«ایکس - شبهه»: هر دو فرض صورت مسئله نادرست است، بلکه خداوند متعال اصلاً «صفت» ندارد که بخواهد مخلوق و یا جزو ذات باشد و مرکب نیست که بخواهد اجزا داشته باشد. این بیانات همه با وحدانیت ذات مقدس و نیز نگرش توحیدی منافات دارد. این که گفته میشود: صفات خدا، یا صفات ثبوتیه یا صفات سلبیه و ...، همه برای تفهیم مطلب به خودمان و مخاطب است، وگرنه صفت و موصوف از مشخصههای مخلوق است و نه خالق.
در خطبهی اول نهجالبلاغه، بیان مشروحی در توحید از حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام درج و ثبت شده است که میفرماید: «اول دین شناخت و معرفت [او] است و کمال شناخت در تصدیق اوست، و کمال تصدیق او توحید است، و کمال توحید اخلاص برای اوست و کمال اخلاص، نفی صفات از اوست. چرا که هر صفتی [به صفت بودنش] شهادت میدهد که غیر از موصوف است و هر موصوفی [به موصوف بودنش] شهادت میدهد که غیر از صفت است. پس هر کس برای خداوند سبحان صفت قائل گردد، برای او قرین [مانند، کامل کننده و ...] جسته است و هر کس برای او قرین بجوید، او را دو تا (مرکب) دیده و هر کس او را دو تا ببیند، او را تجزیه کرده [چون مرکب قابل تجزیه است] و هر کس او را تجزیه کند، به او جاهل است...».
آن چه که ما تحت عنوان «صفات» الهی از یاد میکنیم و مثلاً میگوییم از صفات خدا این است که رحمان و رحیم یا علیم و سمیع است، همه «اسم»های اوست و اسم یعنی «نشانه» و نشانهی یک چیز حتماً غیر از خود آن است. اگر گفته شد که علی، آیتالله، دکتر، مهندس، شهید و ...، اسم هستند، معلوم است که غیر از ذات میباشند و نشانههای آن ذات هستند. لذا اگر مثلاً بیان شد استاد شهید، آیت الله مرتضی مطهری، پنج نشانه که معرف ذات است از او معرفی شده است. و بدین ترتیب میفهمیم که او «استاد» بوده، «آیت الله» بوده، «شهید» بوده و اسم کوچکش مرتضی و اسم فامیلش مطهری است، اما همه یک نفر است.
اسمهای خداوند متعال نیز همینطور است. وقتی میگوییم او رحمان، رحیم، علیم، حی، قیوم و ... میباشد، به اسمها و نشانههایش که معرف او هستند اشاره میکنیم و همه عین ذات هستند، نه این که جزو ذات باشند و ذات مرکبی از این اجزا باشد.
در مبحث معارف، اسمهای خداوند [برای معرفت و شناخت بهتر ما] به دو بخش تقسیم شدهاند، برخی به ذات او اشاره دارند. مانند این که میگوییم او «حی، علیم، حکیم، جلیل، فاضل و جمیل است» و برخی دیگر به فعل او اشاره دارند، مثل این که میگوییم او «خالق، رازق، رحمان، رحیم، کریم، جواد و قهار» است.
تمامی این اسماء را نیز خداوند متعال خود خلق نموده است. چرا که بیان شد، اسم و نشانه هر چیزی غیر از خود آن چیز است و هر چیزی به غیر از خداوند متعال، مخلوق اوست و همهی مخلوقات نیز آفریدهی او میباشند. لذا خداوند متعال اسمها «نشانه»هایش را [نه فقط واژگان، بلکه مفاهیم و نیز مصادیق قابل درک و شناخت آنها] را خلق نمود تا بندگانش بتوانند به واسطهی این نشانهها او را بشناسند و با او مرتبط شوند و با او و از او بگویند. و گرنه ذات حق تعالی برای خود اسم و نشانه ندارد «لا اسم له و لا رسم له»، و هستی محض به تصرف عقلی و علمی یا تجربی مخلوقش در نمیآید که قابل شناسایی باشد، بلکه ذات از طریق نشانههایش [به اندازه درک و فهم هر کس] قابل شناخت است.
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید