س – آیا در کشورهای اروپایی نیز مردم بیانصاف، بد اخلاق و حیلهگر هستند و فقط منفعت خود را میبیننند؟ لطفاً منصفانه پاسخ دهید.
ایکس – شبهه: پیدایش همین سؤال در ذهن مردمی که خود قربانی حیلهگری غربیها هستند، بهترین پاسخ و دال بر شدت حیلهگری و بی انصافی آنهاست.
آیا در اروپا زندگی کرده و با فرهنگ آنان آشنایی دارید؟ اگر میخواهید به دور از شعار تحقیق کنید، دقت نمایید که اروپا یک قاره است با مردمی مختلف و فرهنگهای متفاوت. پس نمیشود همین طوری یک حکم کلّی داد که اروپاییها چگونه هستند. در میان آنها نیز افراد خوب و بد وجود دارد و هم چنین رفتارهای خوب و بد. تافته جدا بافتهای از سایر جوامع انسانی نیستند و البته فرهنگهای حاکم و عمومی نیز دارند که به آنها اشاره خواهد شد.
همانطور که در جامعه بنگلادش یا سودان نقاط ضعف و قوت دیده میشود، در جامعه اروپا نیز دیده میشود. مثلاً از نقاط قوتشان پیشرفت در تکنولوژی و صنعت است و از نقاط ضعفشان، خلاء معنویت و بالتبع اخلاق است که به خود بینی، لذت طلبی، منفعتگرایی و یک سویهنگری انجامیده است. نقطه قوتشان قانونمندی در روابط اجتماعی بین خودشان به خاطر دیدن سود شخصی در آن است و نقطه ضعفشان در عدم اعتقاد و پایبندی عقلی و اخلاقی به همان قوانین است، لذا حکومت پلیسی است که قانون و امنیت نسبی را حاکم گردانیده و اگر ترس از پلیس و مجازات نباشد، به خانواده خود نیز رحم نمیکنند.
نقطه قوتشان در یک نظم است، هر چند بیشتر در کار و تلاش دیده میشود و نقطه ضعفشان نیز دور ماندن از اخلاقیات است که سبب برخورداری از هر گونه ضمانت اجرایی (حتی در نظم پذیری) میشود. نقطه قوتشان در تمرین حیله است، به گونهای با مهارت حیله میکنند که فریب خورنده خودش لذت میبرد و برایشان کف و سوت میزند، تا آنجا که ملتهای استثمار شده یا غرب زده، به این ذلت خود راضی شده و افتخار هم بنمایند و نقطه ضعفشان نیز در همان روباه صفتی است. و در یک نگاه کلّی (که البته استثناء نیز دارد) عموم مردم (نه دولتها یا اندیشمندان یا سران اقتصادی و ...)، ماشینها و رباطهای در اختیاری هستند که طبق برنامهی داده شده عمل میکنند و البته گاهی هم نسبت به برنامه اختلال نشان میدهند.
ظاهری بسیار آراسته دارند، از دور که نگاه می کنید، گمان خواهید نمود که لابد اهل فهم، شعور، تعقل، انصاف و وجدان هستند، اما به هر کدام که نزدیک میشوید، باید مواظب خودتان باشید، ممکن است در یک لحظه غفلتاً حمله کند و بدرّد، چرا که انسانیت تقریباً مُرده است.
«أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا» (الفرقان، 44)
ترجمه: گمان دارى كه بيشترشان مىشنوند يا مىانديشند (و حال آن که) آنان جز مانند ستوران نيستند بلكه گمراهترند.
فرماندار سابق ایالت آلکانزاس در باره علت قتل عام دانش آموزان و این گونه اتفاقات میگوید: دلیل اصلی کشتار اخیر «حذف نظامند خدا از مدارس امریکا است». (2)
ملاحظه:
الف - زندگی مردم غرب در امریکا و اروپا را فقط در نمایش برجها، پارکها، تکنولوژی یا چند فیلم و شو نباید دید، آن جا نیز همگان از امکانات لازم و گاه حداقلها برخوردار نیستند و تظاهراتهای گسترده طی سالهای اخیر علیه ظلم اقلیت به اکثریت، دال بر مدعا است.
