در مقاله روزنامه بهار (1آبان) نوشته بود: اعتراض حضرت علی (ع) فقط این بود که چرا خلیفه را فقط چند نفر انتخاب کردهاند، نه همه مردم (نه غصب خلافت) ... و ایشان همه تلاش خود را معطوف به پیاده شدن قرآن در جامعه کردند! آیا درست است؟! (مربی کودک و نوجوان/قم)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): مهمتر از این که آیا این ادعاها، یا بهتر بگوییم، تحریفها و تهمتها، درست است یا خیر؟ باید اهداف نویسنده و نویسندگان از جوّسازی، جنجالبرانگیزی و تهیه خوراک خبری و تبلیغاتی برای رسانههای صهیونیستی تأمل و تفکر نمود. تردیدی نیست که هر چه راجع به اسلام، قرآن، تشیع، تسنن و ... بگویند و یا انجام دهند که نتانیاهو را خوش آید و بیبیسی، سیانان و فاکسنیوز را به فرافکنی و دفاع برانگیزد، حتماً درست نیست و چه بسا سفارشی هم باشد. آن هم در این دوران که تشدید اختلافات و حتی جنگهای مذهبی، تنها راه نجات امریکا، انگلیس و صهیونیسم در منطقه است.
وگرنه، این حرفها هیچ کدام جدید نیست. کلیه مطالب که آن نویسنده نوشته است و شبهاتی که انداخته است، سابقهی هزار ساله و بعضاً بیشتر دارد و در طول تاریخ از این تحریفها و تهمتها بسیار بوده است و البته علما، دانشمندان و مورخین شیعه و سنّی نیز پاسخ گفتهاند. اما در عین حال نظر سؤال کننده و کاربران محترم به نکات ذیل نیز جلب میگردد:
الف – اگر حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام معترض باشند که چرا همگان در انتخاب رهبری شرکت نکردند و فقط چند نفر در سقیفه دور هم جمع شدند و خلیفه انتخاب کردهاند نیز اعتراض درستی است. اما دلیل بر این که نسبت به نقض حکم الهی و شکستن بیعت با رسولالله صلوات الله علیه و آله در غدیر اعتراضی نداشتهاند.
بدیهی است که معنای این اعتراض نیز این میشود که: «اگر حکم خدا را قبول ندارید – اگر نص صریح را نمیپذیرید – اگر ابلاغ رسول خدا (ص) را کنار میگذارید – اگر اهل بیعت شکنی هستید ...، و تنها دلیل توجیهی شما نیز جایگزینی شورا، دموکراسی، آرا و ... به جای حکم الهی است، پس چرا از همگان رأی نگرفتهاید و فقط چند نفر رأی دادهاند؟!
پس، مشخص میگردد که این اتهام به ایشان نه تنها درست نیست و منافاتی با اعتراض ایشان به نقض حکم الهی و بیعتشکنی نمیباشد (که به غیر از حکم عقل، اسناد معتبر بسیاری برای اثبات آن وجود دارد)، بلکه بیش از آن که علیه تشیع باشد، علیه تسنن است – یعنی وی ناخواسته سقیفه را محکوم کرده است. لذا گرایش نویسنده مشخص میگردد که نه به تشیع است و نه به تسنن؛ و چنین گرایشاتی فقط بوی وهابیت انگلیسی را میدهد.
ب – کسی که مدعی شود امیرالمؤمنین علی علیهالسلام هیچ اعتراضی به نقض حکم الهی در مورد انتصاب خلیفه بعد از نبیاکرم و خاتم المرسلین صلوات الله علیه و آله نداشته است، نه اسلام را شناخته است، نه حتی ظاهر قرآن کریم را کمی با تأمل خوانده است، نه اصلاً میداند که خلافت، امامت و ولایت یعنی چه؟ نه تاریخ اسلام و کتب مرجع و معتبر شیعه و سنّی را خوانده است و نه کمترین شناختی راجع به امیرالمؤمنین علیهالسلام و مواضع ایشان دارد. حال آیا باید به او و تهمتهایش پاسخ داد، یا گفت: اول کمی مطالعه نما و بعداً دست به قلم ببر؟ حتی اگر میخواهی مخالفت و یا دشمنی هم بنمایی، لازم است کمی مطالعه داشته باشی.
ج – معلوم است که امیرالمؤمنین، امام علی علیهالسلام، همهی همّ، غمّ، تلاش و امکانات خود را معطوف به پیاده شدن قرآن کریم در سطح جامعه نمودهاند. این که سخن بدیعی نیست. از یک نوجوان کم مطالعه مسلمان نیز بپرسید که سیرهی ایشان و سایر اهل بیت علیهمالسلام چه بوده است؟ همین پاسخ را میدهد و اساساً هدف، وظیفه و تکلیف همه ائمه علیهمالسلام همین بوده است. پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نیز جز این ننمودند.
منتهی همانطور که وجود شریف و مقدس امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند، این نویسنده نیز به سیاست و روش زشت «کلمة الحق یراد به الباطل – سخن حق است، اما ارادهی از آن باطل است» متوسل شده است.
اگر کسی میداند که آن حضرت (ع) عمر خویش را معطوف به پیاده شدن قرآن کریم در جامعه نموده است، لابد میداند که قرآن فقط چند شعار نظری در جهانبینی – چند نصیحت اخلاقی و کلی احکام و باید و نباید، در مقولههای عبادی، چون نماز، روزه، طهارت و غسل نمیباشد، بلکه اساس توحید و دین در ولایتپذیری است و معارف و نیز احکام اجتماعی قرآن کریم در زمینههای متفاوت سیاست و حکومت - برپایی قسط – قضا – اقتصاد - حقوق شخصی، اجتماعی و بینالملل - جنگ و صلح و معاهده - چگونگی تعامل با اقوام، ملیتها و پیروان ادیان و مکاتب - ضرورت ظلمستیزی و دشمنشناسی و ...، که همگی مستلزم استقرار حکومت اسلامی به زعامت، رهبری و خلافت ولیالله میباشد، به مراتب بیش از احکام عبادی و شخصی است.
آری؛ حضرت امیرالمؤمنین، امام علی علیهالسلام [و هم چنین سایر معصومین علیهمالسلام]، همه عمر خود را معطوف به هدایت، بیداری، بصیرت و آگاهی مردم در معرفت (شناخت)، ایمان و عمل به قرآن کریم نمودهاند. البته بدون تجزیه و مُثله کردن قرآن، بدون تحریف قرآن، بدون تفسیر به رأی و پشت سر اهداف شخصی و حزبی قرار دادن قرآن و بدون تفسیر به رأی و سوء استفاده از قرآن برای ایجاد انحراف و اغفال مردم.
- تعداد بازدید : 3922
- 10 آبان 1392
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی انتخاب