«ایکس – شبهه»: این ادعا را اولین بار خلیفهی دوم عمر در برابر امام علی علیهالسلام و قرآنی که به همراه تفسیر و تأویل و شأن نزول و ... تدوین کرده و به مسجد آورده بود بیان نمود که خود مبین عدم درک صحیح از قرآن کریم بود. و امروزه وهابیت همان ادعا را در محافل، نوشتارها و سایتها تبلیغ میکند. اگر چه پیش از این نکات مبسوطی در این زمینه درج گردیده است که با درج کلمات مربوطی چون «تفسیر» یا «یسر القرآن» و ... در بخش جستجو قابل دسترسی میباشد، اما نکات ذیل نیز ایفاد میگردد:
الف – همین که با استناد به آیات فوق مدعی میشوند، «قرآن آسان است، پس تفسیر نمیخواهد»، خودش نوعی نفسیر آیات فوق است. البته تفسیر به رأی و طبعاً غلط.
ب – به وهابیت باید گفت: اگر قرآن تفسیر نمیخواهد و هر کسی با روخوانی علم به قرآن مییابد، پس چرا این همه پول هزینهی تفسیر به رأیها و تبلیغ اندیشههای غلط خود میکنید؟ همین قرآنی که منتشر میکنید و رویش مینویسید هدیه «ملک فهد، یا ملک عبدالله یا هر ملک دیگری» کافیست. اما ما معتقدیم که قرآن کریم – مانند هر سخن دیگری تفسیر میخواهد – پس کنکاش و تبلیغ میکنیم و شما که معتقد نیستید، سکوت کنید و فقط قرآن چاپ کنید.
ج – اگر روخوانی قرآن کریم کفایت داشت، این همه اختلاف پدید نمیآمد و اساساً وهابیتی نیز به وجود نمیآمد. و همین که این فرقه نسبت به تفسیر آیات مذکور با سایر مذاهب اختلاف نظر دارد، از یک سو بیانگر و دلیل نیاز به تفسیر است و از سوی دیگر روشن میکند که هر کسی نمیتواند تفسیر نماید. و گرنه همین تفسیر به رأیها و اختلافات پیش میآید.
د - «هذا بَيانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقينَ» (آل عمران، 138) – یعنی: «اين (كتاب خدا و آيات مذكور در آن) حجت و بيانى است براى عموم مردم و راهنما و پندى براى پرهيزكاران».
در واقع «بَيانٌ لِلنَّاسِ» یعنی: یک تبیین و روشنگری برای عموم انسانها. یعنی این قرآن نه برای ملائک و حیوانات است و نه برای یک یا چند قوم خاص. بلکه برای عموم انسانهاست. حال از کجای این معنا فهمیدند و تفسیر به رأی کردند که پس مفسر نمیخواهد؟
ھ - «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ» (القمر، 17) – یعنی: و با اينكه ما قرآن را براى تذكر آسان كردهايم آيا كسى هست متذكر شود؟
حال از کجای این آیه فهمیدند که دیگر نیازی به تفسیر نیست؟ آسانتر از «الفبا» در هیچ زبانی نداریم. آیا کتاب الفبا کافی است و نیازی به معلم و مفسر ندارد؟ آیا کودکان با نگاه به اشکال حروف صدا، دیکته و معنی آنها را یاد میگیرند. یا معلم الف، ب ... آب، بابا را یاد میدهد، تفسیر میکند و از تأویل و مصادیقش میگوید؟ هر سخنی، از یک بیت شعر گرفته تا سخنان روزمرهای که ما به یک دیگر میگوییم، تفسیر و تأویل دارد. چه شد نوبت به کلامالله و قرآن که رسید، هیچ تفسیری نمیخواهد و آسان است و همه کاملاً میفهمند؟ بفرمایند از ظاهر یا حتی باطن کدام آیهی آسان فهمیدند که نماز صبح دو رکعت است؟ شوطهای طواف هفتبار است؟ و سایر احکام چگونه است؟
و – قرآن کریم برای ذکر و یاد خدا کردن آسان است، یعنی چه آدم عادی و چه یک نخبه، چه یک کسی که فقط روخوانی بلد است و چه ابوعلی سینا و فارابی و ملاصدرا، با خواندن آیهی ذیل میفهمد که حکم خدا و رسول شرط است و نه نظرات شخصی آنان و در اختلاف نظرها [حتی راجع به تفسیر آیات] باید دید که ایشان چه فرمودند؟ مثلاً اگر در غدیر فرمودند که علی و اولاد او (ع) اولی الامر هستند، ما نگوییم خیر، هر پادشاه ظالمی نیز اولی الامر است! یا اگر فرمود: علی و شیعیان او بر حق هستند، ما در خطبهی نماز جمعه و آن هم در بیتالله و کنار کعبهی معظمه نگوییم خیر، بلکه خون شیعه مباح است.
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً» (النساء، 59)
ترجمه: هان اى كسانى كه ايمان آوردهايد خدا را اطاعت كنيد، و رسول و كارداران [اولی الامر] خود را فرمان ببريد، و هر گاه در امرى اختلافتان شد براى حل آن به خدا و رسول مراجعه كنيد، اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد اين برايتان بهتر، و سرانجامش نيكوتر است.
قرآن آسان است، یعنی هر انسانی عاقلی، اعم از عامی یا دانشمند، اگر در قلبش غرض و مرضی نباشد، با خواندن آیهی ذیل میفهمد که قرآن کریم آیات محکم و متشابه دارد که متشابهاتش با رجوع و استناد به محکماتش تفسیر میگردد و هر کلمهای تفسیر و تأویل دارد و از این تفسیر و تأویل نیز فقط «راسخین در علم» آگاهند و دیگران جهت ایجاد فتنه، با تفسیر به رأی از متشابهات تبعیت و سوء استفاده میکنند:
«هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ» (آل عمران، 7)
ترجمه: و او كسى است كه كتاب را بر تو نازل كرد، بعضى از آيات آن، آيات محكم است كه اصل كتابند، و بعضى ديگر آيات متشابهند، اما آن كسانى كه در دلهايشان انحراف است تنها آيات متشابه را پيروى مىكنند تا به اين وسيله فتنه به پا كنند و به همين منظور آن آيات را به دلخواه خود تاويل مىكنند، در حالى كه تاويل آن را نمىدانند مگر خدا و راسخين در علم، مىگويند به همه قرآن ايمان داريم كه همهاش از ناحيه پروردگار ما است و به جز خردمندان از آن آيات پند نمىگيرند.
پس، قرآن آسان است، یعنی همگان به آسانی می توانند این معانی را درک کنند. نه این که هر کسی میتواند تفسیر به رأی نموده و سپس مدعی شود که قرآن تفسیر نمیخواهد. در سایر علوم نیز همینطور است. آیا اگر با بیانی ساده و آسان بگویند: «به هنگام بیماری به پزشک مراجعه کنید»، هر کس آن را شنید میتواند بگوید که الحمدلله دیگر پزشک شدیم و خودمان معالجه میکنیم؟!
در هر حال با همین تفسیر به رأیها حضرت علی و امام حسن و امام حسین و سایر ائمه علیهمالسلام را به حکم قرآن و اسلام ترور کردند. خوارج با تفسیر به رأی قرآن فرق علی (ع) را شکافتند و معاویه به نام خلیفة المسلمین نقشه ترور امام حسن (ع) را طراحی و اجرا نمود، یزید و یزیدیان با استناد به قرآن امام حسین (ع) را خارجی خوانده و خونش را مباح دانسته و خود و خانواده و یارانش را ترور کردند ... و اکنون نیز وهابیها میگویند قرآن تفسیر نمیخواهد و هر کسی خودش میفهمد ...، تا بتوانند با تفسیر به رأی همین روشها را ادامه دهند.
در هر حال اگر معتقدند که قرآن نیازی به تفسیر ندارد، از این تفسیرها نکنند و اصلاً هیچ نگویند. در خانهی هر مسلمانی قرآن هست و دسترسی به قرآن نیز آسان است. اما ما بر اساس آیات بسیار واضح، روشن و آسان جهت درک معنا، معتقدیم که قرآن [مانند هر بیان یا کتاب دیگری] تفسیر میخواهد و تفسیرش را نیز فقط خدا، رسول و راسخون در علم – که حضرت رسول (ص) مشخصات آن را بیان کرده است – میدانند.
کلمات کلیدی:
قرآن