ب - هر چند کمترین بیانصافی و حیله بد و مذموم است، اما حیله و بیانصافی نیز منحصر به گران کردن نرخ شیر، ماست، پیاز و... از سوی یک عده سودجو نیست. بلکه باید دید رفتار یک جامعه در تعاملات خارجی (با دیگران) و داخلی (با خودشان) چیست؟
تعاملات خارجی:
دست کم در این یک قرن اخیر (و حتی قرنهای گذشته) عامل اغلب قریب به اتفاق جنگهای عالم، استعمار و استثمار، قتل و تجاوز و چپاول، همین غربیها بودهاند و مسلماً غرب (امریکا و اروپا) محدود به بیست و چند نفر اعضای کابینه و یا دویست سیصد نفر اعضای مجلس نمیباشد. بالاخره از حمایت اذهان عمومی مردم و مشارکت و مدخلیت آنها در اجرا برخوردار هستند. امروزه درجهان کدام جنگ، ترور، آدم ربایی، قاچاق سلاح، شبکه تولید و توزیع مواد مخدر، قاچاق انسان و ... وجود دارد که به صورت مستقیم و غیر مستقیم متعلق به غرب نباشد؟
آیا تحریم اقتصادی کشورها و ممالک با عدل، انصاف، انضباط، مدنیت، حقوق بشر، نظم اجتماعی، انسانیت، اخلاق، وجدان و شرف انسانی همخوانی دارد؟ به عنوان مثال همین کشور خودمان. ما میگوییم که اراده کردهایم مالک کشور و سرمایههای خود باشیم و تا کنون ادعای مالکیت بر انگلیس، فرانسه، آلمان یا امریکا را نداشتهایم، اما آنها میگویند که تا متعلق و مستعمره نگردید و در راستای منافع ما گام بر ندارید، جنگ، ترور، فتنه، توطئه، تحریم و ... ادامه دارد؟ و جالب آن که خلاف همه کنوانسیونهای بینالمللی، حتی قطعات هواپیمای مسافربری، دارو و ارزاق را نیز تحریم میکنند و میگویند: «متأسفیم که مجبوریم به ملت ایران فشار بیاوریم و آنها را مورد تحریم قرار دهیم تا از حکومتشان حمایت نکنند». و اگر مجامع بین المللی چون سازمان ملل نیز تحریمی را مصوب نکند، یک جانبه اعمال میکنند و به هیچ قانونی پایبند نیستند.
جوامع غربی، قوانین سایر جوامع را مردود اعلام کرده و به خود حق میدهند که تا قوانین خودشان بر آنها حاکم نشده، علیه آنان به هر اقدامی دست بزنند، اما برای هر خلاف و رفتار غیر انسانی خود، از همجنس بازی و رابطه جنسی با حیوانات گرفته تا شکنجه به هنگام بازپرسی، ترور، ربایش، زندان بدون محاکمه و ... قانون تصویب میکنند و مدعی میشوند که این رفتار ها قانونی است و حتی به جنایتکاران خود مدال و جایزه میدهند! خوب اینها حیله، بیانصافی و حتی صبوعیت نیست؟
تعاملات داخلی:
هیچ دقت کردهاید که در کشورهای متمدن اروپایی مانند انگلیس، فرانسه و آلمان، به محض آن به علت تظاهرات، آشوب یا اغتشاش، برای لحظهای حکومت پلیسی با اخلال مواجه گردد، ابتدا یک عده سوپرها و فروشگاهها را غارت میکنند؟! این همان روحیه و فرهنگ حاکم است که فقط با حکومت پلیسی تحت کنترل قرار گرفته است. اگر لحظه ای حکومت پلیسی نباشد، آن وقت معلوم میشود که فرهنگ غرب از قرون وسطی نیز وحشیتر شده است.
