x-shobhe: با توجه به اهمیت موضوع، لازم است در نکات ذیل دقت و تأمل کافی شود:
اولاً: اگر نقل از ایشان صحت داشته باشد، ظاهراً نه تنها اطلاعاتشان از تاریخ، بلکه از اخبار روز نیز بسیار ضعیف میباشد و اطرافیان نیز اطلاعات غلطی به ایشان میدهند! این که ایشان «شهادت» را قبول داشته باشند یا خیر، میل خودشان است و سبب تغییر تاریخ نخواهد شد. مضاف بر این که بزرگداشت و تعطیل شدن سالروز شهادت نیز پیشنهاد «اصلاحطلبها» نبوده است و این ادعای ایشان شاید به نوعی تبلیغ آنهاست. بلکه توصیه و امر شخص مقام معظم ولی فقیه بود که در آن از واژهی «شهادت» نیز استفاده نمودهاند. در ذیل عین بیانات ایشان ایفاد میگردد:
مقام معظم ولی فقیه – 13/9/1370
«طبق روايت، روز سهشنبهى هفتهى آينده - سوم جمادىالثّانى - شهادت سيّدهى زنان عالم، فاطمهى زهرا (سلاماللَّه عليها) است. من از ملت ايران درخواست مىكنم كه در آن روز، مغازهها و محل كسبشان را تعطيل كنند و به فاطمهى زهرا (سلاماللَّه عليها) احترام نمايند. به دستگاهها و ادارات دولتى و كارخانجاتى كه كارهاى خاصى دارند، چيزى نمىگوييم؛ ليكن كسبه و دكاندارها و بازارها و خيابانها احترام كنند. انشاءاللَّه روز سهشنبه را تعطيل كنيد تا بتوانيم از بركات فاطمهى زهرا (سلاماللَّه عليها) بهرهمند بشويم».
ثانیاً: کار مجلس این نیست که تصویب کند در تاریخ گذشته چه کسی شهید شده و یا چه کسی رحلت کرده است! این گونه حرف زدنها را اگر حمل بر جریانسازی مستتر (پنهان) ننماییم، حمل بر ناآگاهی تمام مینماییم. لذا ادعای هجوی است که بگویند: شهید شدن ایشان را عدهای به پیشنهاد مراجع به مجلس بردند و مجلس تصویب کرد. بلکه لایحهی تعطیل شدن به مجلس ارائه شد.
اما در خصوص چگونگی شهادت ایشان و منابع مسلمانان اهل سنت، مطالب ذیل که لازم است کاملاً مورد دقت و تدبر قرار گیرد ایفاد میگردد:
الف – به ویژه در این دو دهه، بسیار سعی نمودهاند که تاریخ صدر اسلام را تحریف کنند و در این راستا حتی شهادت امام حسین (ع) را هم زیر سؤال بردهاند (که شبهه و پاسخ در همین سایت درج گردید).
باید توجه نمود که اگر چه عدهای قصد دارند با تحریف تاریخ، حربهی «مظلومیت» اهل عصمت (ع) را ناکارآمد نمایند و متأسفانه عدهای از اهل تشیع و تسنن نیز پذیرای این تحریفات میگردند، ولی نکتهی قابل توجه این است که مقام اهل عصمت (ع) وابسته به نوع رحلتشان نیست تا اگر تحریفی در چگونگی آن وارد گردد، خدشهای به مقام و جایگاه آنان وارد شود. اهل عصمت (ع) چه در بستر، آرام و در اوج اقتدار رحلت کنند و چه سرشان از بدن جدا شود و زیر سم اسبان له شوند، حجج خداوند متعال در زمین هستند.
ب – بسیاری (به ویژه در میان مسلمانان اهل سنت) بر این باورند که شهادت الزاماً یا در جنگ صورت میپذیرد یا در ترور [مثل ضرب خوردن حضرت امیر (ع) یا زهر نوشاندن به امام حسن (ع)]! لذا این که به کسی آسیبی در راه اسلام برسد و بر اساس آن آسیب از دنیا برود را شهادت قلمداد نمیکنند! که البته این نگاه بسیار خطایی است و با فرهنگ اسلام و احادیث پیامبر اکرم (ص) سازگاری ندارد.
ج – این که «رحلت» ایشان را قبول دارند، بسیار طبیعی است و بالاخره همگان میدانند که آن حضرت دیگر در قید حیات نمیباشند. اما بدیهیتر آن است که «شهادت» را قبول نداشته باشند. چون آن گاه سؤال پیش میآید که «چرا آن حضرت به شهادت رسیدند؟!» و «عامل یا عاملین چه کسانی بودند؟!»
د - بدون شک آن برادر عالم اهل سنت، اطلاعات جامعی از منابع اهل تسنن ندارد. لذا جهت اطلاع خوانندگان گرامی و ایشان به چند فراز مهم اشاره میگردد:
در شأن و مقام حضرت فاطمه علیهاالسلام و جایگاه مخالفین ایشان:
«خداوند به خشم فاطمه خشمگین و به رضایت او راضی و خشنود میگردد».
مدرک از منابع اهل تسنن: مستتدرک صحیحین 3/154
«فاطمه مهتر (بزرگ) زنان جهانیان است».
