پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): ابتدا سعی کنید که اولاً هیچ گاه خدا را تهدید نکنید و ثانیاً همیشه همه چیز برایتان مهم باشد، چرا که مهم هستند، چه شما مهم بشمارید و چه نشمارید. لذا با قهر و آشتی بندگان با خدا و یا مهم شمردن یا نشمردنشان، هیچ حقیقتی در این عالم تغییر نمییابد و فقط قهر کرده، بیشتر متضرر گردیده و حتی به خُسران میافتد.
به موضوع بلایا، مصیبتها و گرفتاریها و تفاوت مؤمنین و غیر مؤمنین در ابتلای به آنها، از چند منظر میتوان نگاه کرد:
الف – نوع نگاه ما:
ما ظاهر و باطن خود را میبینیم و ظاهر دیگران را – کوتاه مدت خود را میبینیم و کوتاه مدت دیگران را، لذا گاهی با نگاه به مشکلات خودمان و رفاه ظاهری و کوتاه مدت دیگران (بیاعتقادها یا کم تقیدها)، گمان میکنیم که لابد هر چه بلا و مشکل در عالم است، سر ما ریخته و ما بقی در خوشی، امنیت و رفاه زندگی میکنند! در حالی که اصلاً چنین نیست. چرا که اگر دنیا دار نقص و فنا است، برای همه چنین است و نه فقط برای معتقدین یا مؤمنین.
صِرف این که بنده الآن پول لازم دارم ولی ندارم، اما میبینم که شخص کافر، مشرک، ظالم، منافق، بیاعتقاد، کم تقید و ...، پول دارد یا خانه و خودروی گران قیمت دارد، دلیل نیست که او هیچ مشکلی نداشته باشد و در رفاه باشد و من نباشم. چه بسا مشکلات مادی و معنوی او به مراتب بیشتر از من است.
چه کسی گفته پسری که با خودروی گرانقیمت پدر رانتخوار و ظالمش، در خیابانها دور باطل میزند تا نوامیس مردم را شکار کند، خوشبختتر از پسری است که عقل و شعورش را به کار انداخته و با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم میکند؟ چه کسی گفته دختری که خود را هفت قلم آرایش میکند تا در خیابانها از هر رهگذری دلربایی کند و مردان را تحریک کند و دائم این دست و آن دست میشود، خیلی خوشبخت است؟ چه کسی گفته آن که حلال و حرام نمیفهمد و با پول رانت، رشوه، ربا، کلاهبرداری، گرانفروشی، احتکار و ...، توانسته به ظواهری زودگذر دستیابد، در همین زودگذر نیز خوشبخت است و هیچ مشکلی ندارد؟! شاید مشکلات مؤمن بیبضاعت را نداشته باشد، اما مشکلاتی در خود، خانواده، محیط و ... دارد که اگر یکی از آنها بر سر انسان معتقد و ارزشی بیاید، حاضر است میلیاردها هزینه کند تا مرتفع گردد.
ب – عامل گرفتاریها:
اگر خوب دقت کنیم، متوجه میشویم که عامل اغلب قریب به اتفاق گرفتاریها، همان ضعف در شناخت، اعتقاد، ایمان و تقید است. ما هر چه میکشیم، از خودمان میکشیم. حال یا خودمان خطا کردیم و یا بیاعتقادها این مشکلات را بر ما تحمیل کردهاند.
به جامعه امروزی خودمان و سایر جوامع بنگرید؛ مشکلات اقتصادی، بیکاری، تورم، ناامنی، جنگ، ترور، آدمربایی، نسلکشی، کشورگشایی، تهدید و ...، چه عواملی دارند و از کدام سو هستند؟! آیا غیر از این است که یا خودمان خطا کردیم – یا مسئولین ضعیف الایمان و کم تقید و بیبصیرت و نفسگرا داشتیم و یا از سوی خارجیان جلاد بر ما تحمیل شده است؟ در سایر جوامع بشری نیز چنین است. لذا فرمود:
«ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» (الرّوم، 41)
ترجمه: فساد و تباهى (از خسارات زلزله و طوفان، قحطى و فقر، بيمارى، جنگ، قتل، ناامنى و ...) در خشكى و دريا آشكار شد به واسطه آن چه دستهاى مردم (از گناهان بزرگ) فراهم آورده، تا (خداوند كيفر دنيوى) برخى از آنچه را كه انجام دادهاند به آنها بچشاند شايد بازگردند.
یک مثال ساده:
فارغ از مسائل کلّی اقتصاد و سیاست جهانی که مانند حلقات یک زنجیر به هم پیوسته بوده و تأثیرگذار میباشند، به یک مثال ساده در مورد یک مشکل روزمرهی همه جوانان و خانوادهها توجه نمایید: همهی اعضای خانواده مؤمن و مقید به نماز، حجاب، کسب حلال و ...، هستند، حال وقت ازدواج جوانانشان رسیده است؛ شرایط سخت گزینشی – مهریههای بسیار کلان – جهیزیه بسیار سنگین که خود سرمایهای است – مراسمهای مختلف آن چنانی خواستگاری، عقد، ازدواج، پاتختی و ...، در تالارها یا باغها – سرویسهای طلا و جواهر – لباسهای گرانقیمت – هزینهی آرایشگاههای برَند و ...، کجایش اسلامی است؟! پس اعتقاد و تقید، فقط نماز و روزه و حجاب نمیباشد. کسی که در نماز و حجاب مؤمن و مقید است و در ازدواج تأسی به فرهنگهای ضد دینی دارد، نمیتواند ادعا کند که مسلمان و مؤمن است.
زلزله 7 ریشتری در ژاپن سه تا سی نفر را میکشد و زلزله 5.5 ریشتری در رودبار یا بم، از سیهزار تا صدهزار نفر را میکشد! چرا؟ چون مؤمن هستند، یا چون روی خط زلزله خانههای غیر اصولی ساختهاند؟!
ج – بلا حتمی و آزمایش است:
این دنیا باقی و دار بقا نیست، لذا همیشه قانون «فنا» بر آن حاکم است و فنا نرسیدن یا از دست دادن است. آرزوها نا رسیدنی، اهداف نشدنی، دستآوردها از دست دادنی و دلبستگیها بریدنی است. مگر آن که برای خدا باشند و وصل به باقی شده باشند «كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ». گفت: قطره تا با دریاست دریاست – ورنه قطره، قطره و دریا، دریاست.
پس، بلا و امتحان برای همه وجود دارد و خواهد داشت. چه امام حسین علیهالسلام باشد و چه یزید لعنةالله علیه. منتهی این «بلا و مصیبت»، برای هر کسی به تناسب ساختار شخصیتی و اعتقادیاش و اهداف و روش زندگیاش تأثیرات متفاوتی دارد. یکی به خاطر اهمال در تحصیل در امتحانات آخر سال نمره نمیآورد، لذا سال بعد جدیتر درس میخواند – دیگری ناامید شده و ترک تحصیل میکند – دیگری راه تقلب را پیش میگیرد – دیگری پول میدهد و مدرک میخرد – دیگری استعداد تحصیل را در خود ضعیف دیده و در راه شکوفایی سایر استعدادهای فنی یا اقتصادی و کاریاش تلاش میکند ...، و خلاصه هر کس از این امتحان، به نوعی خارج میشود. لذا در یک دستهبندی کلّی، حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمودند:
«إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِيَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِيَاءِ كَرَامَة» (بحار الأنوار، ج64 ،ص 235)
ترجمه: بلا (گرفتارى)، براى ستمگر ادب، و براى مؤمن امتحان، و براى پيامبران درجه و براى اولياء كرامت میباشد.
د – بلا عمومیت دارد:
با دقت به حدیث فوق، معلوم میشود که «بلا» عمومیّت دارد و برای ظالم، مؤمن و حتی انبیا و اولیای الهی نیز وجود دارد. پس ظالم اگر عقل و شعور داشته باشد، با «بلا» متنبه و ادب میگردد و اگر نداشته باشد، شرایط و زمینه را برای بلاهای بیشتر و بزرگتر مهیا مینماید تا به آن بلای عظیم برسد – مؤمن با بلا «امتحان» میشود و امتحان نیز برای گذر صعودی از مرحله پایینتر به بالاتر است. لذا بلاها (امتحانات)، ظرفیت مؤمن را افزایش میدهد و رتبه وجودی او را بالاتر میبرد – انبیا و اولیای الهی نیز [که موحد بوده و هیچ وابستگی به دنیا ندارند]، به خاطر جهل نوع بشر و نیز به خاطر فهم، هوشیاری، بیداری، علم، بصیرت و اخلاق فردی و اجتماعی امتها، متقبّل بلایا و مصیبتها میگردند، لذا بر کرامتشان افزوده میشود.
از این رو گفتهاند: «هر که در این بزم مقربتر است، جام بلا بیشترش میدهند»، چرا که قطعاً دغدغهی انسان مقرب و نگرانیها، اهداف و خواستهای او، به مراتب بلندتر، بیشتر، حساستر و نقشآفرینتر از دغدغههای «مرفهین بیدرد» است. و البته چون برای تحقق خواستههایش به هر وسیله و کاری نیز متوسل نمیگردد، کار برایش دشوارتر میشود، اما انسانی کاملتر میگردد.
بدیهی است که گذر از مرحلهی حیوانی و رسیدن به مقام انسانی [که هدف و هنر دین الهی است]، بسیار سخت است. لذا کسانی که در عالَمِ نفس حیوانی باقی میمانند، ظاهراً این سختی را درک نمیکنند، اما تردیدی نیست که سختی «حیوان» ماندن انسان، به مراتب شدیدتر از سختی «انسان» شدن اوست.
کلمات کلیدی:
گوناگون