بنا به نظریه پردازان تاریخ، ریشه انسانها از میمونها و ریشه میمونها از باکتریها (بر اثر انفجارات) است. پس چگونه حضرت آدم (ع) اولین بشر است؟ لطفاً گویش خداوند در این مورد را بیان کنید. (دیپلم عمران/اردبیل)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: نظریهپردازان تاریخی، موضوعیت ویژهای برای این مبحث ندارند، لذا بیشتر طبیعیدانان – زیست شناسان – بیولوژیستها و نیز زمینشناسان به این بحث توجه دارند.
هر چند که فرضیه «تکامل انواع»، به ویژه در رساندن ریشهی انسان به میمون و ...، قدمت بسیار دیرینهای دارد، اما با انتشار کتاب «اصل انواع»، این فرضیه به نام طبیعیدان معروف انگلیسی، چارلز روبرت داروین (Charles Robert Darwin) به ثبت رسید و مکتب داروینیسم (Darwinisme) نیز پایهگزاری شد.
الف - بدیهی است که در این مختصر، و نیز با توجه به تخصصی بودن موضوع، بحث علمی و ارائه یک رسالهی علمی در نقد نظریات داروین میسر نمیباشد، اما دقت نمایید که همانطور که همگان بیان میکنند، این یک «فرضیه» است و نه یک قانون علمی. پس چه لزومی دارد که یک «فرضیه» را با کلام وحی قیاس کرده یا تطبیق دهیم؟ هر گاه به لحاظ علمی به اثبات رسید، بررسی خواهیم کرد که آیا آموزههای قرآنی با این یافته علمی منافات یا تضادی دارد یا خیر؟
فرضیه «تکامل انواع» داروین، همانگونه که موافقانی دارد که ادلهای در اثبات اقامه میکنند، مخالفانی هم دارد که ادلهای در نفی اقامه میکنند و هر چهار اصل پیش فرض داروین برای این نظریه را رد میکنند.
هنری برگسون، به خاطر نقد علمی فرضیه داروین، جایزه نوبل گرفت. او پس از اقامه دلایل مینویسد: «تطور حيات بر اين صورتهاى زشتى كه داروين و اسپنسر كشيدهاند ممكن نيست». دانشمندانی چون فون بایر و فیرکو، میگویند: یک نمونهی طبیعی هم وجود ندارد، حتی در اکتشافات به دست آمده از عصر چهارم زمین نیز اسکلت کلهی میمونی شبیه به انسان کشف نشده است.
میفرت میگوید: «به هیچ وجه امکان ندارد مذهب داورین را تأیید کنیم، بلکه آن را همیشه در ردیف افکاری بچهگانه خواهیم داشت».
دانشمند معروف انگلیسی به نام دیویز (L.M.Davies) در باره کتاب اصل انواع داروین که در سال 1859 منتشر شد، میگوید: «تنها در این کتاب بیش از 800 جمله شرطی از قبیل بیایید فرض کنیم، ممکن است حدس بزنیم و غیره وجود دارد.» بیولوژیست فرانسوی ژان رستان (Rostand) میگوید: «تئوری تکامل افسانه پریان برای بزرگسالان است».
ب – هر چند فرضیهی داروین به هیچ وجه به اثبات نزدیک هم نگردیده است، اما چنان چه بیان شد، موضوع بحث در این نوشتار، رد و اثبات نیست. بلکه چون غرب مکاتب نوین مادی و بالتبع اخلاقیِ فردی و اجتماعی و رفتار سیاسیاش را بر این فرضیه استوار کرده است، به انواع حیل دو موضوع را به اذهان عمومی القا میکند: اول آن که الاّ و لابد، باید این فرضیه را [حتی بدون دلیل علمی] پذیرفت و اگر کسی نپذیرد، بایکوت و مطرود میگردد! و دوم آن که این فرضیه ردّ دین و حقانیت سکولاریسم را به اثبات میرساند (که البته هیچ ربطی ندارد و چنین نیست – حتی اگر اثبات شود).
پس دانشپژوهان دقت نمایند که:
ب/1: به فرض که اکتشافاتی نیز صورت پذیرد که این فرضیه را کمی قوت بخشد، باز به هیچ وجهی اثبات کننده کیفیت خلقت آدم ابوالبشر نمیباشد. علم آمار نفوس و توالید و تاریخ و ... ثابت میکند که از خلقت حضرت آدم (ع) که نسل بشر امروزی به او میرسد، نمیتواند بیش از 12 هزار سال گذشته باشد (که طبعاً این جهش تدریجی داروینی نمیتواند عمر 12 هزار ساله داشته باشد)، اما آدمهایی شبیه به این آدم امروزی، حتی میلیونها سال پیش نیز وجود داشتند و حضرت آدم (ع) از نسل آنها نبوده است، چه رسد به میمون تکامل یافته.
ب/2: علم تجربی، زبان اثباتی دارد و زبان نفی ندارد. چرا که مبتنی بر تجربه است. لذا یافته خود را آزموده است، ولی محال بودن خلاف آن را نیازموده و نمیتواند بیازماید.
ب/3: دامنهی علوم تجربی را نباید به عرصه علوم عقلی کشاند و تعمیم داد. همانطور که مکشوفات تجربی با شواهد یافتی قابل اثبات میباشند، احکام عقلی نیز با ارائه ادلهی عقلی قابل اثبات میباشند.
پس، اگر عقل حقانیت وحی را به اثبات رساند و در جایی با «نقل فرضیه علمی» منافات داشت، معلوم است که به حکم عقل، بیان وحی به آن نقل علمی رجحان دارد. لذا اگر فرمود که انسان را ابتدا از خاک (گِل) خلق کردیم و سپس نسل او را از نطفه آفریدیم، و هیچ دلیل علمی (تجربی) نیز خلاف آن را به اثبات نرساند، حجّت تمام است. و البته هر گاه فرضیهای به لحاظ علمی ثابت شد، معلوم میشود که هیچ منافاتی با وحی ندارد.
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاء إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنكُم مَّن يُتَوَفَّى وَمِنكُم مَّن يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ» (الحج، 5)
ترجمه: اى مردم (انسانها)! اگر در باره برانگيخته شدن در شك هستید، پس [بدانيد] كه ما شما را از خاك آفريدهايم؛ سپس از نطفه سپس از علقه آنگاه از مضغه داراى خلقت كامل و [احيانا] خلقت ناقص تا [قدرت خود را] بر شما روشن گردانيم؛ و آنچه را اراده مىكنيم تا مدتى معين در رحمها قرار مىدهيم آنگاه شما را [به صورت] كودك برون مىآوريم سپس [حيات شما را ادامه مىدهيم] تا به حد رشدتان برسيد و برخى از شما [زودرس] مىميرد و برخى از شما به غايت پيرى مىرسد به گونهاى كه پس از دانستن [بسى چيزها] چيزى نمىداند و زمين را خشكيده مىبينى و[لى] چون آب بر آن فرود آوريم به جنبش درمىآيد و نمو مىكند و از هر نوع [رستنیهاى] نيكو مىروياند.
مباحث پیشین مرتبط:
در خصوص نظریه تکاملی داروین و این که با اسلام منافات یا انطباق دارد توضیح دهید.
چرا در رد نظریه داروین، هیچ دلیلی نمیآورید یا وقتی میگویید «رد شده است»، هیچ رفرنسی نمیدهید؟
- تعداد بازدید : 12410
- 25 آذر 1392
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون اندیشه و مباحث نظری داروین