ایکس – شبهه : شرایط مفروض در ذهن که هیچ انطباقی با واقعیت خارجی ندارد، زمینهای برای بیان حلیّت و حرمتش نیز ندارد.
نه در بیان حلال و حرام، بلکه در بیان هیچ حکم دیگری نیز نمیتوان آثار طبیعی یا ذاتی موضوع را حذف کرد و بعد سؤال کرد: اگر اینگونه بود چطور؟ مثلاً سؤال شود: اگر نیاز به آب برای موجود زنده و از جمله انسان حیاتی نبود و اگر آب این نیاز را جبران نمیکرد، آیا باز هم مادهی حیاتی شمرده میشد و نوشیدنش لازم میآمد؟ یا سؤال شود: اگر آن طور که قرآن میفرماید: ضررها و خسرانهای نوشیدن مسکرات (مشروبات مست کنند)، بیشتر از خیرش نبود و اگر مست نمیکرد، سر درد و سر گیجه نمیآورد و هیچ ضرری هم نداشت و ...، آیا باز هم حرام میشد؟
طبیعت قمهزنی، وهن شیعه و تشیع است. هیچ عزایی، ارشادی، تبلیغی و یا حفظ شعایر اسلامی در قمهزنی وجود ندارد و این که آدمی در غم و غصه کسی (اگر چه امام معصوم) شمشیر یا خنجر یا قمهای بردارد و آن را به سر خود، همسر و فرزند و حتی نوزادش بکوبد، هیچ توجیه عقلی، علمی، منطقی و یا حتی احساس منطقی و حاذبهای ندارد که هیچ، بسیار هم غیر عقلایی و دافع و ترساننده و مشمئز کننده است. به ویژه اگر به صورت یک رسم درآمد و به صورت جمعی (کوچک یا بزرگ، مخفی یا علنی) انجام پذیرد.
دقت کنید معمولاً کسانی که در مورد محرمات، ساختمان سؤال را چنین (بر اساس فرض بعید) طراحی میکنند، علتش این است که میخواهند توجیه کنند «به این روشی که من انجام میدهم، آن اثری که سبب حرمتش میباشد را ندارد». و اینها توجیه است. حرام، حرام است. اگر چه برخی از آثار سوئی که برای آن ذکر شده را برای برخی نداشته باشد.
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه