حدیثِ «هر کس در حق ما اهل بیت کوتاهی کند خداوند از عملش کم خواهد کرد» یعنی چه؟ در مورد حق اهل بیت علیهمالسلام نیز توضیح بیشتر و مفهومیتر دهید. (ارشد شیمی/دامغان)
ایکس – شبهه: پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: این حدیث شریف از امام حسن مجتبی علیهالسلام میباشد که متن و ترجمهی این فراز آن، به شرح ذیل میباشد:
«وَ الَّذى بَعَثَ مُحَمَّدًا بِالْحَقِّ لا ینْتَقِصُ أَحَدٌ مِنْ حَقِّنا إِلاّ نَقَصَهُ اللّهُ مِنْ عَمَلِهِ»
ترجمه: قسم به خدایى كه محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) را به حقّ برانگیخت، هیچ كس از حقّ ما اهل بیت چیزى را كم نكند، مگر آن كه خداوند از عملش چیزى را كم گرداند.
الف – وجود (هستی) حق است و ایجاد حق مینماید. لذا هر ارتباط و تعاملی نیز باید بر پایهی رعایت حقوق باشد. خداوند متعال، خود حق است. مخلوقات و عالم هستی را نیز بر حق آفریده است، پس هر کدام به نسبت خودشان و به نسبت هر چه که با آن مرتبط هستند، حق و حقوقی دارند که باید رعایت شود.
خداوند کریم به محض آن که مخلوقی را خلق میکند، برای او حق قایل میشود. حتی حقوقی که به ارتباط و تعامل این مخلوق با خالقش مربوط میگردد. چنان چه حقی را نیز بر عهدهی خودش میگیرد و تعهد به تحقق آن مینماید: «وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا» و متذکر میگردد که چه کسی به عهدش باوفاتر از خداوند متعال است؟ «وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّه» (التوبه، 111)
الف – در نظام هستی، در خلق هر مخلوقی حکمتی است و قرار دادن هر کسی یا چیزی در جای خود، معنا و تبلور عدل است. لذا همین «حکمت و عدل»، همین جایگاه و نقش در عالم هستی، ایجاد حق و حقوق مینماید که هر گاه رعایت نگردد، میشود ظلم. چه قطع بیمورد یک درخت باشد، یا گرفتن دانهای از مورچه و یا کشتن امام معصوم علیهالسلام و یا ... .
پس، خدا، پیامبران و به ویژه حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله و معصومین علیهمالسلام و هم چنین قرآن کریم، کعبه معظمه، شعایر الله، احکام الهی چون نماز و روزه و جهاد و ...، همه حق هستند. پس حقوقی بر آنان مترتب است که باید رعایت شود تا رشد و کمال و قرب الهی محقق گردد؛ هم چنان که همه تعاملات [با همسر، با فرزندان، با کسب و کار، با همسایه، با مردم و ...]، بر حق هستند و حقوقی را مترتب میکنند که باید رعایت گردد تا در سایه سلامت، رشد فردی و اجتماعی محقق گردد.
ب – رعایت حقوق، خود موجب و علتی است برای زیادت کمّی و کیفی اعمال مقبول در نزد پروردگار عالم. پس بدیهی است که عدم رعایت این حقوق، موجب کاهش اعمال میگردد.
به عنوان مثال: کسی که حق خدا را رعایت میکند، در معرفت و بندگی او میکوشد – کسی که حق نماز را رعایت میکند، آن را اقامه مینماید – کسی که حق پیامبر اکرم و معصومین علیهمالسلام را رعایت مینماید، در اطاعت و تبعیت آنها و تأسی به آنها کوشش میکند، و بالتبع کسی که این حقوق را نمیشاسد، رعایت نمیکند و یا کم میگذارد، از عمل صالحش کاسته میشود و معاصیاش افزون میگردد.
تفاوت حساب با جبر:
آیت الله حایری شیرازی، در دروس اخلاق خود، مثال بسیار گویایی بدین مضمون دارند: در حساب، شما اعداد دارید، مثل یک، دو، سه و ...، اما در جبر «علامت» دارید، مثل «3+» یا «3-». در حساب فاصله صفر تا سه، سه عدد است، اما در جبر فاصلهی «3+» با «3-»، شش عدد میشود. یعنی مضاعف میشود. سپس میافزایند که اعتقادات و اعمال ما همینطور هستند. وقتی کاری برای خدا صورت پذیرد، آن کار عدد است و آن نیت علامت جبری مثبت آن میشود و وقتی همان کار برای غیر خدا صورت گیرد، عدد همان عدد است، اما علامت جبری منفی میگیرد.
به عنوان مثال برای بحث ایشان، میتوان به نماز اشاره نمود که اگر عددش مثلاً هزار باشد، وقتی برای خدا شد، میشود مثبت هزار و وقتی برای ریا شد، می شود منفی هزار.
پس کسی که حق اهل عصمت علیهمالسلام را رعایت ننماید، نه تنها عملش کاهش مییابد، بلکه هر کاری که میکند، علامت منفی به خود میگیرد. این است که امام حسن مجتبی علیهالسلام، این مطلب مهم در نظام آفرینش را با چنان سوگندی بیان نمودند.
حقوق اهل عصمت علیهمالسلام:
حقوق اهل عصمت، یعنی حضرت محمد مصطفی و اهل بیت او صلوات الله علیهم اجمعین، بسیار متقن، روشن و بیان شده است که البته اشاره به بعض آنها نیز در این مجال کوتاه نمیگنجد، اما برای مثال به چند حق مسلم میتوان اشاره نمود:
الف – حق معرفت و شناخت:
اولین «حق» در مورد هر کسی یا چیزی، معرفت و شناخت اوست. بدیهی است که انسان تا کسی یا چیزی را نشناسد، نمیتواند حقوقش را بشناسد و اگر تعامل با او ضروری باشد، اولین و اساسیترین حقش، که حق شناختنش میباشد را نیز ضایع کرده است.
البته منظور از معرفت و شناخت، فقط شناخت شناسنامهای نیست. در شناسنامه در مقابل اسم پدر، مادر، همسر و فرزندان، اسمهایی نوشته شده است، اما اگر کسی نداند که اساساً پدر، مادر، همسر و فرزند یعنی چه و آنها از چه نقش و جایگاهی در نظام هستی برخوردارند، چگونه میتواند حقشان را بشناسد و رعایت نماید.
پس، باید دانست و فهمید که نبی، رسول، امام، ولیّالله و ولایت، خلیفةالله و خلافت، حجّتالله و دلالت، یعنی چه؟
ب – حق محبت و مودت:
بدیهی است که «شناخت» به تنهایی برای رشد و تعالی کفایت نمیکند، چرا که [در مباحث قبلی توضیح داده شد که] انسان به سوی محبوب میرود و نه به سوی معروف و انگیزه و هدفش معشوق است و نه معقول. البته اگر بر حق بود، عشق و عقل در او به وحدت میرسند. لذا پس از استدلالها عقلی و تذکرات بسیار برای بیدار و هوشیاری فکری و ذهنی که لازمه شناخت است، وقتی نوبت به حرکت به سوی معروف رسید، به پیامبرش فرمود: بگو اگر خدا را دوست دارید، دنبال من بیایید:
«قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (آلعمران، 31)
ترجمه: بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشايد و خداوند آمرزنده مهربان است.
هم چنین میفرماید که اجر (نتیجه و حاصل) زحمت رسالت [که هدایت شماست]، در «موّدت» اهل بیت من علیهمالسلام است:
«ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ» (الشوری، 23)
ترجمه: اين همان [پاداشى] است كه خدا بندگان خود را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند [بدان] مژده داده است بگو به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما خواستار نيستم مگر دوستى در باره خويشاوندان و هر كس نيكى به جاى آورد [و طاعتى اندوزد] براى او در ثواب آن خواهيم افزود قطعاً خدا آمرزنده و قدرشناس است.
ج – اطاعت، تأسی و تبعیت:
از دیگر حقوق اهل عصمت علیهمالسلام، اطاعت، تأسی و تبعیت از آنان است، چنان چه در قرآن کریم مکرر به آن تصریح شده است. از جمله آن فرمود: اطاعت خدا در اطاعت رسولش است. یعنی کسی مدعی نشود که من خدا را قبول دارم، میشناسم و اطاعت میکنم، اما با رسولش کاری ندارم. چرا که به کسی وحی نیامده است و در وحی نیز این اطاعت دستور داده شده است. لذا فرمود:
«مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ وَمَن تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا» (النساء، 80)
ترجمه: هر كس از پيامبر فرمان برد در حقيقتخدا را فرمان برده و هر كس رويگردان شود ما تو را بر ايشان نگهبان نفرستادهايم.
و نیز فرمود که از خدا و رسول و اولیالامر اطاعت کنید و اگر در امری اختلاف کردید، [مثلاً اختلاف در همین که اولی الامر کیانند؟]، آن را به همان خدا و رسول ارجاع دهید.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً» (النساء، 59)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيكفرجامتر است.
د – سایر حقوق:
بدیهی است که معرفت، موّدت و محبت و نیز اطاعت و تبعیت، رعایت حقوق دیگری را لازم مینماید که از جمله «حق دفاع» است. باید از حق دفاع شود و دفاع از حق نیز خود مستلزم حقشناسی، باطل شناسی، دوست شناسی، دشمنشناسی (تولی و تبری)، بصیرت و شجاعت و حضور به موقع در صحنه و ... میباشد.
حقوق دیگری است که در امتداد یک حق قرار میگیرند. به عنوان مثال: همانطور که اگر کسی را دوست باشد، خانواده، اموال، آبرو و امنیت او برایش مهم است، اگر کسی خدا را دوست داشته باشد و بخواهد حق خدا را رعایت کند، انبیا و اولیایش را دوست دارد و اگر کسی آنان را دوست داشته باشد، امّت آنان را دوست دارد و حقوقشان را رعایت مینماید. با دوستان آنها دوست و با دشمنانشان دشمن میگردد؛ چنان چه فرمود:
«مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا» (الفتح، 29)
ترجمه: محمد [صلوات الله علیه و آله] پيامبر خداست و كسانى كه با اويند بر كافران سختگير [و] با همديگر مهربانند آنان را در ركوع و سجود مىبينى فضل و خشنودى خدا را خواستارند علامت [مشخصه] آنان بر اثر سجود در چهرههايشان است اين صفت ايشان است در تورات و مثل آنها در انجيل چون كشتهاى است كه جوانه خود برآورد و آن را مايه دهد تا ستبر شود و بر ساقههاى خود بايستد و دهقانان را به شگفت آورد تا از [انبوهى] آنان [خدا] كافران را به خشم دراندازد خدا به كسانى از آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند آمرزش و پاداش بزرگى وعده دادهاست.
- تعداد بازدید : 1818
- 30 آذر 1392
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن