ایکس – شبهه: علم، هستی و کمال است. مانند: حیات، زیبایی، جمال ...، و هستی و کمالی به جز الله جلّ جلاله وجود ندارد. چرا که هستی و کمال دوئیت بردار نیست. همین که دو هستی یا دو کمال فرض شود، معلوم میگردد که هر دو ناقص و تؤام با نقص و نیستیاند.
پس نه فقط علم تفسیر آیات قرآن کریم، بلکه همه علوم در حقیقت نزد خداوند متعال است و حقیقت هر علمی نیز نزد اوست، چنان چه فرمود:
«قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَ إِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ» (الملک، 26)
ترجمه: بگو علم [آن] فقط پيش خداست و من صرفاً هشدار دهندهاى آشكارم.
استاد محترم و گرامی آقای دینانی نیز به همین مهم اشاره نمودهاند. منتهی برخی در تلاشاند از این حقایق و تعابیر بلند که سبب شناخت، رشد و هدایت بیشتر میگردد سوء استفاده کنند و با القای این که پس هیچ کس تفسیر قرآن را نمیداند الا خدا، از دین و قرآن یک تصویر موهوم خیالی و غیر قابل شناخت ارائه دهند. چرا که اگر اذهان قبول کردند تفسیر قرآن را جز خدا کسی نمیداند، دیگر این قرآن به درد کسی نمیخورد و معلوم است پیامی که من به آن علم پیدا نکنم و مفاهیم آن را درک نکنم، قابل بهرهوری، اطاعت و پیروی نخواهد بود.
خداوند متعال حیّ است و حیات را در مخلوقات خود تجلی بخشیده است، قادر است و قدرت را تجلی بخشیده است، جمیل و زیباست، اما تمامی خلقت تجلی زیبایی اوست و هم چنین سراسر عالم خلقت تجلی علم خداست.
پس این که علم یا هر کمال دیگری نزد خداست، به این معنا نیست که به دیگران به تناسب ظرفیت وجودی و نقششان در کارگاه هستی عطا نکرده باشد.
بدیهی است که تفسیر و تأویل وحی، نزد خداوند متعال است. البته تفسیر واقعی و غیر واقعی نداریم، چرا که غیر واقعی یعنی تفسیر به رأی. بلکه منظور حقیقت و کنه تفسیر آیات کریمه است که علم آن نزد خداوند متعال است. اما نه تنها دلیل نمیشود که خداوند متعال دیگران و از جمله دریافت کنندهی وحی را عالم به آن نکرده باشد، بلکه اساساً آوردن یک کتاب الهی و دعوت به آن برای کسی که علم به آن ندارد، حکمیانه نیست و حتی در عالم فرض نیز جایز نیست و هم چنین است پیروی از کتابی که منظور، مفهوم، تفسیر و تأویل را آن را نمیدانیم و قابل درک نیز نمیباشد. لذا خود در مورد قرآن کریم فرمود که محکمات دارد، متشابهات دارد، محکماتش زیر ساخت و «امّ الکتاب» هستند، متشابهات به آن محکمات بر میگردند، منافقین برای ایجاد فتنه از متشابهات پیروی میکنند. و علم آن نیز نزد خدا و ریشه داران در علم میدانند. یعنی این علم را به آنها تعلیم داده است.
«هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ» (آل عمران، 7)
ترجمه: اوست كسى كه اين كتاب [=قرآن] را بر تو فرو فرستاد پارهاى از آن آيات محكم [=صريح و روشن] است آنها اساس كتابند و [پارهاى] ديگر متشابهاتند [كه تاويلپذيرند] اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنهجويى و طلب تاويل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پيروى مىكنند با آنكه تاويلش را جز خدا و ريشهداران در دانش كسى نمىداند [آنان كه] مىگويند ما بدان ايمان آورديم همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان كسى متذكر نمىشود.
پس حقیقت هر کمالی و از جمله هر علمی نزد خداوند متعال است و از هر کمالی به «قَدَر مَقدور» نازل مینماید. لذا پیامبر اکرم (ص) به تعلیم الهی عالم به علوم قرآنی، تفسیر و تأویل آیات است و او این علم لدنی را به حضرت امیرالمؤمنین، علی علیه السلام منتقل نمود و فرمود: «أَنَا مَدينَهُ العِلمِ وَعَليٌّ بابُها – من شهر علم هستم و علی دروازهی آن است». و از این طریق علم قرآن و سایر علوم به دیگر معصومین (ع) اعطا گردید و آنها نیز این علم را به دیگران و مخاطبین قرآن تعلیم نمودند و هر کس به اندازه ظرفیت وجودی، توجه، فهم، ادراک و البته میل، اراده و سعی خود، دریافت نمود.
جدید:
یادداشت سردبیر: «من»، حقایق عالم هستی و وقایع جهان - «من»، عاشورا و ظهور
کلمات کلیدی:
قرآن