ایکس – شبهه/ یادداشت سردبیر:
تلاش همه ملتها، دولتها و کشورها، در جهت «اقتدار» بیشتر است و نه انحطاط یا ورشکستگی. این اقتدار یک ملت و یک کشور است که از سویی سبب ثبات آن میگردد و آن را از نفوذ، تهدید و آسیب دشمنان محافظت میکند و از سوی دیگر حیات و تداوم رو به رشدش را ترسیم و تضمین مینماید. متقابلاً انحطاط، عقبگرد و ورشکستگی، موجبات تزلزل و فروپاشی یک ملّت و حتی یک کشور و نظام را فراهم میسازد. از این رو تلاش همه ملتها و دولتها در ایجاد و استحکام «اقتدار» بیشتر و مستحکمتر است.
اما «اقتدار» چگونه حاصل میگردد و به چه دستآورد و شاکلهای اقتدار میگویند؟
نظاماتی که بر پایه قدرت امنیتی و پلیسی استوار شدهاند، پیشرفت در سیستمها و روشهای اطلاعاتی، امنیتی و پلیسی را اصل دانسته و هدف قرار دادهاند – کشورها و حکومتهایی که با قدرت نظامی بر سر کار آمده و با نیروی نظامی ثباتشان را حفظ میکنند، پیشرفت در نیروی نظامی را تنها عامل «اقتدار» قلمداد میکنند – کشورها و نظاماتی که بر پایه قدرت اقتصادی استوار شدهاند، نظام سرمایهداری و ابزارش (تولید – صنعت – بانک و...) را هدف اصلی قرار میدهند و ... . ولی ملت، کشور و نظامی چون جمهور اسلامی ایران که بر اساس بینش، دانش و منش فرهنگی شکل گرفته است و بر پایهی «فرهنگ» استوار میباشد، باید بدانند که «اقتدار»شان، ثبات فرهنگی و بقایشان متکی به غنای فرهنگی آنهاست.
بدیهی است که هر ملت و نظامی، با تزلزل همان پایهای که سبب پیدایش و اقتدارش شده است، متزلزل شده و در نهایت فرو میریزد و پایههای امنیتی، نظامی، اقتصادی، صنعتی و ...، اگر چه اصل هستند، اما همیشه متزلزل هستند؛ لذا شاهد فروریزی آنها بودیم (شوروی سابق) و هستیم (امریکا و اروپای امروز). اما ملتی که بر پایهی فرهنگی غنی استوار است و نظامی که بر این پایه مستحکم شده است، تا فرهنگاش مورد تهاجم قرار نگرفته و آسیب نبیند، فرو نمیریزد.
مقام معظم رهبری: «اگر ملتی، از نظر شاكله ظاهری، مقبول و پیشرفته جلوه كند و از نظر فرهنگی و باطنی دچار نابسامانی باشد، ملت ورشكستهای خواهد بود اما ملتی كه از نظر فرهنگی غنی باشد، حتی اگر برخی مشكلات سیاسی و اقتصادی نیز داشته باشد، بالقوه، ملت مقتدری است.»
از این رو کشور، ملت و نظام سیاسی ما، بیش از آن که مورد هجمههای امنیتی، نظامی، اقتصادی و سیاسی قرار گیرد، هدف تهاجمات فرهنگی قرار گرفته است.
بدون تردید در چنین شرایطی، همگان مکلف و موظف به دفاع هستند. دفاع از فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی خود و برای این دفاع نیز نیازی به دستور العمل فقهی یا دولتی نیست، چرا که حکم «عقل» است و البته احکام صریح دینی نیز همیشه بر آن تأکید داشته است.
پدر و مادر، مسئول هستند – آموزگاران و اساتید مسئول هستند – بزرگسالان و نوجوانان و جوانان مسئول هستند و همه مسئول هستند که فرهنگ خود را حفظ کنند و ترویج نمایند، اما بدون تردید نقش مسئولین، نخش خبرگان در هر عرصهای چون: معارف دینی و احکام – رسانهها – شبکههای خبری – فیلم و سریال – اصحاب قلم ... و در رأس همه آنها، حکومت و حاکمان از همه بیشتر است. لذا فرمود:
مقام معظم رهبری: «روشنفكران، نخبگان، علمای دینی، فعالان سیاسی و در رأس همه، حكومت و حاكمان، قطبهای تأثیرگذار در فرهنگ ملتها هستند كه هم توانایی تقویت فرهنگ و هم زمینه تضعیف و یا انحطاط آن را دارند.» (23.3.1390)
حال باید از حکومت و حاکمان (دولتها، مجالس، سازمانها، نهادها، حوزهها، دانشگاهها و ...) سؤال نمود که هر چند پیشرفت و رشد در همه عرصهها باید صورت پذیرد، اما تناسب توجه به فرهنگ با سایر امور چگونه بوده است؟!
کلمات کلیدی:
یادداشت