جایگاه، اهمیت و آثار امر به معروف و نهی از منکر (به مناسبت آغاز محرم)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): ابتدای ماه محرم را به مناسب قیام سیدالشهداء علیهالسلام برای امر به معروف و نهی از منکر را هفتهی این مهم نامگزاری کردهاند.
امر به معروف و نهی از منکر، یکی از واجبات کفایی دین اسلام است که البته و متأسفانه در میان ملل پیشرفتهی غیر مسلمان، بیش از جوامع اسلامی نهادینه شده است، تا جایی که هر کس خود را در مقابل آن موظف دیده و کوتاهی در آن را موجب ضایع شدن حقوق خود میداند.
حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام، بیاناتی بسیار ژرف در این خصوص دارند که بخشی از آنها که در نهجالبلاغه جمعآوری شده است، اشاره میشود.
دقت شود که در روایت اول، به یکی از علل ترک این مهم اشاره کردهاند. این علت مهم «ترس از مرگ» و نیز «ترس از ضرر و زیان» است، به ویژه هنگامی که امر به معروف و نهی از منکر، از مسائل شخصی عبور کرده و جامعه، حکومت و سیاست را هدف میگیرد.
قال امیرالمؤمنین، الامام علی بن ابیطالب علیهاسلام:
*- إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ، لَخُلُقَانِ مِنْ خُلُقِ اللَّهِ سُبْحانَهُ؛ وَ إِنَّهُمَا لَايُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ، وَ لَايَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ. (خطبه 156)
همانا امر به معروف و نهى از منكر، از صفتهاى پروردگارند، نه اجل را نزديك كنند و نه در روزى كاهشى آرند.
*- وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ تَكُنْ مِنْ أَهْلِهِ، وَ أَنْكِرِ الْمُنْكَرَ بِيَدِكَ وَ لِسَانِكَ، وَ بَايِنْ مَنْ فَعَلَهُ بِجُهْدِكَ، وَ جَاهِدْ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ، وَ لَاتَأْخُذْكَ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ. (نهج البلاغه /نامه 31)
به كار نيك امر كن و خود را در شمار نيكوكاران در آر و به دست و زبان كار ناپسند را زشت شمار و از آن كه كار ناپسند كند با كوشش خود را دور بدار. در راه خدا بكوش، چنانكه شايد، و از سرزنش ملامتگرانت بيمى نيايد.
*- وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَتَنَاهَوْا عَنْهُ، فَإِنَّمَا أُمِرْتُمْ بِالنَّهْي بَعْدَالتَّنَاهِي. (خطبه 105)
از كار زشت باز ايستيد و ديگران را از آن بازداريد، چه، به باز ايستادن پيش از بازداشتن مأموريد.
*- إلَاتَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ، ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا يُسْتَجَابُ لَكُمْ. (نامه 47)
امر به معروف و نهى از منكر را وامگذاريد كه بدترين شما حكمرانى شما را بر دست گيرند آنگاه دعا كنيد و از شما نپذيرند.
*- وَ إِنَّ لِلذِّكْرِ لَأَهْلاً أَخَذُوهُ مِنَ الدُّنْيَا بَدَلاً، فَلَمْ تَشْغَلْهُمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَنْهُ ، يَقْطَعُونَ بِهِ أَيَّامَ الْحَيَاةِ، وَ يَهْتِفُونَ بِالزَّوَاجِرِ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ، فِي أَسْمَاعِ الْغَافِلِينَ، وَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ وَ يَأْتَمِرُونَ بِهِ، وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يَتَنَاهَوْن عَنْهُ. (خطبه222)
و همانا ياد خدا را مردمانى است كه آن ياد آنان را جايگزين زندگى جهان فانى است. نه بازرگانى سرگرمشان ساخته، و نه خريد و فروخت ياد خدا را از دل آنان انداخته. روزهاى زندگانى را بدان مىگذرانند، و نهى و منع خدا را در آنچه حرام فرموده به گوش بيخبران مىخوانند. به داد فرمان مىدهند، و خود از روى داد كار مىكنند، و از كار زشت باز مىدارند، و خود از زشتكارى به كنارند.
*- لَعَنَ اللَّهَ الْآمِرِينَ بِالْمَعْرُوفِ التَّارِكِينَ لَهُ، وَ النَّاهِينَ عَنِ الْمُنْكَرِ الْعَامِلِينَ بِهِ. (خطبه 129)
لعنت خدا بر آنان كه به معروف فرمان دهند، و خود آن را واگذارند، و از منكر بازدارند و خود آن را به جا آرند.
*- فَرَضَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ، وَالصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْرِ، وَ الزَّكَاةَ تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ، وَالصِّيَامَ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ، وَ الْحَجَّ تَقْرِبَةً لِلدِّينِ، وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ، وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوَامِّ، وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ، وَ ... (حکمت 252)
خدا ايمان را واجب كرد براى پاكى از شرك ورزيدن، و نماز را براى پرهيز از خود بزرگ ديدن، و زكات را تا موجب رسيدن روزى شود، و روزه را تا اخلاص آفريدگان آزموده گردد، و حج را براى نزديك شدن دينداران، و جهاد را براى ارجمندى اسلام و مسلمانان، و امر به معروف را براى اصلاح كار همگان، و نهى از منكر را براى بازداشتن بيخردان، و ...
*- لَعَنَ اللَّهَ الْآمِرِينَ بِالْمَعْرُوفِ التَّارِكِينَ لَهُ، وَالنَّاهِينَ عَنِ الْمُنْكَرِ الْعَامِلِينَ بِهِ. (خطبه 129)
لعنت خدا بر آنان كه به معروف فرمان دهند و خود، آن را واگذارند و از منكر بازدارند و خود آن را به جا آرند.
*- وَ الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ، وَالنَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَ الصِّدْقِ فِي الْمَوَاطِنِ، وَ شَنْآن الْفَاسِقِينَ : فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِينَ، وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ الْكَافِرِينَ. (حکمت 31)
و جهاد بر چهار شعبه است: به كار نيك وادار نمودن، و از كار زشت منع فرمودن. و پايدارى در پيكار با دشمنان، و دشمنى با فاسقان. پس آن كه به كار نيك واداشت، پشت مؤمنان را استوار داشت، و آن كه از كار زشت منع فرمود بينى منافقان را به خاك سود.
*- فَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ لِلْمُنْكَرِ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ، فَذلِكَ الْمُسْتَكْمِلُ لِخِصَالِ الْخَيْرِ؛ وَ مِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَالتَّارِكُ بِيَدِهِ، فَذلِكَ مُتَمَسِّكٌ بِخَصْلَتَيْنِ مِنْ خِصَالِ الْخَيْرِ وَمُضَيِّعٌ خَصْلَةً؛ وَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِقَلْبِهِ، وَالتَّارِكُ بِيَدِهِ وَلِسَانِهِ، فَذلِكَ الَّذِي ضَيَّعَ أَشْرَفَ الْخَصْلَتَيْنِ مِنَ الثَّلَاثِ، وَتَمَسَّكَ بِوَاحِدَةٍ، وَمِنْهُمْ تَارِكٌ لِإِنْكَارِ الْمُنْكَرِ بِلِسَانِهِ وَقَلْبِهِ وَ يَدِهِ، فَذلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاءِ. وَمَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَالْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ، إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ. وَإِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ لَايُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ، وَلَايَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ، وَ أَفْضَلُ مِنْ ذلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ؛. (حکمت 374)
از مردمان كسى است كه كار زشت را ناپسند مىشمارد و به دست و زبان و دل خود آن را خوش نمىدارد، چنين كسى خصلتهاى نيك را به كمال رسانيده، و از آنان كسى است كه به زبان و دل خود انكار كند و دست به كار نبرد، چنين كسى دو خصلت از خصلتهاى نيك را گرفته و خصلتى را تباه ساخته، و از آنان كسى است كه منكر را به دل زشت مىدارد و به دست و زبان خود بر آن انكار نيارد، چنين كس دو خصلت را كه شريفتر است ضايع ساخته و به يك خصلت پرداخته، و از آنان كسى است كه منكر را باز ندارد به دست و دل و زبان، چنين كس مردهاى است ميان زندگان، و همه كارهاى نيك و جهاد در راه خدا برابر امر به معروف و نهى از منكر، چون دميدنى است به درياى پر موج پهناور. و همانا امر به معروف و نهى از منكر نه اجلى را نزديك كنند و نه از مقدار روزى بكاهند و فاضلتر از همه اينها سخن عدالت است كه پيش روى حاكمى ستمكار گويند- تعداد بازدید : 2320
- 14 آبان 1392
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: نهج البلاغه