امام خمینی (ره):
*- استعمارگران به نظر ما آوردند که اسلام، حکومتی ندارد! تشکیلات حکومتی ندارد! بر فرض که احکامی داشته باشد، مجری ندارد و خلاصه، اسلام فقط قانونگذار است. (امام خمینی رحمه الله، ولایت فقیه و جهاد اکبر، ص 17)
*- ما معتقد به ولایت هستیم و معتقدیم پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم باید خلیفه تعیین کند و تعیین هم کرده است. آیا تعیین خلیفه برای بیان احکام است؟ بیان احکام، خلیفه نمیخواهد، خود آن حضرت بیان احکام می کرد. همه احکام را در کتابی می نوشتند و دست مردم میدادند تا عمل کنند.
این که عقلاً لازم است خلیفه تعیین کند برای حکومت است. ما خلیفه میخواهیم تا اجرای قوانین کند. قانون مجری لازم دارد. در همه کشورهای دنیا این طور است که جعل قانون به تنهایی فایده ندارد و سعادت بشر را تامین نمیکند؛ پس از تشریع قانون باید قوه مجریهای به وجود آید.
در یک تشریع یا در یک حکومت اگر قوه مجریه نباشد نقص وارد است؛ به همین جهت، اسلام همان طور که جعل قوانین کرده، قوه مجریه هم قرار داده است. ولی امر متصدی قوه مجریه قوانین هم هست.
اگر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خلیفه تعیین نکند ... رسالت خویش را به پایان نرسانده است (آیه قرآن). ضرورت اجرای احکام و ضرورت قوه مجریه و اهمیت آن در تحقق رسالت و ایجاد نظام عادلانهای که مایه خوشبختی بشر است سبب شده که تعیین جانشین مرادف اتمام رسالت باشد.
در زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم این طور نبود که فقط قانون را بیان و ابلاغ کنند، بلکه آن را اجرا می کردند. رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم مجری قانون بود...؛ خلیفه قانونگذار نیست. خلیفه برای این است که احکام خدا را که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آورده اجرا کند. اینجاست که تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجرا و اداره لازم میآید.
اعتقاد به ضرورت تشکیل و برقراری دستگاه اجرا و اداره، جزئی از ولایت است، چنان که مبارزه و کوشش برای آن از اعتقاد به ولایت است. (همان، ص 17 و 18)
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خودش در راس تشکیلات اداری و اجرایی مسلمانان بود و علاوه بر ابلاغ وحی، به اجرای احکام میپرداخت و پس از خودش نیز جانشین تعیین کرد که آن هم به دلیل اجرای احکام و تنفیذ قوانین بود. بدین لحاظ، «اسلام همان طور که قانونگذاری کرده قوه مجریه هم قرار داده است. ولیّ امر متصدی قوه مجریه هم هست. (همان، 24)
ولایت فقیه » چارچوب اصلی حکومت اسلامی را مشخص نمود و به مردم ارائه داد و اثبات کرد که احکام خدا تعطیل بردار نیست و در هیچ شرایطی ، حتی عصر غیبت نمی توان از اجرای احکام الهی سرباز زد. (همان، 54)
آیت الله العظمی بهجت (ره):
از آیت الله بهجت (ره) خواسته شد تا در مورد ولایت فقیه و محدوده اختیارات آن توضیح دهند. ایشان در جواب این سوال فرمودند :
*- میدانیم که دین اسلام آخرین دین، و احکام و قوانین اسلام آخرین مقرراتی است که از ذات مقدس پروردگار وضع شده است، و پیغمبری بعد از خاتم الانبیاء (صل الله علیه و آله و سلم) نخواهد آمد، و کتابی آسمانی بعد از قرآن کریم فرستاده نخواهد شد، وباید این کتاب تا قیام قیامت کتاب قانون بوده و عترت اهل بیت پیامبر اکرم (صلوات الله علیهم اجمعین) مبیّن آن باشند.
و نیز روشن است که امّت محمّدی صل الله علیه و آله و سلم در زمان حضرت حجّت و معصوم حق، هر چند در زندان یا در حال تبعید باشد میتوانند وطیفه خود را ولو با مشقّت بسیار و تحمل مشکلات فراوان به دست آورند. ولی سخن درباره زمان غیبت کبرای حجّت حق است، که در این موقعیت نمیتوان برای مسأله بیش از سه صورت فرض کرد:
1ـ کتاب خدا و احکام وقوانین دین تعطیل شود.
2ـ خود به خود بماند؛ یعنی خودش وسیله ابقای خود باشد.
3ـ نیاز به سرپرست و حاکم و مبیّن دارد که همان ولی امر و مجتهد جامع الشرایط است.
فرض اول عقلاً و نقلاً باطل است، زیرا دین مبین اسلام، آیین خاتم است و تا ختم نسل بشر باید راهنما و آیین امت باشد و فرض دوم نیز باطل است، زیرا قانون خود بخود اجرا نمیشود و نیاز به شخص و یا اشخاص دارد تا آن را حفظ و به اجرا در آورند.
ناچار باید به فرض سوم قائل باشیم، و بگوئیم: جامعه مسلمین را باید ولیّ امر با همه شئونات و ابعاد آن اداره کند.
از سوی دیگر نیز روشن است که جامعه نیاز به تشکیلات فراوان از آن جمله: ارتش، آموزش و پرورش، دادگستری و ... و... و... دارد، و لذا باید دست ولی فقیه در همه شئونات مادی ومعنوی، مبین وشارح و راهنما و حلّال مشکلات باشد.
در نتیجه، ولیّ ققیه باید تمام شئونات امام معصوم علیه السلام به استثنای امامت و آنچه را که مخصوص امام معصوم است داشته باشد تا بتواند اسلام را در جامعه پیاده کند، و گرنه در صورت عدم وجود تشکیلات حکومتی، دشمنان نخواهند گذاشت که حکومت و آئین اسلامی پیاده شود.
دلیل دیگر این که با استدلال خلف میتوان گفت: هیچ جامعه و کشوری با هرج و مرج پایدار نمیماند، و باید قانون و حاکم و حکومتی در آن حکمفرما باشد، و اگرحکومت طاغوت حاکم باشد دین مبین اسلام باقی نمیماند و این خلاف فرض است، چون گفتیم به دلیل عقلی ونقلی باید دین مبین اسلام تا قیام قیامت باقی بماند؛
«وَ مَن یَبتَغِ غَیرَ الإسلامِ دِیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ» (هر کس دین دیگری غیر از اسلام را بجوید، هرگز از او پذیرفته نمیگردد. سوره مبارکه آل عمران آیه 85)
کلمات کلیدی:
در محضر استاد