 2 و 3 که متذکر گردیدند) و ... آگاه نماید.
روش خوارج:
روش برخی، روش همان خوارج است، اصرار بر تمرد از اطلاعت میکنند، شرایطی را بر ولایت و مردم تحمیل میکنند، و همین که با مصائب و مضراتش مواجه شدند، باز هم همان ولایت را هدف گرفته و میگویند: «پس چرا تو جلوی ما را نگرفتی»؟! در برجام یا مشکلات اقتصادی و ناشی از سوء تدبیر و مدیریت نیز پس از تحمیل شدن فشارها بر مردم، این جو را راه میانداز که «پس چرا رهبر چیزی نمیگوید»؟!
چرا رهبر چیزی نمیگوید؟
جالب آن که مقام معظم رهبری، به ویژه در دولت آقای روحانی (یا به قولی اتحاد اصلاحطلبان، مشارکتیها، کارگزاران، حتی مؤتلفه و ...)، بیش از همیشه همه چیز را چه در جلسات خصوصی، چه در دستورالعملها و چه در بیانات عمومی (جهت اطلاع مردم از آن چه میگذرد و آن چه باید بشود) گفتهاند.
پس اگر آقای ظریف چنین گفته، دروغ گفته است:
اگر آقای ظریف گفته: « برجام را مو به مو با خواست رهبری اجرا کردیم »، خب دروغ گفته است و سندش هم بیانات عمومی مقام معظم رهبری میباشد:
« وزیر خارجهی محترم ما در مواردی به بنده گفت که ما [مثلاً] اینجا را یا این خطّ قرمز را دیگر نتوانستیم حفظ کنیم » (1/1/1395)
« بنده در جزئیّات مذاکره دخالتی نکردم، بازهم نمیکنم؛ من مسائل کلان، خطوط اصلی، چهارچوبهای مهم و خطّ قرمزها را به مسئولین کشور همواره گفتهام؛ عمدتاً به رئیس جمهور محترم که ما با ایشان جلسات مرتّب داریم، و موارد معدودی هم به وزیر محترم خارجه؛ خطوط اصلی و کلّی. جزئیّات کار، خصوصیّات کوچک که تأثیری در تأمین آن خطوط کلان ندارد، مورد توجّه نیست؛ اینها در اختیار آنها است، میتوانند بروند کار کنند. اینکه حالا گفته بشود که جزئیّات این مذاکرات تحت نظر رهبری است، این حرف دقیقی نیست. » (20/1/1394)
توافق با اصل مذاکرات:
هیچ تردید نکنید که اگر مقام معظم رهبری، به طور کلی با اصرار دولت و ... مخالفت مینمودند، اکنون این جوّ راه افتاده بود که تمامی مشکلات ما به خاطر این بود که "دولت تدبیر و امید"، با آن کلید طلاییاش، میخواست با امریکا مذاکره کند، امتیازی بدهد، امتیازی بگیرد تا تمامی مشکلات این مملکت و این ملت، به یکباره حل شود! اما رهبر گذاشت! (درست مثل زمان حضرت امیرالمؤمنین و امام حسن مجتبی علیهما السلام).
بنابراین، انتخاب اصلح این بود که با توجه به فشار دولتی و جوی که در اذهان عمومی ایجاد شده بود، و نیز شرایط کشور، منطقه و روابط بین الملل، با اصل مذاکره منطقی، و حتی اعطا و اخذ متقابل امتیاز، مخالفت دستوری نکنند، اما تا حد ممکن، مراقبت و هدایت نمایند، چنان که فرمودند:
« با وجود اینکه من خوشبین نبودم به مذاکرهی با آمریکا، با این مذاکرات موردی، مخالفت نکردم، موافقت کردم؛ از مذاکرهکنندگان هم با همهی وجود حمایت کردم، الان هم حمایت میکنم. از رسیدن به یک توافقی که منافع ملّت ایران را تأمین کند و عزّت ملّت ایران را حفظ کند، صددرصد من حمایت میکنم و استقبال میکنم؛ این را همه بدانند. اگر کسی بگوید که ما مثلاً با توافق یا با رسیدن به یک نقطه مخالفیم، نه، خلاف حق و خلاف واقع گفته است. اگر یک توافقی انجام بگیرد که این توافق توافقی باشد که منافع ملّت را، منافع کشور را تأمین بکند، بنده کاملاً با آن موافقت خواهم کرد. » (20/1/1394)
«[درباره مذاکره با آمریکا] جدّاً دغدغه دارم؛ این دغدغه ناشی از آن است که طرف مقابل بشدّت اهل فریب و دروغ و نقضعهد و حرکت در خلاف جهت صحیح است؛ طرف مقابل اینجوری است. یک نمونهاش در همین قضیّه اتّفاق افتاد؛ بعد از آنکه که مذاکرهکنندگان ما مذاکرهشان تمام شد، بعد از چند ساعت بیانیّهی کاخ سفید منتشر شد در تبیین مذاکرات. این بیانیّهای که آنها منتشر کردند ــ که اسمش را میگذارند «فکتشیت» ــ در اغلب موارد خلاف واقع است؛ یعنی روایتی که اینها دارند از مذاکرات و از تفاهمهایی که انجام گرفته است میکنند، یک روایت مخدوش و غلط و خلاف واقع است .