اگر در امریکا در هر دقیقه یک یا دو قتل اتفاق میافتد – یا در امریکا و اروپا در هر ثانیه سرقتی انجام میگیرد – و یا این همه تجاوز و قتل کودکان رواج یافته است – یا با وقاحت و افتخار اعلام میکنند که بیش از 60% زنان تا سن 45 سالگی حداقل یک بار در زندگی تجاوز را تجربه میکنند – یا سوئد به عنوان مهد تمدن و آزادی، سالها به لحاظ آمار تجاوز به زنان و کودکان در رأس کشورهای اروپایی قرار میگیرد – یا طبق آمار خودشان درصد بالایی از نوجوانان روابط جنسی را برای اولین بار توسط اعضای خانواده و آن هم به شکل تجاوز تجربه میکنند – یا با وقاحت تمام اعلام میدارند که فقط 10% متجاوزین غریبهها هستند و مابقی اعضای خانواده، اقربا و یا دوستان نزدیک خانوادگی هستند - در آلمان آمار میدهند که بیش از 50% از زنان متأهل به شوهرشان خیانت میکنند و البته وضع انگلیسها یا فرانسویها اگر بدتر نباشد، بهتر هم نیست – طبق گزارشات رسمی بیش از 80% نظامیان زن در ارتش امریکا مورد تجاوز فرماندهان قرار میگیرند و ... . اینهاهمه بیانگر فرهنگ حاکم بر این ملتهاست. آیا این رفتارهایی که متأسفانه عمومیت یافته و جنایاتی که علیه خودشان مرتکب می گردند، حیله، خدعه، بیانصافی، لذت طلبی و منفعتجویی خودپسندانه نیست؟! چه بیانصافی، بد اخلاقی و حیله گری بالاتر از آن که کودکان پسر و دختر در کلیسا، مدرسه، بیمارستان، باشگاه ورزشی و حتی پارک های عمومی در خطر تجاوز قرار دارند؟!
روابط انسانی، اخلاقی، عاطقی و اجتماعی در اروپا به سطحی تنزل یافته که برای هیچ کس مطمئنتر از سگش وجود ندارد. در امریکا ضربالمثل شده است که «اگر میخواهی در واشنگتن رفیق مطمئنی داشته باشی، برو یک سگ بخر».
در غرب امروز امنیت حتی برای حرف زدن بین دو نفر نیز وجود ندارد. اگر در اروپا و امریکا هر کسی وکیل خانوادگی دارد، البته که یک امکان خوب اجتماعی است، اما یک ضرورت نیز هست، چون میدانند با اندک غفلتی، طرف مقابل تمام زندگی آنها را به سود خودش بالا میکشد و البته بسیار قانونی و حقوقی.
مرتبط:
■ اختصاصی: تجاوز مجری معروف بیبیسی (BBC ) به بیش از 300 قربانی، پس از مرگش در 84 سالگی افشا شد؟!
■ گزارش: آمریکا؛ انتشار دهها پرونده غیر اخلاقی کودک آزاری در سازمان پیشاهنگی
■ اختصاصی: دختران نوجوان و جوان انگلیسی الکلیترین قشر در اروپا هستند
■ تلگراف نوشت: 1000 نظامی انگلیسی به شكنجه گری و ارتكاب جنایت جنگی در اشغال عراق متهم هستند
■ اختصاصی/آلمان: گسترش شدید انحطاط فرهنگی – اخلاقی و نیز ناامنی اجتماعی، به ویژه علیه کودکان
آرشیو حوادث: از قتل، تجاوز، مثله کردن، چرخ کردن ... و حتی کشتن کودکان توسط والدین
- تعداد بازدید : 6633
- 26 آذر 1391
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون