به کی امیدوارم باشیم، از کی بترسیم؟ کلید یا قفل همه نیازها و مشکلات شخصی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... همین است.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم - سلام بر همه کاربران عزیز و گرامی؛
انسان، هر کس که باشد، از ترس و امید بر خوردار است که در اصطلاح دینی به آن «خوف و رجا» گفته میشود.
این حالت انسان، مانند برخی از حالات او نیست که گاهی بروز کند و منشأ کار یا حالتی گردد، بلکه تبلور همان «حبّ و بغض» است و بروز و ظهورش هر لحظه و در هر کاری مستمر میباشد؛ لذا انسان هر کاری که میکند، در همان «ترس یا امید»ش ریشه دارد. یک لقمه غذا هم که میخورد، به امید مفید واقع شدن، رفع نیاز و لذت آن است و اگر از خوردن آن پرهیز نماید نیز لابد از ترس مضرات مادی یا معنویاش میباشد. مثل این که نخورد تا ضرر نکند یا چاق نشود، نخورد چون لقمه شبههناک یا حرام است. پس قفل و کلید همه نیازها و مشکلات در همین «امیدواری و ترس» میباشد.
از این رو در قرآن کریم، همانطور که بر موضوع «حب و بغض» تکیه و تأکید شده است، «خوف و رجا» نیز راجع به همگان و هر زمان، از دنیا گرفته تا آخرت، مورد تأکید قرار گرفته است.
به کی امیدوارم باشیم، از کی بترسیم؟
ترس و امید (خوف و رجا) نیز باید مانند حبّ و بغض، منطقی درست داشته باشد، نه این که مبتنی بر گمانها، خیالات و توهمات بیاساس باشد. به عنوان مثل ترس از شیر و ببر درّنده، منطقی دارد، چرا که منطبق با واقعیتها میباشد، اما ترس از موهوماتی چون لولو در کودکی یا دراکولا در بزرگی، هیچ منطقی ندارد و از موهومات میباشد.
بدیهی است که امید، باید به «غنی» باشد؛ چون داراست، میتواند «فایدهای» برساند و ترس نیز باید به «قادر، مالک، ربّ، قوی، قهار و شکست ناپذیر (عزیز)» باشد که میتواند جلوی فایده را بگیرد و یا جلوی ضرر را نگیرد. لذا حضرت ابراهیم علیهالسلام معترض و متذکر میگردد که چگونه عبادت اشخاص یا چیزهایی را میکنید که نه میتوانند خیری به شما برسانند و نه میتوانند ضرری را متوجه شما بکنند؟! و این بندگی را غیر عقلانی و غیر منطقی میخواند:
«قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ * اُفٍّ لَّكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» (الأنبیاء، 66 و 67)
ترجمه: گفت آيا جز خدا چيزى را مىپرستيد كه هيچ سود و زيانى به شما نمىرساند * اف بر شما و بر آنچه غير از خدا مىپرستيد؛ مگر نمىانديشيد؟
وقتی حضرت موسی علیهالسلام عصایش را انداخت و به امر الهی تبدیل به یک مار بزرگ و زنده شد، از روی طبع یکه خورد و کمی عقب کشید، اما خدا فوری او را مؤاخذه میکند که چرا عقب کشیدی؟ بالاخره، تو و عصایت و این مار همه مخلوق من هستید، پس چرا ترسیدی؟ رسولان که در محضر من از چیزی نمیترسند:
«وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ» (النّمل، 10)
ترجمه: و عصايت را بيفكن پس چون آن را همچون مارى ديد كه مىجنبد پشت گردانيد و به عقب بازنگشت اى موسى مترس كه فرستادگان پيش من نمىترسند.
پس، جز الله جلّ جلاله، کسی ارزش «ترس و امید» یا همان خوف و رجا را ندارد. اوج خوف و رجا باید خدا باشد و مابقی امیدها و ترسها در طول آن باشد. چنان فرمود مؤمنین «اشدّ حباً لله» هستند و مابقی حبّها و بغضهایشان، در امتداد همان است، یعنی میشود «حبّا لله و بغضً لله».
کار شیطان بدل زدن در منشأ ترس و امید است:
کار شیطان «اغوا = فریب دادن» است و اغوا نیز همیشه با انداختن بدلی به جای اصلی صورت میپذیرد. خدای کاذب و بدلی به جای خدای حقیقی – پیامبر و امام و الگوی کاذب به جای رسول و امام حقیقی – کتاب و مکتب کاذب به جای کتاب و دین الهی – عشق کاذب به جای عشق حقیقی ... و خلاصه منشأ ترس و امید کاذب، به جای منشأ حقیقی خوف و رجا.
اگر منشأ امید و ترس «فرعون» شد، مردم غلام و بردهی قدرت و ثروت میشوند – اگر منشأ امید و ترس بت شد، مردم سامریگرا و گوساله پرست میشوند و اگر منشأ امید و ترس طواغیت هر عصر (مثل امریکا و انگلیس در عصر ما) شد، مردم خوار، ذلیل و غلام کمتر از خود میشوند.
با شکمی خالی، لبانی تشنه، بدنی مجروح، روانی پریشان و روحی آزرده، امیدشان یک لبخند توخالی میگردد و ترسشان نیز رسیدن آسیبها و جراحات بیشتر از سوی طاغوت و متحدانش میگردد.
اما اگر جز به خدا امیدی نداشتند و جز از خدا نترسیدند، حسینی (ع) میشوند. سیدالشهداء، امام حسین علیهالسلام، حتی به آن 72 نفر یا حتی به حضرت ابوالفضلالعباس یا زینب کبری یا علی اکبر و ... علیهم السلام نیز امیدی نبسته بود، در همان شب عاشورا که همه رفتند و فقط این عدهی قلیل باقی ماندند، فرمود: اگر شما را بیعت با من (حکم الهی بیعت با امام زمان) نگه داشته است، من بیعت را برداشتم و همه بروید. برگشت و روی به طرف دیوارهی چادر کرد تا حتی حیای رو در رویی نیز مانع نگردد. همینطور از کسی جز خدا نمیترسید: نه ترس دوری از وطن، نه ترس آوارگی و بیخانمانی، نه ترس از تهیدیداتی که متوجه خانواده میشود، نه ترس از تحریم و گرسنگی و تشنگی و نه ترس از مرگ – هم چنین نه ترس از مستکبران و ظالمینی چون یزید، شمر، عمر سعد، خولی و نه تنهایی در میان 30 هزار گرگ درنده وسط بیابان.
آیا ما نیز چنین هستیم؟ آیا مسئولین و دولتمردان ما نیز چنین هستند؟ آیا جوامع مسلمین و حکومتهایشان نیز چنین هستند؟!
اگر مؤمنین بترسند، خدا به جای آنان قوم نترس میآورد:
بیان شد که ترس و امید (خوف و رجا)، تبلور همان «حبّ و بغض» است. پس اگر مؤمنین حبّ و بغضشان به غیر خدا تعلق گرفته باشد و به غیر او امیدوار شده و یا از غیر او بترسند، از تهدید یا مسخره شدن بترسند و ...، خدا آنها را از میان بر میدارند و یک قوم مؤمنین جایشان میگذارد که صفت اولیه آنها محبت به خداست و صفت بعدی آنها، افتادگی بین خودیها و شکستناپذیری مقابل کافرین و بالتبع نترسیدن از دشمنان است. این وعدهی حتمی خداوند متعال است – این دو آیه را با دقت تمام چند بار با تأمل و تفکر و تدبر تلاوت کنیم و در معنای آن بیاندیشیم:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» (المائده، 54 و 55)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد هر كس از شما از دين خود برگردد به زودى خدا گروهى [ديگر] را مىآورد كه آنان را دوست مىدارد و آنان [نيز] او را دوست دارند [اينان] با مؤمنان فروتن [و] بر كافران سرفرازند در راه خدا جهاد مىكنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمىترسند اين فضل خداست آن را به هر كه بخواهد مىدهد و خدا گشايشگر داناست * ولىِّ شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آوردهاند همان كسانى كه نماز برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند.
- تعداد بازدید : 1271
- 30 آذر 1392
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت