... رسول خدا (ص) عرض کرد: پروردگارا سرآمدها عبادتها چیست؟
خدای عزوجل فرمود: خاموشی و روزه داری.
خدای تعالی فرمود: ای احمد میدانی نتیجهی روزه چیست؟
عرض کرد: نه پروردگارا!
فرمود: نتیجه روزه کم خوردن و کم گفتن است و عبادت دوم عبارت است از خاموشی. و خاموشی، حکمت را به ارث میگذارد و حکمت، معرفت را. و معرفت، یقین را. و چون بندهای به مرحلهی یقین رسید، تشویشی به دل راه ندهد که روزش در آسایش خواهد گذشت یا در سختی. پس، این حالت مخصوص کسانی است که به مقام رضا رسیده باشند.
پس، کسی که به رضای من عمل کند، سه خصلت به او عنایت میکنم: شکری به او معرفی میکنم که هیچ گونه جهلی به آن آمیخته نباشد و ذکری که با فراموشی نیامیزد و محبتی که بر محبت من، محبت هیچ مخلوقی را مقدم نشمارد.
پس هنگامی که مرا دوست داشت، من هم خودم او را دوست میدارم و هم محبوب دیگرانش میکنم و چشم و دل او را برای تماشای عظمت و جلالم باز میکنم. پس علم هیچ یک از خواص خلق خودم را بر او پوشیده نگذارم. پس در تاریکی شب و روشنی روز با او مناجات میکنم تا آن که از لذت مناجات من سخنش با مردم و هم نشینیاش با آنها بریده شود و کلام خودم و فرشتگانم را به گوش او برسانم و سرّی را که از خلقم پنهان داشتهام به او بشناسانم.
... سپس حجابهایی که میان من و او است را بر میدارم و نعمت کلام خودم را به او ارزانی کرده و او را به لذت نگاه کردن به جمال جمیلم میرسانم... تا آنکه فرمود: قدرت و سلطنت چنین بندهای را به طور حتم و یقین برتر از سلطنت پادشاهان قرار میدهم. آن چنان که همه پادشاهان در برابر او سر فرود آورده و هر چه پادشاه ستمکار و ستمگر کینهتوز است هیبت او را به دل گیرند و درندههای زیانگر صورت بر قدم او بمالند و بهشت را و آن چه را که در آن است مشتاق او گردانم و عقل او را غرق در معرفت خود گردانم و خود به جای عقل او قیام کنم.
سپس به طور حتم مرگ را و جان کندن را و سوزش مرگ و وحشت آن را بر او سهل و آسان میکنم، تا آن جا که او را با تشریفات خاصی به سوی بهشت میبرند و چون فرشته مرگ بر او فرود آید او را خوش آمد میگوید و میگوید: خوشا به حالت و خوشا به حالت که همانان خدای تعالی به تو مشتاق است. بدان ای ولی خدا که درهایی که عمل تو از آنها بالا میرفت بر تو میگریند و محراب و نمازگاه تو بر فراق تو میگریند.
پس او گوید: من به رضوان و کرامت خدایتعالی راضیام و روح از بدن او به همان آسانی که مویی از خمیر کشیده شود بیرون میآید و همانا فرشتگان بر بالین او ایستاده و هر یک جامی از کوثر بر یک دست و جامی از شراب بهشتی به دست دیگر گرفته [و] روح او را سیراب میکنند، تا سختی جان کندن و تلخی آن از کام او بیرون رود و او را به مژدهی بزرگ، مژده دهند و گویند: پاک و پاکیزه شدی، خودت و جایگاهت. زیرا تو قدم به پیشگاه خدای عزیز کریم، حبیب قریب میگذاری. پس روح او از دستهای فرشتگان پرواز نموده و در کمتر از یک چشم بر هم زدن به سوی خدا میشتابد. پس هیچ حجاب و پردهای میان او و خدای تعالی باقی نمیماند و خدای تعالی به او مشتاق... .
کلمات کلیدی:
در محضر استاد