...من البتّه هیچوقت نسبت به مذاکرهی با آمریکا خوشبین نبودم. نه از باب یک توهّم بلکه از باب تجربه؛ تجربه کردیم. حالا اگر یک روزی ــ ما که در آن روز قاعدتاً نخواهیم بود ــ شماها انشاءالله در جریان حوادث و جزئیّات و یادداشتها و نوشتههای این روزها قرار بگیرید، خواهید دید که این تجربهی ما از کجا حاصل شده؛ تجربه کردیم.» (20/1/1394)
تأیید نهایی:
البته که وقتی به هر دلیلی، با اصل مذاکرات موافقت میشود، خطوط قرمز ترسیم میگردد، مذاکرات صورت میپذیرد، هشدارها به لبخندهای بیجا و مشت آهنین زیر دستکش مخملین داده میشود، وزیر امور خارجه و مسئولان دولت وقت به جمعبندیهایی میرسند، به هر اصراری که شده، جلوی خروج از موضوع هستهای و ورودی به مواضع ایران در منطقه، سلاحهای موشکی، بازرسی هر کجایی که آنها دلشان میخواهد و ... گرفته میشود، و نیز پس از آن که دولت و مجلس به تصویب میرسانند؛ مقام معظم رهبری نیز حمایت و تأیید میکند؛ اگر چه باز هم نمیگذارد در مقام اجرا، انحراف و تخلفی صورت پذیرد و همین نظارت و هدایت دقیق ایشان سبب شده که امروزه صدای امریکا درآمده و در پی ابطال آن یا اصلاح آن میباشد. پس تأکید نمودند که پس از تصویب، هم تأیید کردیم، هم به آن پیایبند هستیم، هم در اجرای دو طرفهاش نظارت و حرف داریم، هم اگر امریکا پاره کند، ما به آتش میکشیم.
منطق امریکا و متحدان:
[منطق امریکا این است] « ... بنابراین در قضیهی هستهای توافق شد و اسم این را گذاشتیم «برجام»؛ برجام دیگری در قضایای منطقه، برجام دیگری در قضایای قانون اساسی کشور؛ برجام ۲ و ۳ و ۴ و الیغیرذلک بایستی بهوجود بیاید تا ما بتوانیم راحت زندگی کنیم! این منطقی است که سعی میکنند این منطق را در بین نخبگان جامعه و از سوی نخبگان جامعه به افکار عمومی جامعه منتقل کنند. معنای این حرف چیست؟ معنای این حرف این است که جمهوری اسلامی از مسائل اساسیای که به حکم اسلام و به حکم برجستگیهای نظام جمهوری اسلامی پایبند به آنها است، صرفِنظر کند » (1/1/11395)
●- موضع رهبر انقلاب درباره مذاکرات لوزان
●- حدود و شیوه نظارتها بر فعالیتهای هستهای ایران
●- دولت با منتقدین هستهای چگونه باید رفتار کند
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آقای ظریف گفته است: «برجام را مو به مو با خواست رهبری اجرا کردهایم»، اگر چنین نیست، پس ایشان چیزی نمیگویند و دفاع نمیکنند!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9058.html
@x_shobhe
- تعداد بازدید : 2354
- 12 بهمن 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی