در ديدار مردم به مناسبت عيد غدير – 15/9/1388
... تبريك عرض ميكنم اين عيد سعيد، اين روز بزرگ، اين حادثهى عظيم تاريخى را به همهى شما برادران و خواهران عزيز؛ به همهى ملت ايران، به همهى شيعيان و همهى مسلمانان جهان.
عيد غدير را فرمودهاند: «عيد اللَّه الاكبر»؛ از همهى اعياد موجود در تقويم اسلامى اين عيد بالاتر است؛ پرمغزتر است؛ تأثير اين عيد از همهى اين اعياد بيشتر است. چرا؟ چون تكليف امت اسلامى در زمينهى هدايت، در زمينهى حكومت، در اين حادثهى غدير معيّن شده است. حرفى نيست كه بر طبق توصيهى پيامبر اعظم در غدير عمل نشد - پيغمبر هم طبق بعضى از روايتها خبر داده بود كه عمل نخواهد شد - اما مسئلهى غدير، مسئلهى ايجاد يك شاخص است، يك معيار و ميزان است. تا آخر دنيا مسلمانان ميتوانند اين شاخص را، اين معيار را جلوى خودشان قرار بدهند و تكليف مسير عمومىِ امت را معيّن كنند. اينى كه پيغمبر اكرم حساسترين زمان را براى اعلام مسئلهى ولايت انتخاب كرد، اين انتخابِ پيغمبر نبود، انتخابِ خداى متعال بود. از طرف پروردگار وحى رسيد كه: «بلّغ ما انزل اليك من ربّك».(1) نه اينكه پيغمبر مسئلهى امامت و ولايت را از سوى پروردگار قبلاً نميدانست؛ چرا، از اولِ بعثت براى پيغمبر مسئله روشن بود. بعد هم حوادث گوناگون اين بيست و سه سال، آنچنان اين حقيقت را عريان كرد و آشكار كرد كه جاى ترديدى باقى نميگذاشت؛ اما اعلان رسمى بايد در حساسترين زمان اتفاق مىافتاد و به دستور پروردگار اتفاق افتاد: «بلّغ ما انزل اليك من ربّك و أن لم تفعل فما بلّغت رسالته»؛(2) يعنى اين يك رسالت الهى است كه بايد بگوئى. بعد هم كه در غدير خم، در نزديكى جحفه، نبى مكرم مردم را متوقف كردند، كاروانهاى حجاج را جمع كردند و اين مطلب را اعلان كردند، آيهى شريفه آمد كه: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى»؛(3) نعمت كامل شد، دين كامل شد. در سورهى مبارك مائده قبل از آيهى «اليوم اكملت»، اين آيهى مبارك است: «اليوم يئس الّذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم و اخشون»؛(4) امروز روز يأس و نااميدى دشمنان است؛ يعنى معيار مشخص شد، شاخص معلوم شد؛ امت هر وقت بخواهند، هر وقت چشم خود را بر حقيقت باز كنند، شاخص را خواهند ديد، معيار را مشاهده خواهند كرد، ترديدى باقى نخواهد ماند. اهميت غدير اين است.
... دعوت ما از همهى مسلمانان عالم اين است كه اين حقائق را مورد تأمل قرار بدهند. ما در عالم وحدت امت اسلامى هيچ اصرارى نداريم كه يك فرقه عقائد يك فرقهى ديگر را حتماً قبول كنند؛ نه، وحدت به معناى اين نيست. وحدت به معناى اين است كه با عقائد مختلف، شعب مختلف، مشتركات را بگيرند، موارد محل اختلاف را وسيلهى برادركشى و جنگ و دشمنى قرار ندهند؛ مسئلهى وحدت اين است.
اما به عنوان بيان حقيقت و طلب حقيقت، اين يك درخواست منطقى است از همهى مسلمانان: بروند تحقيق كنند، ملاحظه كنند، آنچه را كه محققين شيعه نوشتند، علماى بزرگ شيعه در زمان خود ما جمع كردند، نوشتند، تحقيق كردند، در دنياى اسلام آنها را عرضه كردند، نوشتهى آنها مورد تقدير علماى اسلام، روشنفكران اسلام، برجستگان اسلام قرار گرفته است، اينها را ملاحظه كنند؛ خودشان را محصور نكنند، محروم نكنند. كتابهاى مرحوم سيد شرفالدين عاملى (رضوان اللَّه عليه)، كتاب شريف الغدير تأليف علامهى امينى، اينها حقايقى است كه جمع شده است. مسئلهى غدير يك مسئلهى مسلّم تاريخى است. در دهها كتاب، مرحوم امينى دهها طريق از طرق اهل سنت را نقل ميكند كه ماجراى غدير را به همين شكل كه ما نقل ميكنيم، نقل كردهاند. اين چيزى نيست كه فقط در كتابهاى ما باشد. حالا در معناى مولا، بعضى ممكن است خدشه كنند، بعضى خدشه هم نميكنند. ماجرا يك ماجراى حقيقى، واقعى و بيان معيار است؛ مشخص است كه اميرالمؤمنين على بن ابىطالب (عليه آلاف التّحيّة و السّلام) يك قلهى مرتفع است؛ هم براى حاكم اسلامى و حكومت اسلامى، هم براى هر فرد مسلمان.
... حادثهى غدير به نگاه مرحوم علامهى امينى (رضوان اللَّه تعالى عليه) صاحب كتاب الغدير و بعد در نگاه مرحوم شهيد مطهرى (رضوان اللَّه عليه) وسيلهى وحدت امت اسلامى است. گمان نكنند بعضى كه حادثهى غدير مايهى اختلاف است؛ نه. امروز ببينيد كه بيش از هميشه - در گذشته هم بوده است - شيعه را متهم ميكنند. ببينند مسئلهى تشيع برآمدهى از يك اعتقاد صحيحِ سالمِ خالصِ نسبت به وحى الهى است - اين است معناى تشيع - اعتقاد به ارزشهاست، اعتقاد به معيارهاست، ملاك قرار دادن معيارهائى است كه قرآن آنها را ملاك قرار داده است. حالا يك مشت ياوهگوى هرزهگو در گوشه و كنار دنياى اسلام شيعه را متهم كنند به آن چيزى كه شيعه فرسنگها از آنها دور است؛ مسئلهى ساختگى بودن و جعلى بودن و بعداً به وجود آمدن و سياسى بودن و اين حرفها را پيش بياورند! نه، مسئلهى غدير خط بطلان ميكشد بر همهى اينها.
... ما هم بايد بفهميم؛ ما شيعيان هم بايد بفهميم؛ بدانيم سياست استكبار امروز، جدا كردن شيعه از غير شيعه است، جدا كردن گروههاى مسلمان از يكديگر و به جان هم انداختن گروههاى مسلمان است. ما بايد كمك نكنيم به اين هدف؛ ما بايستى نگذاريم دشمن به اين هدف برسد؛ هم ما موظفيم، هم غير شيعه؛ آن كسانى كه شيعه نيستند؛ جمعيتها و مذاهب غير شيعه در اسلام. همه اين را بدانند: امروز شيعه است كه در ايران اسلامى، اين پرچم اقتدار اسلامى و عزت اسلامى را بلند كرده است و بر روى دست گرفته و استكبار احساس عجز ميكند؛ اين يك واقعيت است؛ اين يك واقعيت است. اين توطئههائى كه در اين سى سال عليه نظام جمهورى اسلامى از سوى دشمنان گوناگون - البته در رأس آنها آمريكا و خبيثترين آنها انگليس - انجام دادند، به خاطر اين است كه اينها مرعوبند؛ از حركت اسلامى، از بيدارى اسلامى، از به خود آمدن دنياى اسلام ميترسند؛ ميدانند كه اگر دنياى اسلام به خود بيايد، توجه كند، احساس استقلال كند، احساس هويت كند، احساس عزت بكند، اين منطقهى حساس دنيا كه در اختيار مسلمانان است - كه حساسترين مناطق دنيا، همين منطقهى مسلماننشين است - از تحت سيطرهى استكبار بيرون خواهد رفت؛ از اين ميترسند. چون ميترسند، توطئه ميكنند؛ ابزارهاى گوناگون را به كار ميگيرند. امروز سردمداران سياستهاى استكبارى - آمريكا و صهيونيستها و بقيهى مستكبرين - همهى توان خودشان را به كار گرفتهاند، بلكه بتوانند ملت ايران را، نظام جمهورى اسلامى را منزوى كنند، بىاثر كنند؛ نتوانستهاند و به توفيق الهى، به فضل الهى، به حول و قوهى الهى باز هم نخواهند توانست.
... تلاش را رها نكنيد، جوانان عزيز! كار را رها نكنيد، بصيرت را رها نكنيد. اميرالمؤمنين الگوست؛ الگوى شما جوانهاست. علم اميرالمؤمنين، تقواى اميرالمؤمنين، پاكدامنى اميرالمؤمنين، الگوست. اينها را رها نكنيد. جهاد در راه خدا را، تلاش در راه خدا را - كه هر ميدانى، جهاد متناسب خودش را دارد - رها نكنيد و بدانيد كه فرداى اين كشور از امروز اين كشور بمراتب انشاءاللَّه بهتر خواهد بود. و اين فردا متعلق به شماست. و روح اميرالمؤمنين (عليه آلاف التّحيّة و الثّناء) و دعاى حضرت بقيةاللَّه (ارواحنا فداه)، انشاءاللَّه پشتيبان شما خواهد بود.
کلمات کلیدی:
رهبری