ایکس – شبهه: آن چه بین زن و مرد خوانده میشود آیه نیست، بلکه خطبه نکاح است و باید بدانیم که ازدواج نیز چنان که از نامش [عقد] پیداست، نوعی قرارداد است و هر قراردادی تا منعقد نگردد، قرارداد نبوده و تعهدآور نمیباشد.
هر قراردادی را که فرض بگیرید، با واژگان خاص خود تعریف میشود و بر همان اساس حقوقی را بر طرفین معامله مترتب مینماید. مثلاً اگر پولی به کسی دادید، فرق میکند که بگویید: قرض الحسنه، هبه، صدقه، امانت، مضاربه و ... است یا خدایی ناکرده ربا میباشد و هر کدام نیز تعاریف، احکام، تعهدات و آثار خود را دارد.
در خطبه نکاح یا عقد ازدواج (چه در موقت و چه در دائم)، زن رضایت خود با این ازدواج و پذیرش تعهدات و مسئولیتهای تعریف شده آن را با جمله «زَوّجتُکَ نَفسی – خود را به ازدواج تو درآوردم» بیان میکند و مرد نیز تمامی آن وظایف و تعهدات را با اظهار کلمه «قبلتُ – قبول کردم» برعهده میگیرد.
پس از انعقاد این قرارداد، زن و مرد همسر یک دیگر شده و احکام مربوطه به آنها مترتب میگردد. به عنوان مثال: مهریه زن بر عهده مرد قرار میگیرد – مادر زن یا پدر شوهر برای همیشه به داماد یا عروس محرم میشوند و ازدواج با آنها نیز برای همیشه حرام میگردد – مرد نمیتواند تا وقتی آن زن همسر اوست با خواهر وی ازدواج کند – اگر ازدواج دائم باشد، نفقه زن بر عهده شوهر قرار میگیرد – اگر فرزندی از آن دو به دنیا آید (چه در دائم و چه در موقت)، حضانت و نفقهاش بر عهدهی پدر است – در هر دو ازدواج فرزند ارث میبرد – در ازدواج دائم زن ارث میبرد، ولی در موقت نمیبرد و ... .
بدیهی است تا این عقد قرارداد منعقد نگردد، هیچ یک از این تعهدات مترتب نمیگردد و البته اگر نزدیکی بدون عقد صورت پذیرفت، احکام دیگری دارد.
پس، «عقد» همان قرارداد چگونگی همزیستی و روابط زناشویی بین زن و مرد است، به همین دلیل است که در تمامی ادیان، مکاتب، فرهنگها و ...، عقد ازدواج وجود دارد. در امریکا و اروپا نیز اگر یک زن و مرد مدت ده سال نیز با هم زندگی مشترک کرده باشند و حتی فرزند هم داشته باشند و بعد جدایی حاصل گردد یا مرگی پیش آید و یا ...، قید و تعهدی ندارند، اما اگر همین یک خط عقد نکاح را در کلیسا، محضر، معبد یا ... خوانده باشند و با یک دیگر قرارداد بسته باشند، تعریف زندگی مشترک و نیز احکام و وظایفشان متفاوت میشود و هم چنین حکومت، دولت و آحاد جامعه نیز در قبال آنان وظایفی دارد.
کلمات کلیدی:
ازدواج