ایکس – شبه : برای این که بتوانیم راحتتر و به دور از حبّ و بغضها و اهداف ثانوی یا حاشیهای به بحث پرداخته و با واقعیتهایی آشناتر شویم، با صرفنظر از این چه کسی سخنی گفته است و یا حملات به وی و چرایی این حملات، به اصل موضوع پردازیم:
در جهانی که سیاست، اقتصاد، فرهنگ، اطلاعات، ارتباطات و کلیهی روابطش در هم تنیده است، سادهانگاری است اگر گمان کنیم که مثلاً یک رفتار پوششی، یک کالای مصرفی، یک محصول کشاورزی، یا یک رفتار سیاسی، فرهنگی، یا یک سریال یا فیلم سینمایی، یا خبر و گزارش و ...، نقشی در سیاستهای خرد و کلان داخلی کشورها یا روابط بینالملل و نظام سلطه یا حریّت ندارد. اینک به همین مسئلهی «مصرف گوشت مرغ» در ایران میپردازیم:
در دوران حکومت محمدرضا پهلوی در ایران، گوشت مرغ به عنوان غذایی متداول در سبد غذایی نبود و پرورش مرغ ایرانی که به آن «مرغ محلی» گفته میشد نیز کم و بیش رواج داشت که از تخممرغ و پر آن بیشتر استفاده میشد تا از گوشتش. مقرر شد که ایران به صورت گسترده و مستمر، از امریکا و اروپا گوشت مرغ را خریداری کرده و وارد کشور نماید. لذا ناگهان گوشت قرمز کمیاب و گران شد. در همین راستا و جهت جاانداختن و تحقق این سیاست و تصمیم، خبرنگار در مصاحبه با هویدا نخستوزیر وقت ایران پرسید: «گوشت قرمز کمیاب و گران شده است و مردم با مشکل مواجه شدهاند؟» او هم با خونسردی و خنده گفت: «خوب مرغ بخورند». و از آن به بعد سبد غذایی مردم ایران تغییر یافت و بازار واردات مرغی معروف به «مرغ امریکایی» که نژاد همین مرغهای سفید رنگ است رواج یافت و امروزه کمتر کسی به مرغ محلی دسترسی دارد.
پس انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی ایران نیز «مرغ» به عنوان یک غذای متداول در سبد غذایی همهی مردم نبود. حتی روستائیان که اغلب در خانه تعدادی مرغ و خروس پرورش میدادند، به ندرت آن را سر بریده و مصرف میکردند (هنوز هم همینطور است).
به دنبال بحران اقتصادی ناشی از چند سال رکود به خاطر انقلاب و سپس تحمیل جنگ داخلی و خارجی و ...، دولت وقت (موسوی) تصمیم به صدور دفترچهی بسیج و کوپن برای توزیع برخی از مواد مصرفی و کالاهای ضروری نمود. حال با اصل این که آیا چنین سیاستی درست بود یا غلط؟ لازم بود یا خیر؟ اجتناب ناپذیر بود یا راهکارهای بهتری نیز وجود داشت و ... کاری نداریم، اما مهم بود که چه کالاها یا موادی در لیست توزیع کوپنی قرار میگرفت، چرا که آن کالا یا مواد به عنوان کالای ضروری قلمداد میشد و برای مصرف کننده حقی ایجاد مینمود که آن را بر اساس کوپنی که در دست دارد، مطالبه نماید، اگر چه مورد مصرفش نباشد و یا عادت به مصرف آن نداشته باشد. به ویژه با توجه به این که صدور کوپن، به خاطر پرداخت یارانه «سوپسید» دولتی روی کالا بود و نرخ آن به مراتب ارزانتر از نرخ پرورش یا خرید آن در بازار آزاد بود.
حال فرض شود که مملکت ایران در آن زمان از 35 میلیون جمعیت و حدود 12 میلیون خانوار برخوردار بود. میلیونها خانوار در ماه یا دو ماه یا شش ماه فقط یک کیلو گوشت مرغ مصرف میکردند، یا مثلاً اصلاً کره مصرف نمیکردند. اما با قرار دادن اقلامی چون کره یا مرغ در لیست مواد مصرفی ضروری، مصرف تا ده برابر یا بیشتر بالا رفت، چرا که هر شخص یا خانواری، مصرف آن کالا را ضروری و بالتبع حق خود از آن کوپن را مطالبه مینمود. لذا اگر به فرض در ماه یک میلیون مرغ 1.5 کیلویی مصرف میشد، اکنون باید 12 میلیون مرغ مصرف شود و اگر این مرغ تأمین و توزیع نشود، موجب بروز بسیاری از ناهنجاریها و ... در جامعه خواهد شد. حال به عواقب و پیامدهای اقتصادی و بالتبع سیاسی چنین تصمیمی بپردازیم:
*- آیا کشور ظرفیت تولید 12 یا حتی 20 برابر مرغ بیشتر در ماه را داشت؟ اگر داشت که کوپنی نمیشد.
*- آیا دولت میتوانست پس از توزیع کوپن و قرار دادن مرغ در فهرست آن، مرغ داخلی تهیه و توزیع نکند؟ خیر.
*- آیا دولت میتوانست با احداث مرغداریها ظرفیت تولید را به این حدّ بالا ببرد؟ خیر.
*- به فرض که ظرفیت تولید را بالا میبرد، آیا کارخانجات خوراک دام و طیور به حد لازم وجود داشت؟ خیر.
*- به فرض که کارخانجاتی احداث میشد و برق و آب آنها نیز تأمین میگردید، آیا ترکیبات دان مرغ، مانند: گندم، جو، یونجه، کنجاله، صدف، پودر ماهی، سویا، داروها و ...، وارداتی نبود؟ چرا.
*- در نتیجه آیا چارهای به جز افزایش غیر منطقی واردات مرغ از خارج از کشور و آن هم در آن شرایط جنگی، تحریم، مرزها و ...، باقی میماند؟ خیر.
*- آیا واردات و حمل و نقل [اگر چه در شرایط عادی، چه رسد به اضطراری] به غیر از ارز، تعاملات بانکی، واسطهها، هواپیما، کشتی، تریلی، جاده، آسفالت و ...، به تأمین بنزین و تایر و لاستیک و قطعات مصرفی و ... احتیاج نداشت؟ چرا.
*- آیا همهی این اقلام وارداتی نبود؟ چرا.
*- آیا یک موضوع ساده «مثل مصرف گوشت مرغ» میتواند در تمامی تعاملات سیاسی و اقتصادی و امنیت روانی داخلی و خارجی و ...، مؤثر باشد؟ بله، کاملاً و مستقیماً اثر دارد.
*- آیا این سیاستها و روشهای اقتصادی، تقلیدی کور از سیاستها و روش مدیریت کشورهای سوسیالیستی و الگو قرار دادن کشور «چکسلواکی» به عنوان کشوری که هم سوسیالیستی است و هم غربی است و نه شرقی نبود؟ چرا.
*- آیا این مدل برای کشوری چون ایران و نظامی چون «جمهوری اسلامی ایران»، مدلی مطلوب و منطقی بود و سبب وابستگی بیشتر، واردات بیشتر، تعاملات بیشتر با کشورهای سوسیالیست یا حتی اروپایی ... و بالتبع پذیرش بسیاری از تحمیلها نبود؟ چرا.
*- آیا دشمنان (از جمله امریکا و انگلیس و ایادیشان) جنگ بیولوژیکی ندارند؟ چرا.
*- آیا مواد خوراکی از بهترین ابزارهای جنگ بیولوژیکی نیستند؟ چرا.
*- آیا تغییرات هرمونی در گوشت مرغ، سبب تغییرات هرمونی در مصرف کننده نمیگردد؟ آیا تغییرات هرمونی، تغییر نیازها و بالتبع رفتارها را ایجاب نمینماید؟ آیا تغییر رفتارها موجب تغییر فرهنگ نمیگردد؟ آیا تغییر فرهنگ، یک نظام سیاسی استوار بر فرهنگی خاص را متزلزل نمیکند؟ چرا.
دقت شود که سیاستهای حکومتی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی، شغلی و ...، مبتنی بر استراتژیها محقق میگردد و استراتژیها نیز به صورت دکترین یا تز یا تئوری در کتابها باقی نمیماند، بلکه در تولید و توزیع و ارتباطات ... و چگونگی آنها محقق میشود. لذا جهت تحقق سیاستها، استراتژیهای خرد و کلان در هر زمینه، موضوع و عرصهای تبیین و تدوین شده و برای اجرا و تحقق آن سرمایهگذاریهای مادی و غیر مادی بسیاری در عرصههای متفاوت صورت میپذیرد. و برای ایجاد بازار مصرف، به غیر از تبلیغ متعارف تحت عنوان آگهی، روشهای و تاکیتکهای گوناگونی چون: فشار سیاسی، ترفندهای اقتصادی، تغییر ذائقه، تهاجم فرهنگی، القای ذهنی، باندهای مافیایی، شرکتهای چند ملیتی ... و حتی جنگ به کار گرفته میشود.
کلمات کلیدی:
گوناگون