x-shobhe : هیچ چیزی که قابل دیدن نباشد، قابل شناختن نیز نمیباشد. پس اگر خداوند متعال امر و راهنمایی به شیطانشناسی (دشمنشناسی) فرمود، لابد شیطان هم قابل دیدن است. منتهی همه دیدنیها به چشم مادی سر دیده نمیشود و هر دیدنی چشم خودش را میخواهد.
جهت آشنایی بیشتر با موضوع سؤال، لازم است به نکات ذیل توجه کامل گردد:
الف – انسان از دو بخش طبیعت (جسم) و نیز فرا طبیعت (روح) آفریده شده است. جسم او از آب و خاک ممزوج شده (گل) خلق شده است، لذا کاملاً جنبه حیوانی دارد و روح او از عالم امر و نفخهی الهی میباشد، لذا کاملاً ملکوتی است. هر دو بعد وجود انسان قابل دیدن و شناسایی است، منتهی هر کدام چشم خود را میخواهد و با چشم مادی محدود، نمیتوان فرا طبیعت را دید. هم چنان که بسیاری از عناصر طبیعی نیز با چشم غیر مسلح دیده نمیشوند.
ب – بدن انسان از خیرها و شرهایی که میتوانیم از آنها به دوستان و دشمنان تعبیر کنیم برخوردار میباشد. هر چه که مایه سلامتی، رشد، عافیت و امنیت بدن گردد، دوست یا خیر نامیده میشود و هر چه که موجب بیماری، کسالت، کهولت و اضمحلال بدن واقع شود، شر یا دشمن نامیده میشود. برخی از این دوستان به چشم سر دیده میشوند، مانند خوردنی ها و آشامیدنیهای سالم، لازم و مفید، برخی فقط با چشم مسلح دیده میشوند، مثل ویتامینها. دشمنان بدن نیز برخی با چشم سر دیده میشوند، مثل جسم سختی که ممکن است به بدن اصابت کند، یا پرتگاهی که انسان ممکن است به آن سقوط کند و یا کپکی و گندیدگی غذا، و برخی فقط با چشم مسلح دیده میشوند، مثل میکروبها. و در هر دو حالت، حکم به خیر یا شر بودن را عقل صادر میکند و نه چشم.
روح انسان نیز با عافیت و بیماری مواجه است. آن چه موجب عافیت، رشد و تعالی آن گردد، خیر و دوست و آن چه موجب بیماری، سقوط و هبوط آن گردد، شر و دشمن او تلقی میگردد. برخی از این عافیتها، مثل علم، تواضع و کرم کاملاً مشهود است و برخی مثل اخلاص مخفیتر است. بیماریهایش نیز برخی آشکارتر میباشد، مانند حرص، بخل و حسد. و برخی مخفی تر میباشد، مثل درجات شرک. منتهی همه قابل دیدن با بصیرت و چشم عقل و قلب است.
ج – شیطان با بدن انسان که از خاک در آمده و در خاک مضمحل میگردد کاری ندارد، بلکه دشمن روح آدمیست که اصل جان اوست. از این رو، با چشم سر دیده نمیشود. جسمش دیده نمیشود، مانند بسیاری از عناصر طبیعی که دیده نمیشوند، و دشمنیاش نیز با چشم سر دیده نمیشود، از این رو که دوستی و دشمنی مادی نیستند و اختصاص به روح دارند و نه به بدن.
اما از آن جهت که شیطان «عدو مبین» یعنی دشمن آشکار است، بسیار آشکارا قابل دیدن است، منتهی برای چشم عقل و قلبی که مستور نشده باشد.
د – شیطان فقط شخص ابلیس لعین نیست، بلکه هر موجودی که قصد دشمنی با انسان را داشته باشد، شیطان است. لذا هم ابلیس و دار و دستهی او که از گروه جنیان هستند، برای انسان شیطانند و هم انسانهایی که با شیاطین مجالست و مفارقت داشته و هم سنخ آنها شده و با انسان و سعادت او دشمنند، شیطانند. لذا فرمود: «شیاطین انس و الجن». از این رو خداوند متعال هم شیطان را «عدو مبین – دشمن آشکار» خواند و هم کفار را دشمن آشکار معرفی نمود. «الکافرین کانوا لکم عدواً مبیناً – کافرین برای شما دشمن آشکار هستند» (النساء، 101). و چون هر دو دسته دشمن آشکار هستند، هر دو دسته نیز قابل رؤیت میباشند. منتهی با بصر و بصیرت و نه با چشم مادی.