مدرک از منابع اهل تسنن: شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید 9/195 - مستتدرک علی صحیحین 3/170
«فاطمه پارهی تن من است. آن چه او را بیازارد، مرا آزرده و آن چه او را مسرور گرداند، مرا مسرور گردانیده است. در قیامت پیوند هر خویشاوندی قطع میشود به جز خویشاوندی نسَبی و سَببی من».
مدرک از منابع اهل تسنن: مسند احمد 4/323 – مستدرک 3/154 و نیز 159
«فاطمه زهرا از ابوبکر رویگردان شد و تا زمان مرگ با وی سخن نگفت».
مدرک از منابع اهل تسنن: صحیح بخاری 4/42 – دارالکفر بیروت
احادیث فوق به نقل از منابع اهل سنت برای بیان مقام ایشان و نقش رضایت ایشان در فلاح و رستگاری بود. اما دربارهی حوادث تلخ به نقل مستندات ذیل بسنده میگردد:
«ابوبکر دریافت کسانی که از بیعت با او سر باز زدهاند، مانند: عباس و زبیر و سعد بن عباده، در نزد علی بن ابیطالب در خانهی فاطمه (ع) جمع شدهاند. لذا عمر را به سوی آنان فرستاد.
عمر به آنجا آمد و آنان را صدا زد. اما ایشان از منزل خارج نشدند. عمر هیزم طلبید و گفت: سوگند به کسی که جان عمر در دست اوست، باید از خانه بیرون بیایید و گرنه خانه را بر سر ساکنانش آتش میزنم! به او گفتند: ابا حفص، فاطمه آنجاست! گفت باشد ... ».
مدرک از منابع اهل تسنن: اعلام النساء 4/114 (از دانشمندان معاصر اهل سنت) – الامامة و السیاسة ابن قتیبه 29-30
صلاحالدین خلیل ایبک صفدی در کتابی به نام «الوافی بالوفیات» که مستدرک «وفیات الاعیان» ابن خلکان است مینویسد:
«روز بیعت، عمر، ضربتی بر شکم فاطمه کوفت، به گونهای که محسن (همان جنینی که در شکم داشت) را سقط کرد».
مدرک از منابع اهل تسنن: الوافی بالوفیات 6/17 – ملل و نحل شهرستانی 1/57 – اثبات الوسیله مسعودی 143.
«عبدالرحمن بن عوف: به هنگام بیماری ابوبکر که به مرگش منجر گردید، به نزد او رفتم و سلام کردم. از او پرسیدم چگونهای؟ برخاست و راست نشست .. تا آنجا که میگوید – ابوبکر گفت:
به راستی من بر هیچ چیز اسفناک نیستم مگر بر سه کار که انجام دادم که کاش انجام نمیدادم و سه کار که انجام ندادم و ای کاش انجام میدادم و سه چیز که کاش از رسول خدا (ص) میپرسیدم.
اما آن سه کار که بر انجام آن پشیمانم این که: کاش در خانه فاطمه را نمیگشودم، هر چند آنها به عزم جنگ در آن را بسته بودند. و کاش روز سقیفه ساعده کار خلافت را به عهده یکی از دو تن عمر یا ابو عبیده سپرده بودم تا یکی از آنها امیر باشد و من وزیر باشم. کاش وقتی فجائه (ایاس بن عبدالله) را نزدم آوردند، دستور سوزاندن او را به آتش نمیدادم. او را با شمشیر میکشتم و یا رها میکردم».
مدرک از منابع اهل تسنن: الکامل – محمد بن یزید عبدالاکبر بغدادی – مروج الذهب 2/301 چاپ دارالاندلس بیروت – المعجم الکبیر 1/62، شماره 43 – عقد الفرید 4/93
احمد بن جابر بلاذری، نویسندهی بزرگ اهل تسنن و صاحب کتاب «التاریخ الکبیر» که علمای اهل تسنن امثال «ذهبی» در کتاب «تذکره الحفاظ» و «ابن کثیر» در کتاب «البدایه و النهایه» به نقل از «ابن عساکر» او را بیبدیل میشمرند، در شرح ماجراهای سقیفه مینویسد:
«ابوبکر به دنبال علی فرستاد تا بیعت نماید، اما او بیعت نکرد. پس عمر در حالی که ابزار آتش افروزی به همراه داشت بدانجا آمد. فاطمه او را در کنار در خانه دید و گفت: پس خطاب! آیا میخواهی در خانهام را بر روی من آتش بزنی؟! عمر گفت: بلی، و آتش زدن در خانهی تو برای تقویت رسالت پدرت است».
مدرک از منابع اهل تسنن: انساب الاشراف، ج1/586 – چاپ دار المعارف قاهره
«سبب و علت درگذشت حضرت آن بود که «قنفذ» غلام آن مرد، به دستور وی، با غلاف شمشیر بر آن حضرت کوبید. ایشان بر اثر آن ضربات محسن را سقط کرد و بدین جهت به سختی بیمار شد و به هیچ وجه به کسانی که در آزار وی دسته داشتند، اجازهی عیادت نداد».
مدرک از منابع اهل تسنن: طبری، دلایل الامامه، ص 45 (تاریخ طبری، محکمترین کتاب تاریخی نزد مسلمانان اهل سنت است).
ملاحظه: آن چه که بیان گردید در چارچوب بحث علمی و تاریخی میباشد و به هیچ وجه نباید سبب بروز تفرقه میان مسلمانان گردد که این خواست صهیونیسم بینالملل و وهابیت است.
کلمات کلیدی:
تاریخی فاطمیه