ایکس – شبهه : مهم است که «تبعیض» را چگونه معنا کنیم و معنا و مفهومی که از انتزاع میکنیم و مصادیقی که برای بیان میداریم، درست باشد یا خیر؟ هم چنین مهم است که به تفاوت معنا، مفهوم و مصادیق «تبعیض» با «تفاوت» توجه کنیم. و نیز مهم است که بدانیم آیا هر برتری بخشیدن به مخلوقی نسبت به مخلوقات دیگر در امری خاص، ظلم به سایر مخلوقات است یا خیر آیا هرگونه برتری، ارزش است؟
آن تبعیضی که در نظر خدا و انسان عاقل و عادل مذموم است و نباید محقق گردد، تفاوتی یا برتری بخشیدنی است که موجب ظلم به دیگران گردد و گرنه نه تنها هرگونه تفاوت یا حتی برتری در امری نسبت به دیگران، تبعیض مذموم نیست، بلکه لازمه و ایجاب خلقت است.
الف – در نظام آفرینش هیچ مخلوقی نمیتواند از خالق طلبکار باشد، مثلاً: ماه بگوید، دوست داشتم خورشید باشم، پشه بگوید: چرا فیل نشدم؟ زن معترض شود به من ظلم شد که مرد نشدم! یا کسی بگوید اصلاً مایل نبودم که خلق شوم، چرا خلق شدم؟! چرا که اصلاً نبود که مایل باشد یا نباشد و این نگاه و احساس نیز بعد از خلقت بر اثر جهل به خدا و خود در او ایجاد شده است و اگر نگرش خود را تغییر دهد، میل و قضاوتش نیز متغیر میگردد.
پس، این که ماهیت هر مخلوقی چه باشد و بر چه اساسی این ماهیت، نعمات، فضایل یا برتریها نسبت به سایر موجودات به او عطا گردد، بر اساس علم، حکمت، مشیت و ارادهی الهی است و اساساً کسی نمیتواند خلقت دیگری ایجاد نماید که معترض شود چرا خلقت اینگونه است و آن گونه نیست؟
این خداوند متعال در قرآن کریم فرمود: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَه - خدا بهتر میداند رسالتش را کجا قرار دهد (الأنعام، 124)»، یک معنای و مصداق خاص دارد که منظور انتخاب انبیای الهی توسط او جهت انجام رسالت است و یک اشارهی عام نیز میتواند داشته باشد که او میداند کدام مخلوق، چگونه و چرا خلق شود و چه رسالتها و نقشی در کارگاه هستی و نظام آفرینش داشته باشد.
ب – اگر قرار باشد همه چیز از هر حیث مساوی هم باشند، به طور کلّی هیچ خلقتی صورت نمیگیرد. مگر میشود که ملک، انسان، حیوان، نبات و جماد و نمونههای آنها مثل کهکشان، خورشید، ماه، ستارگان، آب، خشکی، جانداران، زن و مرد و ...، از هر حیث با هم مساوی باشند؟! اگر از هر حیث مساوی باشند، عین هم میشوند و اگر عین هم شدند، ماهیتی پدید نمیآید.
ج – اما برتریهای بعضی در برخی از موارد نسبت به برخی دیگر نیز اگر برتری در خلقت باشد، بر اساس نقش او در کارگاه هستی است و این برتری الزاماً ارزش بیشتر و آن هم به گونهای که حقی از دیگران ضایع شده و ظلمی صورت پذیرفته باشد نیست. چه کسی گفته است یا میتواند بگوید که ارزش فیل یا کرگردن، چون هیکل بزرگتر، هیبت خشنتر، قوت بیشتر، گوشت پروارتر و استخوانی محکمتر دارند، از ارزش یک پشه یا حتی یک تکسلولی در کارگاه هستی بیشتر است؟!
به قول فیلسوف عالیقدر معاصر، آیتالله علامه جعفری (ره): «دخالت یک ذرهی ناچیز در کارگاه خلقت، پستتر از دخالت کهکشانها نیست. اگر یک انسان نتواند حساب اشیاء کوچک و بزرگ، و به طور کلّی حساب اشیای چشمگیر و غیر جالب توجه را از حساب ارزشها جدا کند، حق ورود به کلاس هستی شناسی را ندارد» (الهیات از دیدگاه اسلام، ص 18).
چه کسی گفته است که «ارزش» چشم که در سر قرار دارد، از ارزش استخوان کف پا که زیر پا قرار گرفته است و یا معده و رودهای که هضم غذا میکند و فضولات آن را به صورت مدفوعی بد بو خارج میکند، در نظام خلقت بیشتر است؟!
د - برتریها نیز بر اساس نقش، وظیفه، تکلیف و رسالت در نظام آفرینش است. به عنوان مثال استخوانبندی مرد محکمتر و دستش قویتر از دست زن است، چرا که باید ساختمان بسازد، بیل بزند، بجنگد و ...، آیا این قوت «یک تبعیض از نوع ارزش اضافی است که در مقابلش به زن ظلم شده باشد؟!» در مقابل همین مرد با تمام هیکل قویترش، شاید نتواند یک سنگ 4 تا 5 کیلویی را 5 تا ده ساعت به صورت متصل نگهدارد، اما زن با تمام ظرافتش میتواند طفل خود را 9 ماه حمل کند. آیا این تفاوتها و برتریها تبعیض و ظلم به مرد است؟! اگر پیامبری مأمور است تا قوم کوچک خود را رهبری کند، به لحاظ علم، حکمت، قدرت ... و ظرفیت اخذ وحی، تواناییهایی لازم دارد و اگر پیامبری رسالت هدایت جهانیان تا آخرالزمان را بر دوش دارد، برتریهای دیگری لازم دارد و اگر کسی رسالت نبوت را بر دوش نداشت، برای رشد و کمال خود نیازی به این برتریها ندارد، آیا این تبعیضی ظلمگونه نسبت به سایر انبیا و یا آحاد بشر است، یا آن که «عدل – به معنای قرار دادن هر چیزی در جای خودش» محقق گردیده است؟
و – به طور کلّی دقت شود که حساب «تفاوتها» از حساب «ارزش»ها جداست و ارزشها چه در نزد خداوند متعال و چه در نقش هر مخلوقی در کارگاه هستی، به موقعیتی که آنان در نظر ما انسانها دارند و برخی بالا و برخی پست جلوه مینمایند، بستگی ندارد (این نظر ماست که اتفاقاً صائب هم نیست). و در نظر خداوند متعال ارزش نه به شکل، وزن، قیافه، طول، عرض، حجم، عمق، چگالی، رنگ و ... بستگی و نه به جنسیّت، ملیّت، مرز جغرافیایی، پول، قدرت، مدارک تحصیلی و یا مراتب شغلی، بلکه فقط به «تقوا» که در شناخت، ایمان و عمل صالح متجلی میگردد بستگی دارد:
«يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ» (الحجرات، 13)
ترجمه: اى مردم (آگاه باشید) ما شما را از يك مرد و يك زن آفريديم و شما را تيرههايى بزرگ و تيرههايى كوچك قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد نه اينكه به يكديگر فخر كنيد و فخر و كرامت نزد خدا تنها به تقوى است و گرامىترين شما با تقوىترين شما است كه خدا داناى با خبر است.
کلمات کلیدی:
گوناگون