پست مدرنيسم (انديشهي غرب) در راستاي انديشهسازي به منظور تحقق اهداف و توجيه رفتارهاي سياسي غرب، پس از نفي «عقلانيت» به نفي حقيقتها ميپردازد!
«ليوتار» که يکي از مشهورترين نظريهپردازان معاصر است ميگويد: «ما ديگر به فرا روايتها به عنوان يک حقيقت، اعتقادي ندرايم» و نيز ميگويد: «توانايي پست مدرن در اين است که توانسته است پايان فرا روايت عقل و پيشرفت آزاد شده را نشان دهد»! (جامعه شناسي سياسي معاصر، کيت نش، ترجمه محمدتقي دلفروز)
و پست مدرنهاي ديگري چون بودريار، رورتي، فوکوياما و ... نيز بر همين باورند! اينک سؤال ما اين است: اولاً چه کسي گفته يا به چه دليلي اعتقاد نداشتن شما، دليل بر وجود نداشتن حقيقت و يا فرا روايت و يا هر حقيقت ديگري است؟ ثانياً اگر «عقلانيت» نفي گردد، به چه استنادي ميتوان به صحت يک نظريه پي برد؟ آيا به جز استدلال عقلاني راهي هست؟! و ثالثاً اين که بگوييم «فرا روايتي وجود ندارد» خود يک فرا روايت نيست؟! اگر اين ادعا خود يک «فرا روايت» نباشد، جامعيت و مدخليتي ندارد و اگر باشد، ناقض خود است!
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه