«ایکس – شبهه»: شانس (chance) که واژهای فرانسوی است که به معنای «بخت و اقبال» به کار میرود. در لغتنامهی دهخدا و عمید نیز از این واژه به «بخت، اقبال و طالع» یاد شده است و منظور از یک اتفاق، حادثه یا «پدیدهی شانسی» نیز این است که حادثه یا تصادفی بدون علت و قابلیت محاسبه پیشآید که از اتفاق به نفع یا مورد نظر و خواست کسی باشد.
در عالم هستی چیزی به نام «تصادف – بدین معنایی که منطور بحث است» وجود ندارد که «شانس» وجود داشته باشد. لذا اعتقاد به شانس، چیزی به جز یک خرافهی قدیمی که در فرهنگ باستانی ملل بوده و سپس به فرهنگ ملل مسلمان نیز رسوخ نموده، نمیباشد.
در عالم هستی، هیچ اتفاقی، به خودی خود، بدون علت، بیدلیل، بیواسطه و غیر قابل محاسبه حادث نمیشود و به همین دلیل حتی به عنوان مثال و نمونه، یک پدیده هم وجود ندارد که اتفاقی و تصادفی به وجود آمده باشد.
حتی همین که میگوئیم، در فلان نقطه تصادف شد، یا تصادفاً فلانی را دیدم، یا پولی نیاز داشتم از شانسم چنین و چنان شد و آن پول را به دست آوردم، یا از بدشانسی شوت زد ولی گل نشد و ...، همه فقط لفظ است. وگرنه، همهی این اتفاقها بر اساس علت و معلومهای قابل محاسبه پیشآمده و میآید و چنان چه اشاره نمودید، نظم بر عالم هستی حاکم است. و گرنه حتی یک کشف علمی صورت نمیپذیرفت و حتی انجام یک عمل ساده برای حصول به یک نتیجهی معین و مورد نظر ممکن نبود. حتی کسی نمیتوانست آبی را روی حرارت بگذارد تا داغ شود و یا در برودت قرار دهد تا سرد شود، چرا که ممکن بود تصادفاً یا از روی شانس، بر عکس نتیجه دهد.
اگر بین دو خودرو تصادفی رخ میدهد، حتماً قابل مطالعه و محاسبه و اثبات است. خودرویی در زمانی خاص با سرعتی خاص و در مسیری معین حرکت کرده است و خودروی دیگری با همین مشخصات در طرف مقابل. لذا میتوان بیتردید نتیجه داد که این دو خودرو در فلان لحظه و فلان نقطه به هم برخورد خواهند نمود و یا خیر. یا ضربهای با فشار خاص، از زاویهای مشخص به سوی هدفی معین به توپ زده شده است، حرکت این توپ بر اساس قوانین فیزیک قابل مطالعه و محاسبه است، پس اگر به تیر دروازه برخورد کرده و به زمین بازگشت، اصلاً از بد شانسی شوت زننده و یا خوششانسی دروازهبان یا تیم رقیب نبوده است. بلکه دقیقاً منطبق با قوانین فیزیک و علت و معلولها چنین شده است. منتهی بشر به اتفاقی که خودش علم به آن ندارد، تصادف، شانس یا بدشانسی میگوید. ولی واقعیت چنین نیست. حتی یک قرعهکشی که کسی از نتیجهی آن خبر ندارد و به چرخش گردونه سپرده شده است نیز اتفاقی و شانسی نیست، بلکه بر اساس علت و معلولهای خودش انجام میگیرد. لذا هیچ موقع در یک قرعهکشی بانک، کسی که حسابی در آن بانک ندارد، به صورت شانسی برنده نمیشود.
پیدایش «تصادفی» یک پدیده، فقط اعتقاد ماتریالیستها است که در گذشته به آنها «مادهگرا» یا «دهریون» یا «طبیعیون» یا «تجربیون» نیز میگفتند. آنها چون نتوانستند علت غایی و مبدأ هستی (خداوند خالق) را تکذیب کنند، گفتند: هستی بر اثر یک تصادف پدید آمده است. و این سخن نه عقلی است و نه علمی و نه حتی یک نمونهی خارجی داشته و یا میتواند داشته باشد.
بدیهی است اگر چیزی نبوده، عدم با عدم، هیچی با هیچی، تصادف نمیکند و از تصادف خیالی این دو نیستی نیز هستی به وجود نمیآید.
مقولهی اعتقاد به شانس (بخت و اقبال بدون دلیل) همیشه در خرافات بشر و به ویژه انسانهای گذشته رواج داشته است. برخی به پیامبران میگفتند: که شما را سبب بدشانسی یا شومی یا بدبیاری امت میبینیم و خداوند متعال از زبان انبیایش به آنها پاسخ میدهد که «طالع» شما با خودتان است. یعنی بستگی به ایمان و عمل شما دارد. مسئلهای به نام اقبال خوب یا بد، تحت عنوان شانس نداریم. اگر حرف حق را شنیدید، قبول و عمل کردید، خوشبخت میشوید و اگر انکار و تکذیب و لجاجت کردید، بدبخت میشوید. این قانون خلقت است.
«قَالُواْ إِنَّا تَطَيرَّْنَا بِكُمْ لَئنِ لَّمْ تَنتَهُواْ لَنرَْجُمَنَّكمُْ وَ لَيَمَسَّنَّكمُ مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ * قَالُواْ طَئرُِكُم مَّعَكُمْ أَ ئن ذُكِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ» (یس، 18 - 19)
ترجمه: گفتند ما شما را بد قدم و نحس مىدانيم اگر دست از گفته خود برنداريد قطعاً سنگسارتان مىكنيم و از ناحيه ما عذابى دردناك به شما خواهد رسيد * (رسولان در پاسخ) گفتند نحوست با خود شماست كه وقتى تذكرتان مىدهند حق را نمىپذيريد بلكه شما مردم مسرف و متجاوزيد.
در خاتمه لازم به توجه است که لفظ «پدیده علمی» نیز غلط است. و این کلمهی «علمی» را به خاطر قداست بخشیدن به همان موضوع غیر غلمی (تصادف – شانس) به آن اضافه میکنند. مگر ما پدیدهی غیر علمی هم داریم که بر پدیدهی علمی تأکید کنیم. یک پدیده، یک پدیده است و حتماً بر اساس علت و معلولهای علمی پدید آمده است.
کلمات کلیدی:
گوناگون علم