«x-shobhe »: موضوع از چند جهت باید مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد.
الف – جهانبینی یا هستی شناسی: یک جهت به مسئله «مبدأ و معاد» بر میگردد. اگر خدایی نباشد [که هست]، چه فرقی میکند که افراد یا جوامع در اعصار متفاوت چه عقیدهای داشته، به کدام سو رفته و یا چه بکنند؟ وقتی حیات محدود به دنیای مادی است و بشر نیز جز حیوانی ناطق چیز دیگری نیست و آخرش هم نابودی است، باید هر کسی نهایت بهرهی مادیاش را از دنیا، بدون هیچ گونه قید اخلاقی و حتی قانونی ببرد. یعنی «آنارشیسم محض». ولی اگر خدایی باشد، که هست و عقل گواهی بر آن میدهد، بینیازی از او در هیچ مرحلهای از رشد عقلی، معنایی ندارد. این سؤال به مثابهی این است که بگویند: بشر به مرحلهای از رشد عقلی برسد که نیازی به عقل نداشته باشد، به مرحلهای از رشد علمی برسد که نیازی به علم نداشته باشد، به مرحلهای از کمال برسد که نیازی به کمال نداشته باشد و در نهایت به مرحلهای از مراتب وجودی برسد که نیازی به وجود نداشته باشد!
از نظر دانشمندان ماتریالیسم که گمان میکنند به اوج رشد عقلی و علمی رسیدهاند، هنوز عالم هستی کهنه کتابی است که اول و آخرش افتاده است و آنها هیچ اطلاعی از آن ندارند. اذعان دارند که نمیتوانند مسیری منطبق با حقایق عالم هستی، از مبدأ تا مقصدش را ترسیم کنند، لذا به نظریات که زاییده حدس و گمان (ظنّ) است بسنده کرده و فقط روزگار میگذرانند.
ب – عقل و علم (تجربی): بسیار فرق است بین «عقل» با «علم» و به ویژه علم تجربی که به شناخت برخی از عناصر و ترکیبات و ابعاد و خواص ماده اختصاص دارد. به قول امام راحل (ره): «چه بسا کسانی علم دارند، ولی عقل ندارند و چه بسا کسانی که عقل دارند، ولی علم ندارند». بسیار دیده شده که عقل مادر بزرگ عوام و بیسواد، به مراتب بیش از نوهی فوق دکترا است.
آن چه سبب رشد انسان میگردد، «عقل» است که باید از پس پردهی حجابهای ظلمانی نفس بیرون آمده و چون خورشید بدرخشد و همه جا را روشن کند و آن چه علم «تجربی» به ارمغان میآورد، پیشرفت در ساخت وسایل است، که البته لازم و ضروری است و اگر در اختیار و خدمت «عقل» قرار گیرد، میتواند زمینههای رشد را مساعد و روند آن را تسریع کند. اما اگر همین تکنولوژی در اختیار دیوانهای که عقلش محجوب و تسلیم نفسش میباشد قرار گیرد، به سر دنیا همین میآید که آمده است.
حال بشر در همین علم تجربی مگر چه به دست آورده که بتواند بر آن ببالد و دیگر خود را حتی از خدا و هدایت او بینیاز ببیند؟! به قول دانشمندان آن چه که از آسمانها شناختهایم، به مراتب بیش از آن چیزی است که از اعماق اقیانوس و حیات در کرهی زمین میدانیم (یعنی از هر دو کم میدانند)! هنوز همین جسم و مادیت بشر برای انسان شناخته نشده و دانشمندان به انسان لقب «انسان موجود ناشناخته» میدهند. کدام علم؟! آیا همین که بشر به جای اسب و درشکه و گاری، سوار خودرو و هواپیما شد، کفایت میکند تا خود را از هدایت الهی که خالق زمین و آسمان و هر چه در آنها هست - از جمله انسان با تمام پیچیدگیهایش – بینیاز بداند؟! عادت بشر همیشه این بوده که تا اندکی ثروت و یا علم به دست آورده، قبل از هر چیز گمان کرده که دیگر به خدا نیازی ندارد. و علت این گمان نیز حرص نفس برای بهرهوری نامطلوب و بیچارچوب از همین خُرده علم و ثروت است.
«كلاََّ إِنَّ الْانسَانَ لَيَطْغَى * أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنىَ» (العلق، 6 - 7)
ترجمه: نه اينطور نيست، يقيناً اين انسان طغيان و سركشى میكند * گاهى كه خود را بىنياز بنگرد.
آری، بشر امروز در ساخت ابزار (تکنولوژی) پیشرفت کرده است. به جای حکیمباشیهای سنتی، از لابراتوارها، تجهیزات و متخصصین بسیار متبحری در دارو سازی برخوردار است، تا آن جا که میتواند، در جنگ بیولوژیک آرام خود، میلیونها نفر را بی سر و صدا قتل عام کند. بشر امروز زیردریاییهای مجهز و اقیانوس پیما ساخته است و آنها را به موشکهای مدرن مجهز نموده تا بتواند نقاط استراتژیک کشورهای دیگر را از زیر آب هدف قرار داده و مردمش را قتل عام کند. بشر امروز ماهوارههایش در مدارهای آسمانی فوق جوّ زمین رها کرده و از زمین هدایت میکند، تا بتواند تمامی اطلاعات سطح و حتی ذخایر زیرزمینی کشورهای دیگر را شناسایی کرده و برای تصاحب آنها برنامهریزی کند. و با رشد علمی در فیزیک و شیمی و الکترونیک میتواند بمب اتمی، اتمی هیدروژنی، بمب نوترونی، بمب الکترونیکی و ... بسازد و در ژاپن، غزه، عراق و ...، آنها را به سر مردم بریزد. و باز مدعی است که ما رشد عقلی کردهایم و نیازی به هدایت الهی نداریم(؟!). به خاطر شناختن چند عنصر محدود و قوانین فیمابین در عالم ماده، دیگر نیازی نداریم که خداوند عالمیان، حقایق عالم هستی، از مبدأ تا مقصدش را برای ما تبیین کرده و راههای چگونه رسیدن و قوانین آن را برای ما روشن نماید؟! بشر همیشه به خُرده علم و ثروت خود مغرور و در نیتجه منحرف و زیانکار و زیانبار شده است:
«فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ» (غافر، 83)
ترجمه: آنها نيز هر وقت رسولانشان معجزات روشن مىآوردند گوششان بدهكار نبود، خشنود و سرگرم [به اندک] دانش خود بودند [و مسخره کردند] و در نتيجه اثر استهزايشان گريبانشان را گرفت.
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات:
www.x-shobhe.com
پایگاه خبر و عکس ایران (خبری، تحلیلی، تصویری)
www.iranpn.ir
کلمات کلیدی:
اعتقادی