د – اگر خداوند متعال فرمود: «أنه یریکم هو و قبیله من حیث لا ترونهم»، یعنی اولاً با چشم سر نمیبینید، چون جسمشان از آتش است (مثل سایر گازهای نادیدنی) و با جسم ما کاری ندارد، ولی طینتشان، دشمنی با روح ماست. و نیت و طینت دیدنی نیست. و ثانیاً از جایی وارد میشوند که ما در وجود خود نسبت به آن غفلت داریم و چون توجه نمیکنیم، با چشم عقل و قلب نیز نمیبینیم. اما کسی که خود را و حقیقت خود را که عبد و احسن مخلوقات است میبیند، دشمنیهای شیاطین را هم میبیند. اما انسانی که به خاطر فراموشی خدا از حقیقت خود غافل میشود، به خود و دیگران دروغ میگوید و به فساد و تبهکاری رو میکند، لذا فرمود فرودگاه و محل نزول این شیاطین، انسانهای دروغگو تبهکار هستند و به قلب سلیم راهی ندارند.
«هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطِینُ * تَنَزَّلُ عَلَى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِیمٍ * یلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ» (الشعراء، 221 تا ٢٢٣)
ترجمه: [اى پیامبر! بگو:] آیا به شما خبر دهم كه شیطانها بر چه كسى فرود مىآیند؟ بر هر دروغپرداز گناه پیشهاى فرود مى آیند. [به آنهایى] كه [دزدانه] گوش فرا مىدارند و بیشترشان دروغگویند.
پس اگر کسی متوجه حقیقت خود باشد، او و حیلههایش را میبیند و دفع میکند. و این چشم با تقوا مسلح میشود.
ﻫ – در مقابل این دشمنان نادیدنی به چشم سر، دوستان نادیدنی به چشم سر نیز وجود دارند. چنان چه فرمود:
إ«ِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقَمُوا تَتَنزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلَئكةُ أَلا تخَافُوا وَ لا تحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالجَْنَّةِ الَّتی كُنتُمْ تُوعَدُونَ * نحْنُ أَوْلِیاؤُكُمْ فی الْحَیوةِ الدُّنْیا وَ فی الاَخِرَةِوَ لَكُمْ فِیهَا مَا تَشتَهِی أَنفُسكُمْ وَ لَكُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ» (فصلت،30 و 31)
ترجمه: اما آنهایی كه گفتند پروردگار ما الله است و بر گفته خود پافشاری و استواری هم كردند ملائكه بر آنان نازل گشته و میگویند نترسید و غم مخورید و به بهشت بشارت و خوشوقتی داشته باشید بهشتی كه در دنیا همواره وعدهاش را به شما میدادند * آری ، ماییم اولیای شما هم در دنیا و هم در آخرت و شما دربهشت هر چه دلتان بخواهد و بلكه هر چه طلب كنید در اختیار خواهید داشت
و – پس، هم چنان که عناصر مادی به چشم سر قابل رؤیت و نیز دوستی و دشمنی آنها (فایده و ضررشان) به حکم عقل قابل شناسایی است، دوستان غیبی (ملائک، ایمان و اهل ایمان) و خیرشان و نیز دشمنی ابلیس و سایر شیاطین انس و جن، قابل رؤیت به چشم جان (عقل و قلب) و شرشانت قابل شناسایی است. و آدمی در استقبال و پذیرش هر دو گروه مختار است. لذا ابلیس و سایر شیاطین بر کسانی که الله جل جلاله را رب و صاحب اختیار خود میدانند، ربنا الله میگویند و بر این اظهار خود استقامت نیز مینمایند، هیچ تسلطی ندارند و تسلط آنها فقط بر کسانی است که خودشان ولایت و سرپرستی آنها را میپذیرند.
«إِنَّهُ لَیس لَهُ سلْطنٌ عَلی الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یتَوَكلُونَ * إِنَّمَا سلْطنُهُ عَلی الَّذِینَ یتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِینَ هُم بِهِ مُشرِكُونَ» (النحل، 99 و 100)
ترجمه: كه او را بر كسانی كه ایمان دارند و به پروردگار خویش توكل میكنند تسلط نیست * تسلط وی فقط بر كسانی است كه دوستدار اویند و كسانی كه به خدا شرك آورند.
کلمات کلیدی:
گوناگون