هدف خدا از آفرینش انسان و جهان چه بوده است؟ اگر برای بندگی و عبادت ما بوده، چه نیازی به آن داشته است؟
ایکس – شبهه: این سؤالاتی است که مفسرین و محدثین با استناد به آیات و روایات و هم چنین حکما و متفکرین با اتکا به دلایل عقلی، حِکَمی و نقلی به آن پرداخته و پاسخهای متعدد و مطالب مشروحی در این خصوص نوشتهاند. چرا که از بدیهیترین و مهمترین سؤالاتی است که در ذهن بشر ایجاد میشود و پاسخ صحیح به آن است که تکلیف هدفگذاری و نیز چه باید کرد و چه نباید کردهای بشر را معین مینماید. لذا در جستجوی علت آفرینش باید اولاً عمیق و مستمر مطالعه نمود و ثانیاً از موضعگیری و برخورد احساسی، جوّی و شعاری پرهیز نمود، چرا که عالم حقیقت است و حقایق با جوّسازی و جوّگرایی و شعار متغیر نمیگردند. ما هستیم و این عالم هم هست و قابل انکار نمیباشد. پس موضوع بسیار جدی است.
الف - همین که برای ذهن هر انسانی این سؤال مطرح میشود که «من و ما و این عالم برای چه خلق شدهایم؟»، خود گواه بر آن است که نظام خلقت بیهوده و عبث آفریده نشده است – همین نتیجهی قطعی خود دلیل است که اولاً آفریننده دارد - ثانیاً آفریننده حی، علیم، حکیم، واحد و بیمانند است و ثالثاً آفرینش به سوی آن هدف رهسپار است:
«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ * فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ» (المؤمنون، 115، 116)
ترجمه: آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريدهايم و اينكه شما به سوى ما بازگردانيده نمىشويد * پس والاستخدا فرمانرواى برحق خدايى جز او نيست [اوست] پروردگار عرش گرانمايه»
ب – شاید برخی بگویند که به فرض آفریننده و هدفی در کار باشد، اما نمیدانیم که کیست یا چیست و چه هدفی دارد. اما اگر دقت کنیم معلوم میشود که هر کسی، هر چیزی یا هر مقصدی به نشانههایش شناخته میشود و نه به ذاتش [قبلاً در این خصوص مطالب بسیاری درج شده است (لینک: 1 – 2 - 3)].
پس اگر فایده خلقت عالم برای مخلوق [به ویژه انسان برخوردار از قوای عاقله، اختیار و انتخاب]، فقط هیمن شناخت مبدأ و معاد و یا به تعبیر دیگری «آغاز و انجام» و بالتبع شناختن راه رشد و کمال، کفایت میکند.
ج – اما «هدف» یک موقع برای مخلوق مورد سؤال قرار میگیرد و یک موقع برای خالق و در مورد دوم، اصل سؤال غلط است. چرا که هدف مخلوق همیشه رفع نقص و رسیدن به کمال است، اما خالق نقصی ندارد که بخواهد آن را با تحقق هدفی مرتفع نموده و به کمال برساند؛ لذا بینیاز (غنی) است. او هستی و کمال محض است، از هر نقصی منزه (سبحان) است و کسری در او وجود ندارد که بخواهد کاملش کند.
آیتالله جوادی آملی (ادام الله ظله) در پاسخ این سؤال که: «هدف خدا از آفرینش چیست؟» میفرمایند: «... این سؤال صحیح نیست، چون خدا خود هدف است، نه این که هدف داشته باشد. هر کسی کاری را انجام میدهد، برای آن است که نقص خود را با آن کار برطرف کند. احتیاجی دارد و میخواهد آن احتیاج را بر طرف کند تا به کمال برسد». (پرسشها و پاسخها – دفتر بیستم، ص 128)
د – خلقت، تجلی ذات باریتعالی است. وقتی رحمت، علم، قدرت، حکمت، جود، کرم، غنا، جمال و سایر اسمای الهی ظهور یابند، خلقت (وجود) در مراتب متفاوت خود متجلی میگردد و موجودات پدید میآیند. (به مَثَل مانند تجلی نور است که خود پیداست و سبب پیدایش چیزهای دیگر میشود – الله نور السموات و الارض).
ﻫ – اما میشود پرسید: ما برای چه آفریده شدهایم، یا خدا برای چه ما را خلق کرد؟ یعنی غایت ما کجاست و چگونه حاصل میشود؟ قرار است چه کنیم، به کجا برسیم و چرا؟ خداوند کریم در پاسخ میفرماید:
«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» (الذاریات - 56)
ترجمه: و من جن و انس را نيافريدم مگر براى اين كه عبادتم كنند.
در نگاه ساده به این آیه و واژه و مفهوم «عبادت»، همان سؤال پیش میآید: برای چی؟ مگر خدا به عبادت ما نیاز داشت که ما را آفرید تا عبادتش کنیم؟
اما اگر معنای «عبادت» را درست و بیشتر درک کنیم، این سؤال پاسخ داده میشود. بیان شد که حق تعالی نور است. نور یعنی هستی. پس از او «نور» ساتع میشود. یعنی هستی بخش است. اما مخلوقی که هستیاش را از دیگری گرفته است، کامل نیست و عشق بیحدی به مبدأ خود، یعنی همان «کمال محض» دارد. لذا باید اندیشه کند، خود را بشناسد، هدف را بشناسد و به سوی هدف حرکت کند.
هدف انسان هر چه که باشد، به سوی آن میرود. اگر این هدف ناقص و فانی باشد، انسان نیز به کمال نرسیده و به هلاکت میافتد، اما اگر هدف کامل و باقی باشد، این انسان همیشه به سوی کمال رفته و حیات و بقا مییابد. حال چه هدفی به غیر از کمال مطلق «الله جل جلاله» کامل و باقی است؟ هر چه به غیر از خداوند متعال در نظر گرفته شود، خود مخلوق، محتاج و فانی است. لذا فرمود: انسان را آفریدم تا با عقل، اختیار، علم، راهنمایی توسط انبیاء و کتاب و نیز با تبعیت از انسان کامل، مرا هدف بگیرد و به سوی من حرکت کند تا به کمال برسد. این یعنی «عبادت» [عبادت یعنی وابستگی صرف که منجر به رهروی و اطاعت میگردد] لذا خلق نکردم مگر برای این که مرا عبادت کند، یعنی او را خلق نکردم که بندگی دیگران را بنماید، بلکه خلق کردم تا به کمال برسانم و این کمال فقط در راستای وابستگی به خودم حاصل میشود. پس، معلوم میشود که مخلوق به عبادت نیاز دارد و نه معبود.
البته چنان که بیان شد، بحث در این مورد بسیار است که از منظرهای گوناگون مطرح و بررسی میشود.
عاشق شو، ار نه روزی کار جهان سرآید
ناخوانده درس رمزی، از کارگاه هستی (حافظ)
- تعداد بازدید : 131686
- 17 اردیبهشت 1392
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون توحید عبادت
نظرات کاربران
سلام سلام
سلام من مادرم انقد از هر راهی وارد شد تا من وادار به ازدواج شدم بعد یگ سال دقیق نمیدونم فراموش کردم خانومم حامله شد منم گفتم فعلا من بچه نمیخام باشد چند سالی دیگه اما اون باردار شد بعد چند وقت مانده به زایمان من خواب دیدم یکی با من سخن گفت که خدا یه پسر بهت میده روز تولد عیسی مسیح اسمشم بزار مسیح آقا دقیق موقع زایمان خانومم همینجور شد اما اون موقع من فراموش کردم از اون خواب مادرم اسم محمد گداشت آقا بعد این ول من نشد همینتور میامد به خواب من چرا نکردی اسم نگداشتی ...
پاسخ - خواب (رؤیا) همیشه حجّت نیست. اسمی که گذاشتید مبارک باشد
من خدا رو وقتی کار خطایی انجام دادم او مرا از عواقب کار بدم آگاه کرد مثلن چیزهایی ک داشتمو ازم گرفت فقط با یک نشانه از سوی خدا متوجه شدم اعتقاد به خدا مثل میزان رضایت تو از زندگی میمونه یعنی هرچقدر پایبند و وفادار به هستی و وجودیت خودت و متعلق بودن خودت به این دنیا داشته باشی و بگی این دنیا محل آزمون و خطا ی ما انسانها و اینکه اگر این راهه بد روبری آخرش این و فلان و چیزا ازت گرفته میشه واقعا هم میشه یعنی میزان تعهد تو وقتی میخواهی بمیری و روحت از بدنت ک میخواد جدا بشه ولی تو تلاش میکنی ک نمیری و از خدای خودت فرصت میخوای تا جوری ک خودتو راضی نگه داری تا زمانی دل هزاران نفر رو از خودت شاد کنی و بلاخره بگی خدایا وقتشه من کاری روی زمین ندارم و حتی از توان خودمم بیشتر برای آدمای اطرافم مایه گذاشتم تا شاد باشن دیگه کم آوردی و وقتی ک خودت از خودت کاملا راضی میشی و چشم از این جهان میبندی
سلام خدمت تمامی دوستان خلقت انسان از قدرت خداوند است وقدرت ذات خداوند است و پیغمبر فرمود در ذات خداوند جستجو نکنید که انسان گمراه و نابود میشود. و خداوند فرمود گمان میکنید من شما را بیهوده آفریده ام؟ ولی اگر میخواهید خداوند رو بشناسید به جهان هستی دقت کنید میبینید خداوند هست
سایت - مقصود از فکر نکردن در ذات خدا، یعنی برایش چیستی قائل نشوید و یعنی نمی توانید ذات را بشناسید که در متن توضیح داده شد که هیچ ذاتی قابل شناخت نیست؛ اما هر چیزی با اسم ها و نشانه هایش قابل شناخت می باشد. از جمله قدرت خدا که در خلقتش و ربوبیتش آشکار می باشد. لفظ قدرت، یک اسم و نشانه است برای مفهوم آن و مفهومش نیز اسم و نشانه است برای ظهور آن در خلقت.