شما علت گرایش برخی از جوانان مسلمانان به مسیحیت را چه میدانید؟ (ارشد جامعه شناسی/رشت)
پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): از آن جایی که هنوز یک مسلمان ندیدیم و نشناختیم که مسیحی شده باشد، بر این باوریم که «هیچگاه یک مسلمان، مسیحی نمیشود».
شاید ابتدا به نظر رسد که این ادعا با برخی از اخبار و مستنداتی که منتشر و شایع شده مغایرت دارد، اما لازم است جهت روشن شدن موضوع به یک خاطره از مرحوم آیت الله علامه جعفری (ره) اشاره گردد. خلاصه نقل این است که میفرمود: خانمی ناراحت و مضطرب به من رجوع کرد که بدبخت و بیچاره شدهام، چون شوهرم مرتد شده و حالا باید از او جدا شوم! وی شوهر را میخواهد و طی سه روز ساعاتی با او گفتگو میکند که بفرموده خودش بسیار مفید افتاد، اما بعد از زن را صدا کرده و به او میفرماید: «خانم شما اصلاً نگران نباش، مرتد کسی است که از اسلام بیرون رود و شوهر شما اصلاً به اسلام وارد نشده بود که اکنون بیرون رفته باشد».
از این رو بر این باوریم که این دسته افراد نه به اسلام وارد شده و نه از آن خارج شده و نه به مسیحیت وارد شدهاند.
اما، در عین حال باید توجه داشت که هیچ گرایشی (دینی، سیاسی، نفسی، دنیوی و اخروی) بدون علت نیست و علل نیز یکی و دوتا نیست، بلکه ممکن است علل متعددی سببیت داشته باشند که ذیلاً به برخی از اهمّ آنها که مشاهده شده اشاره میشود:
الف – علل اعتقادی:
بیتردید علت اعتقادی این نیست که این عده اسلام و مسیحیت را با هم مقایسه کرده یا تطبیق دادهاند و آن را افضل دانستهاند، بلکه این است که نه اسلام را شناختهاند و نه مسیحیت را. این دسته از افراد نه از «لا إله الا الله» چیزی دانسته و فهمیدهاند و نه از «ابّ و ابن و روح القدس» یا به تعبیری دیگر، تجزیه و ترکیب خداوند سبحان در تثلیث مسیحیت. لذا بدیهی است که نه قرآن کریم را تلاوت کردهاند و نه لحظهای فکر میکنند که چرا یک پیامبر با پنج انجیل که هیچ کدام نیز کتاب آسمانی نیستند؟!
ب – علل روانی:
عدهای که از یک سو دوست ندارند به وظایفی مقید گردند و از سوی دیگر نمیخواهند کافر محسوب گردند، مدعی میشوند که ما مسیحی شدیم. یعنی خدا، پیامبر و کتاب را قبول داریم، اما نه الله جلّ جلاله، محمد رسول الله صلوات الله علیه و آله و قرآن کریم را، بلکه مسیحیت را قبول کردیم.
از علل دیگر روانی، عقده حقارت و خود کم بینی است. بدیهی است که انسان دوست دارد مطرح شده و مورد توجه قرار گیرد. وقتی کسی احساس خود کمبینی کرده و در خود چیزی برای مطرح شدن پیدا نمیکند، مدعی میشود که مثلاً من مسیحی، بودایی، مارکسیسم یا روشنفکر و کافر شدهام، تا بدین وسیله حقارت خود در جامعه و بین اطرافیان را کاهش و پوشش دهد؛ و البته علل روانی دیگر نیز وجود دارد.
ج – علل تربیتی و رفتاری:
این عامل نقش پر رنگتری دارد. عدهای به خاطر تربیت ضعیف یا غلط در خانواده و محیط، مایل به رفتارهایی هستند که در اسلام «حرام» قلمداد شدهاند و یا «تنبل و بی عار» بار آمده و حوصله انجام اموری که در اسلام «واجب» شمرده است را ندارند. به عنوان مثال: نه تنها برای نماز، روزه، حجاب و سایر عبادات تنبل هستند، بلکه دوست دارند در جشنها و پارتیهای مختلط شرکت کنند، بزنند و برقصند، دوست دختر و پسر داشته باشند، آبجو و شراب بنوشند ... و خلاصه سرخوش و بیقید باشند و در ضمن کسی هم نگوید که به دین و بیقید هستند.
خُب بدیهی است دینی که نماد آن فقط آویزان کردن یک صلیب باشد، بسیار راحتتر از دینی است که نماد آن رعایت تقوا، عمل به ارزشها، انجام واجبات و ترک محرمات الهی میباشد.
با بسیاری از دختران و پسران جذب شده به کلیسا صحبت کردیم و متوجه شدیم که توسط دوست دختر یا دوست پسرهایی که در پارکها، کافیشاپها و در نهایت دانشگاهها پیدا کردهاند به کلیسا جذب شدهاند. حال آیا ما باید در اینها «علل گرایش از اسلام به مسیحیت» را جویا شویم؟ کدام اسلام و کدام مسیحیت؟! آیا حضرت مسیح (ع) اجازه دختربازی و دوست پسر داده است یا در اناجیل جایز شمرده شده است؟! یا آن که خیر، بلکه کشیشها میگویند: تو فقط ثبت نام کن و یک صلیب بیانداز، نه ما با بقیهاش کاری داریم و نه خدا(؟!)
د – علل سیاسی و تشکیلاتی:
هر چند اغلب مسیحیان ایرانی، مردمی وطن دوست و آرامی هستند، اما دلیل نمیشود که سازمان کلیسا، فعالیت تشکیلاتی و سیاسی نداشته باشد.
چند سال پیش خبری در سطح رسانهها جنجالی شد، مبنی بر این که در رشت 200 نفر مسیحی شدند و کشیش آنها را در آبهای خزر غسل تعمید داد، و البته افزودند: جانشان در خطر است، چون از نظر اسلام و جمهوری اسلامی «مرتد» هستند و حکمشان اعدام است و ...!
کسی به اینها نگفت: اولاً شما بیخود کردید که آنها را به جای کلیسا در دریای خزر غسل تعمید دادید و ثانیاً اگر جانشان در خطر است، چرا یک حرکت ژورنالیستی کردید و با پخش خبر و انتشار عکس و فیلم، آنها را در خطر انداختید و ثالثاً برای کدامشان خطری پیش آمد و اصلاً در این مملکت کی وقت و حوصله دارد که دنبال اینها برود؟! اگر طی چند دهه، دویست نفر مسیحی شدند، روزانه چند صد نفر مبتلا به مواد مخدر شده و یا به زنا و حتی [العیاذ بالله] زنای محصنه میافتند و حوصله و فرصتی برای توجه به آنان نیست، چه رسد به غسل کردن دویست نفر در دریا. و روزانه دهها هزار نفر نیز در ایران و سایر کشورهای جهان – از جمله کشورهای غربی – به اسلام میگروند، تا آنجا که خانم مرکل در اجلاس اتحادیه اروپا میگوید: خروج گروهی مردم از مسیحیت مشکلی نیست، اما گرایش اغلب آنها به اسلام جای سؤال دارد و نگران کننده است.
در شهر ماینز آلمان (نزدیک فرانکفورت) یک باری درست کردهاند مخصوص به اصطلاح ایرانیهای مسلمانِ مسیحی شده و در آن با شراب و آبجو و زنان اکراینی و ...، از این عده تغییر دیندادهها پذیرایی میکنند و البته پولش را هم میگیرند.
خُب بدیهی است که این تحرکات همه سیاسی و تشکیلاتی و جهت جوّسازی و شانتاژ علیه جمهوری اسلامی ایران (نه اسلام عربی یا ...) و خبر سازی جهت رسانههای صهیونیستی میباشد و سادگی است اگر کسی گمان نماید علل عقلی، فلسفی، کلامی و ... موجب گرایش این عده شده است.
و – علل اقتصادی:
عدهای نیز بیدین، بیایمان، لا ابالی، اما زرنگ هستند. اینها مدعی میشوند که ما مسیحی شدیم، تا چرخهی اقتصادشان بهتر بچرخد (البته به گمان خودشان).
همانطور که در گذشته هر کسی میخواست از کشورهای غربی پناهندگی بگیرد، به نوعی خارج میشد و در کشور مورد نظر مدعی میشد که من در ایران به امام یا انقلاب فحش دادم و اکنون در خطر هستم، پس پناهندگی بدهید؛ عدهای هم برای این که راحتتر ویزا بگیرند، مدعی میشوند که ما مسیحی شدهایم و عضو تشکیلات مسیحیت و کلیسا هستیم. هر چند که دولتهای غربی نیز چند سالی است این کلک را فهمیدهاند و زیاد بهایی نمیدهند، لذا ادعای مسیحی شدن نیز کمتر شده است.
و البته علل دیگری نیز برای این ادعا، جوّسازی، خبرسازی و کار تشکیلاتی سیاسی وجود دارد.
جدید:
یادداشت سردبیر: همهی علم بشر در چهار محور خلاصه میشود. (سیری در کلام امام کاظم علیهالسلام)
نکتهها (به قلم شما): سفر به غرب – مجموعه مباحثات با برادران اهل سنت - (6) استبانبول - «فهم غیر عرب از قرآن کریم»
- تعداد بازدید : 5344
- 22 شهریور 1392
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی جوان