ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: ابتدا بین «سؤال» با «شبهه» تفاوت قایل شوید. سؤال مجهولی است که در ذهن پیش آمده است، اما شبهه، مخلوط شدن حق و باطل و نیز شبیه شدن باطل به حق است.
اما به طور کلی، هیچ اصراری نداشته باشید که هیچ گاه برای ذهن شما سؤال، تردید یا شبههای پیش نیاید، چرا که این حالت به مثابه تعطیل ذهن فعال و عقل سلیم است.
مگر میشود که انسان هیچ سؤالی نداشته باشد یا هیچ گاه در هیچ امری با تردید یا شبههای مواجه نگردد؟ به قول مرحوم آیتالله علامه جعفری (ره): «حیات معقول، یعنی انسان عاقل سؤال دارد، پس کسی که سؤال ندارد، عقل ندارد».
شخصی به امام صادق علیهالسلام عرض کرد: «هلاک شدم»! فرمود: چرا هلاک شدی؟ پاسخ داد: شک کردم. فرمود به چی؟ عرض کرد: به خودِ خدا. امام فرمود: «الله اکبر، هذا اول الیقین» - یعنی «الله اکبر، این ابتدای یقین است». لذا بدیهی است که کار ذهن همین است، با مجهولاتی مواجه میگردد و بر اساس معلومات، آن مجهولات را نیز برای خود معلوم میکند.
خداوند متعال خود در قرآن کریم به پیامبرش صلوات الله علیه و آله میفرماید که مردم از تو راجع به من، راجع به روح، راجع به قیامت، راجع به انفال و امور اقتصادی و ... سؤال میکنند. خود میفرماید: عدهای تردید و تشکیک میکنند و عدهای هم ایجاد شبهه و اعوجاج میکنند.
اما در عین حال، ذهن نیز مانند سایر قوای انسان میباشد و باید تحت کنترل و تربیت درآید، وگرنه به قول امام خمینی (ره): «این ذهن هرزهگرد است»؛ دائم به این شاخ و آن شاخ میپرد و در یک جا متمرکز نمیماند، مگر آن که کنترل و تربیت شود. برای تحقق این امر (به ویژه در زمینه مطروحه در سؤال)، لازم است نکاتی چند مورد توجه قرار گیرد، از جمله:
الف – به سؤال مطروحه در ذهن توجه و تمرکز شود. سؤال باید معین و مشخص باشد تا انسان بتواند به دنبال پاسخ آن برود. وگرنه سؤالات قاطی شده و یا به قولی خلط مبحث میشود و دستیابی به پاسخی روشن برای سؤالی معین دشوار میشود.
ب – سؤال نباید در ذهن بماند و رسوب پیدا کند. در چنین حالتی انسان همیشه در جهل به سر خواهد برد. بلکه عقل سلیم به دنبال پاسخ سؤال میرود، منتهی از طریق و منابع درستش. اگر انسان از طریق نادرست، کج و معوج به دنبال سؤال رود و یا به منابع ضعیف و یا مخدوش مراجعه کند، چیزی دستش را نمیگیرد که هیچ، چه بسا منحرف نیز بشود. مثل این است که بیمار به جای پزشک به رمال مراجعه کند. چنان چه امام زمان، حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف فرمودند:
«طَلَبُ المَعارِفِ مِن غَیرِ طَریقِنا اَهل البیت مُساوِقَّ لِلأنکارنا»
ترجمه: جستجوی شناخت (دانشپژوهشی) از غیر طریق ما اهل بیت، به انکار ما سوق داده میشود (میانجامد).
ج – ذهن نیز باید با یک مطالعه اصولی از نقطه و مرحلهای به نقطه مرحلهای دیگر برده شود. لذا روش مطالعه و تحقیق شرط است.
هر علمی مقدماتی دارد. نمیشود در حساب و ریاضی بدون یاد گرفتن اعداد، چهار عمل اصلی و ...، مسائل جبر و مثلثات را حل کرد. تا انسان نفهمد وجود هست که نمیتواند از ماهیت بحث کند – تا پزشکی عمومی نخواند که نمیتواند در یک رشته تخصصی تحصیل نماید. اما به دین که میرسد، همه احساس میکنند که فیلسوف، حکیم، مفسر و مجتهد هستند!
از این رو علوم دینی را به «اصول و فروع» تقسیم نمودهاند و فرمودهاند همگان باید اصول را بدانند تا به یقین برسند (هر کسی در سطح خود)، پس از این یقین میشود راجع به فروعی که انسان علم ندارد، تحصیل کند و یا به متخصص مراجعه کند. چنان چه انسان باید خودش بفهمد که حفظ سلامتی و دفع ضرر برای یقای حیاتش لازم و ضروری است، اما اگر مبتلا شد، به پزشک مراجعه میکند.
پس اگر مطالعه را با توحید و خدا شناسی آغاز کنیم، پس از شناختی نسبی و اولیه در خصوص معاد، سپس نبوت و ولایت و امامت و...، مطالعه کنیم، ذهن نظم و ترتیب به خود میگیرد.
د – اما نکتهی مهم دیگر در خصوص «شبهه» است. در روزگار امروزی که بیش از 40 هزار سایت به زبان فارسی، اذهان عمومی مردم را هدف گرفتهاند و دائم تیرهای مسموم شبهه را شلیک میکنند، اصلاً نمیتوان گفت که از ورود «شبهه» به ذهن جلوگیری شود، بالاخره تیر است و اصابت میکند و یا انفجار تبلیغی است و بالاخره ترکشاش میگیرد.
باید دقت داشته باشیم که به قول امام خمینی (ره): «جنگ، جنگ است و عزت و شرف ما در گروی این جنگ است»؛ لذا همه قوانین و قواعد جنگ بر عرصهی جنگ نرم و جنگ تبلیغاتی و جنگ روانی نیز حاکم است. از یک سو کسی نباید سرش را زیر برف کرده و خود را مصون بداند و از سوی دیگر باید همگان نجنگند و جوانان افسران این جنگ نرم باشند.
پس، اولاً کسی نباید عمداً خودش را در تیررس قرار دهد. و ثانیاً اگر تیر یا ترکشی به ذهن اصابت کرد، مجروح نباید با یک خراش کوچک و بیتوجهی به آن و اهمال در مداوا، آن قدر بماند تا خونریزی و عفونت کند.
چرا باید ذهنی که ایمان را درک کرده، اما مطالعات کافی ندارد، خود را در تیررس شبهات دشمن قرار دهد. چرا باید در حالی که وقتی برای مطالعه نمیگذارد، به شبکههای ماهوارهای یا اینترنتی دشمن رجوع کند تا ببیند چه شبههای را به ذهن او القا میکنند و چگونه او را مجروح مینمایند؟! این انتحار است و ما مسئول و پاسخگوی خودمان و دیگران خواهیم بود. مگر نفرمود:
«وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا» (الإسراء، 36)
ترجمه: و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن (در جهل توقف و بر آن ایستادگی نکن)، زيرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد (مسئول میباشند)
پس، باید خود را در تیررس شبهات قرار ندهیم، اما اگر در هر حال شبههای پیش آمد، آن را با اهلش مطرح کنیم، مطالعه کنیم، تدبر و تعقل و تفکر کنیم تا مرتفع گردد.
کلمات کلیدی:
گوناگون