ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: شناختها، گرایشها و کششهای انسان عمدتاً به دو دسته تقسیم میگردند:
دسته اول – اکتسابی؛ یعنی ریشه در وجود ندارند، بلکه از خارج از وجود کسب شدهاند، [مثل فراگیری زبان یا علوم طبیعی].
دسته دوم – فطری؛ آن دسته از داناییها، گرایشها و کششهایی است که در خلقت و نهاد انسان سرشته شده است [مثل حبّ و بغض یا عشق و نفرت]، لذا عمومیت دارند و استثنا پذیر یا قابل تغییر و تبدیل نیز نمیباشند.
مرتبه پایینتر این فطرت، در خلقت بدن حیوانی است که به آن «غریزه» گفته میشود که در حیوان و نیز بدن حیوانی انسان نهادینه شده است.
الف - خداجویی، خداشناسی، خدا دوستی و خدا پرستی یا گرایش و عشق به إله، معبود و معشوق حقیقی و کمال محض، از جمله داناییها، کششها و گرایشهای فطری میباشند و در نتیجه گرایش به دین نیز فطری همه انسانهاست. از این رو نه انسان بیخدا، بیمعبود و بیإله در عالم وجود دارد و نه انسان بیدین.
البته شاید برخی گمان کنند که کافر یا بیدین در عالم بسیار است، اما آنها نیز إلهی کاذب را به جای إله حقیقی میپرستند و دینی کاذب را به جای دین الهی بر گزیدهاند، لذا از یک سو فرمود: «لا إله الا الله» و از سوی دیگر فرمود که به کفار بگو، نه شما معبود مرا بندگی خواهید کرد و نه من معبود شما را، لذا دین شما برای خودتان و دین من برای خودم «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ».
ب – همهی انسانها بدون اسثنا عاشق کمال هستند و نه کمال حدی دارد (وگرنه نقص بود و نه کمال)، و نه عشق به کمال حدی دارد. لذا در انسان عشق بی حد به حیات، علم، قدرت، غنا، زیبایی، رأفت، رحمت و ...، به صورت فطری وجود دارد، چرا که فطرتاً عاشق حیّ، علیم، قادر، غنی، جمیل، رئوف، رحیم و آن هستی و کمال محض است.
ج – برای آدمی در حیات دنیویاش دو مشکل اساسی به وجود میآید، که سبب انحراف او در شناخت و انتخاب مصداق معشوق و محبوب حقیقی (کمال محض = خداوند متعال) میگردد که عبارتند از:
ج/1- سطحینگری: سطحینگری، سبب توجه به ظاهر میگردد و انسان در ظاهر به جز ماده و حیات دنیوی چیزی نمیبیند و نمیشناسد، لذا فقط قوا و استعدادهای جسمانی و حیوانیش شکوفا شده و رشد مییابند. از این رو گرایشات غریزهی حیوانی، بر گرایشات فطری روحانی چیرگی مییابند. در چنین شرایطی انسان، از گوساله گرفته تا نفس حیوانی خود را إله و معبود حقیقی فرض میکند و گمان میکند که اینها مصداق آن عشق فطری هستند که در سرشتش شعله کشیده و نورافشانی میکند:
«أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا» (الفرقان، 43)
ترجمه: يا آن كس كه هواى [نفس] خود را معبود خويش گرفته است ديدى؛ آيا [مىتوانى] ضامن او باشى؟
ج/2- بیتوجهی: این خطا که از همان سطحیبینی نشأت میگیرد، عامل دوم انحراف از توحید به سوی کفر و شرک است.
بدیهی است صرف برخورداری از یک ثروت، کفایت نمیکند؛ بلکه توجه به حفظ و بهرهوری از آن لازم است. لذا توجه وافر به بدن، غرایز حیوانی و نفس، سبب میگردد که انسان به ندای فطری بیتوجه شود و این آیینه شفاف حقایق عالم هستی را با غبار و زنگار معاصی بپوشاند.
در چنین حالتی، آیینه از بین نمیرود، اما پردهای روی آن میافتد. در نتیجه انسان چون مصداق حقیقی را نمیبیند، مصادیق کاذب را به جای آن میگذارد.
از این رو در دعوت به دین حقیقی فرمود، به ندای فطرت «توجه» کنید، جهت وجهتان به سوی ندای فطرت باشد، این فطرت عمومیت دارد و تغییر و تبدیلی نیز در آن صورت نمیگیرد:
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (الّروم، 30)
ترجمه: پس روى خود را با گرايش تمام به حق به سوى اين دين كن با همان سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است آفرينش خداى تغييرپذير نيست اين است همان دين پايدار ولى بيشتر مردم نمىدانند.
کلمات کلیدی:
اعتقادی