ایکس – شبهه: متأسفانه اطلاعات ما راجع به حیات اخروی، بهشت و جهنم، پاداش و جزا بسیار اندک و ظاهری است و درک ما از آنها نیز اگر کاملاً غلط نباشد، دست کم به حد صفر است.
بهشت، هدف نیست، بلکه جایگاه و زیستگاهی است برای اقامت و رشد الی الله صالحین و مقربین که انتها و حدی ندارد و نعمات بهشتی نیز چیزی نیست، جز پذیرایی محبوب از محب خویش و معبود از عبد خویش.
از این رو شاهدیم که چه در آیات قرآن کریم و چه احادیث، تعابیر و درجات خاصی برای بهشت (جنّت) نقل شده است. تا آنجا که معلوم میشود، جان بهشت، همان نور وجود حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله است و مابقی همه تجلی آن وجود است و از همین جا معلوم میشود که چرا هر کس به او نزدیکتر شد، در مرتبهی بالاتری از بهشت قرار دارد، یا چرا فرمود علی علیهالسلام قسیم جنت و النار است و یا چرا قرآن و اهل بیت (ع) تا قیامت از هم جدا نشوند و در حوض کوثر بر ایشان وارد شوند، یا چرا مؤمنین در کنار حوض کوثر بر ایشان وارد میشوند از دست ولایت امیرالمؤمنین (و سقاء ربهم) جامی گرفته و از نور معرفت سیراب میگردند ... . و همین طور درک و شناخت درستی از آتش جهنم، آتشی که از قلب و جان کافر و ظالم (افئده) زبانه میکشد، ظلمات و زقوم در جهنم و یا نهر جاری، حور و قصور در بهشت نداریم و با همین مصادیق دنیوی تصورشان مینماییم.
الف – از این رو لازم است قبل از هر چیز خدا شناس و معاد شناس شویم، اسلام و قرآن شناس شویم، رسول و ولایت (علیهم السلام) شناس شویم، صراط مستقیم شناس شویم و به آن شناخت ایمان بیاوریم و به آن ایمان نیز عمل کنیم و دغدغهی رسیدن به آن جایگاه را داشته باشیم، بعد مترصد یا نگران باشیم که نعمات آن چگونه تقسیم میگردد. بدیهی است که نه تنها خدا به کسی ظلم نمیکند، بلکه به بهشتی مزید بر اجرش کرامت مینماید. چه زن باشد و چه مرد. و بهشت جای حسرت نیز نیست. پس زنی در حسرت حور یا غلمانی نمیماند.
ب – هر چند در بسیاری از آیات قرآن در بحث «حورالعین» و ازدواج با آنان مخاطب مردان هستند و این رعایت ادب و حیا در مباحث زناشویی غالباً لحاظ شده که مخاطب مرد باشد و معلوم است که طرف مقابل نیز یک زن است و نه دیوار یا موجودات فضایی، اما «حور» نیز الزاماً مؤنث نمیباشد.
بدیهی است که حوریان بهشتی از جنس فرشتگان نیستند، وگرنه ازدواج با آنها برای انسان ممکن و لذت بخش نبود. چنان چه امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «از خاک و سرشت بهشتی خلق شدهاند» (بحارالانوار، ج 8، ص 121) و امام رضا علیهالسلام نیز به همین مضمون تصریح دارند، اما کسی نگفته است که الزاماً مؤنث و مخصوص مردان هستند.
چنان چه دانشمندان، علما، عرفا و اساتید بزرگ علم و عمل به قرآن چون آیت الله حسن زاده آملی تصریح دارند که «اگر در متون دینی (آیات و روایات و دعاها) سخن از ازدواج با حورالعین به میان آمده اختصاص به مردان ندارد بلکه زنان بهشتی نیز با مردی که به اصطلاح (احور) و (اعین) است یعنی چشمهای درشت آهویی دارد و زیباست ازدواج میکند. پس این نعمت بهشتی یعنی همسر (حورالعین) داشتن اختصاص به مردها نخواهد داشت و زنان بهشتی نیز از آن بی نصیب نخواهد بود.«
پس این که به خاطر ضمایر مذکر گمان شود که حوریان الزاماً از جنس مؤنث بوده و فقط به ازدواج مردان در میآیند و زنان از آنها بینصیب هستند، درست نیست.
راغب اصفهانی، ادیب بزرگ و لغتشناس قرآنی در مفردات مینویسد: «حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِي الْخِيامِ [الرحمن/ 72]، وَ حُورٌ عِينٌ [الواقعة/ 22]، جمع أَحْوَرَ و حَوْرَاء» و توضیح میدهد که الزامی ندارد «حور» به مؤنث اختصاص داده شود.
در تفسیر نمونه نیز ذیل آیه 54 دخان آمده است: «" حور" جمع" حوراء" و" احور" به كسى مىگويند كه سياهى چشم او كاملاً مشكى و سفيدى آن كاملا شفاف است!." عين" (بر وزن چين) جمع" اعين" و" عيناء" به معنى درشت چشم است. بدیهی است که به قرینه ضمایر مونث یا اوصاف خاص، حور به زنان گفته می شود. با توجه به سیاق آیات، ظاهراً در بسیاری موارد نیز اینچنین است. اما در حالت اطلاق به دو جنس مذکر و مونث گفته میشود» .» - پس دلیلی ندارد که حتماً مؤنث باشند و به مردان اختصاص یابند.
لذا بیان شده: «هر یک از دو کلمه حور و عین، صیغه جمعاند که هم جمع، مفرد مذکرند و هم مفرد مؤنث، پس حور هم جمع احور است که صفت مذکر است، یعنی مرد آهو چشم و میشی چشم و هم جمع حوراء که صفت مؤنث است، یعنی زن آهو چشم و میشی چشم، همچنین عِین جمع اعین است، یعنی مرد فراخ چشم و هم جمع عیناء، یعنی زن فراخ چشم که ضمهی عین به مناسبت یا مکسور شده است، و چشمی که دو صفت یاد شده در او جمع شده است، خیلی چشمگیر است».
ج – دقت شود که هر ازدواجی نیز ازدواج زناشویی و برای بهرهمندی از لذتهای جنسی آن نیست. ازدواج در واقع «زوج» شدن و در کنار یک دیگر قرار گرفتن است. چنان چه اگر قرآن کریم میفرماید کفار با ازواجشان وارد جهنم میشوند، معنایش این نیست که الزاماً با همسرانشان به جهنم میروند، بلکه با آن چه در دنیا زوج، قرین و همنشین شده بودند و به واسطهی این زوجیت تکبر و نافرمانی کردند، وارد جهنم میشوند.
پس حوریان الزاماً مؤنت نیستند و قرین شده با آنها نیز الزاماً به معنای ازدواج و زناشویی نمیباشد. از این رو رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ (بدون قید زن یا مرد) میفرمایند: هیچ بندهای وارد بهشت نمیشود مگر این که بالای سر و پایین پای او دو حورالعین مینشینند و با زیباترین صوت برای او نغمه سرایی میکنند و این نغمه هرگز نغمه شیطانی نیست بلکه محتوای آن تمجید و تقدیس الهی است. (بحارالانوار، ج 8، ص 196) – و البته درک حقیقت این معانی سخت است و ما فقط ظاهرش را تصور مینماییم.
د – بهشت جای اراده و خواست مؤمن یا مؤمنه و برآورده شدن است، تا جایی که خدایش در ابتدای ورود میفرماید: «هر چه خواستی خلق کن»، منتهی خواستهها مثل دنیا نیست، در آنجا حرص، طمع، عقده و حسرت وجود ندارد و خواستهها نیز همه صبغهی الهی دارد. لذا خواست مرد مؤمن ازدواج با همسر مؤمنهاش است که با صورتی محشور میگردد که حوریان با دیدن آن مدهوش میشوند و خواست زن مؤمن نیز ازدواج با همسر مؤمنش است که هیچ حور یا غلمانی به آن زیبایی نیست و اگر همسر دنیوی آنها اهل بهشت نبوده باشند و یا اصلاً همسری اختیار نکرده باشند، آنجا آنها را به یاد نمیآورند و همسری انتخاب میکنند و اگر زنی در دنیا دو همسر داشته باشد که هر دو اهل بهشت بوده باشند، به آن که خوش خلقتر بوده و در درجهی بالاتری قرار دارد، میپیوندند.
خلاصه آن که زنان و مردان نگران تقسیم نعمات نباشند، بلکه نگران ورود به بهشت جاوید باشند.
کلمات کلیدی:
قرآن معاد