من دوست دختری دارم ک برخلاف بقیه دوستیها باعث شد که ایمانم قویتر شود، رابطه ما خیلی پاک است و در ایمانمان درحال پیشرفت هستیم. به نظر شما باید رابطه را با دوست دخترم قطع کنم یا ادامه بدهم؟ (بابل)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: متأسفانه با توجه به رواج فرهنگ غلط و مخرب «دوست دختر، دوست پسر»، بسیاری از جوانان خوب و امّت اسلام نیز درگیر شدهاند، لذا مشابه این سؤال را بسیار از طرف دختران و پسران دریافت نمودهایم. جوانانی که از یک سو به خدا، به اسلام و به قیامت اعتقاد دارند و از سوی دیگر دوست گرفتهاند و در نتیجه دچار چالش یا به قولی پارادکس شدهاند.
بدیهی است که اگر گفته شود باید این ارتباط را قطع کنید، خیلی سخت است و هر کسی موفق نخواهد شد، چرا که از همان ابتدا میدانستند که خطا و معصیت است و اگر میخواستند، خود را درگیر نمیکردند. پس حالا که آشنایی، ارتباط مکرر و علاقهای هم ایجاد شده، کار به مراتب دشوارتر میشود. لذا ذهن دنبال توجیه میگردد و شعارهایی چون: رابطه ما با بقیه فرق دارد – ما قصد ازدواج داریم – ارتباط ما بسیار پاک است – سبب تقویت ایمان من شده است – با هم پلهها و مراتب تقوا را طی میکنیم و ...، از جمله توجیهات و القائات نفسانی است که البته با وسوسه شیطانی، تزیین مییابد و عمل انسان به نظرش بسیار خوب جلوه میکند. این کار شیطان است که خطا را درست و زشت را زیبا جلوه دهد، که اگر چنین نباشد، کسی به دنبال خطا، گناه و زشتی نمیرود. شیطان ابتدا عمل زشت را زیبا و موفق جلوه میدهد و همین که افراد را به مهلکه کشاند، خودش عقب میکشد:
«وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لاَ غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَّكُمْ فَلَمَّا تَرَاءتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكُمْ إِنِّي أَرَى مَا لاَ تَرَوْنَ إِنِّيَ أَخَافُ اللّهَ وَاللّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ» (الأنفال، 48)
ترجمه: و [ياد كن] هنگامى را كه شيطان اعمال آنان را برايشان بياراست و گفت امروز هيچ كس از مردم بر شما پيروز نخواهد شد و من پناه شما هستم؛ پس هنگامى كه دو گروه يكديگر را ديدند [شيطان] به عقب برگشت و گفت من از شما بيزارم؛ من چيزى را مىبينم كه شما نمىبينيد من از خدا بيمناك هستم و خدا سختكيفر است.
الف – انسان باید هر کاری میکند، عاقلانه و حکیمانه باشد. عشق هم باید معقول باشد، وگرنه فقط «هوس و غریزه» است که خود را به شکل «محبت و عشق» جلوه میدهد و غالب مینماید. لذا کافی است که خودمان در مورد مفاهیم و واژههایی چون: دوست دختر – دوست پسر – عشق – ایمان – پاکی – عفّت – رشد – عشق و محبت فکر کنیم، آن وقت به راحتی میفهمیم که آیا دوست پسر و دوست دختر، میتوانند سبب پاکی، عفّت و تقویت ایمان و تقوا شوند یا خیر؟
ب – خداوند علیم و حکیم، در حرام شِفایی قرار نداده است و در معصیت و گناه، رشد عقلی و ایمانی قرار نداده است. پس نباید خود و دیگران را فریب دهیم.
دقت شود که وقتی دختر و پسر مسلمان با یک دیگر دوست میشوند، خودشان متوجه میشوند که مرتکب فعل حرام شده و وارد عرصهی مهلکی گردیدهاند، لذا سریعاً جهت توجیه نفس خود و نیز ایجاد اعتماد و اطمینان در طرف مقابل، از خدا و پیامبر و امام و قیامت و قرآن حرف میزنند و گمان میکنند که اینطوری نه تنها فعل حرامشان تطهیر شده است، بلکه سبب تقویت ایمان و تقوای یک دیگر نیز شدهاند!
ج – خوب است نوجوانان و جوانانی که گمان دارند دوست نامحرم آنان موجب تقویت ایمانشان است، به هم بگویند: نشانهی ایمان و تقوا، اطاعت است. سپس آیه ذیل را بخوانند و خود و طرف مقابل را امتحان کنند که آیا حاضر هستند عمل کنند و یا طرف مقابل را آن قدر دوست دارند که از مهلکه نجاتش دهند:
«الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَن يَكْفُرْ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ» (المائده، 5)
ترجمه: امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شده، و طعام كسانى كه اهل كتابند براى شما حلال، و طعام شما براى آنان حلال است. و [بر شما حلال است ازدواج با] زنان پاكدامن از مسلمان، و زنان پاكدامن از كسانى كه پيش از شما كتاب [آسمانى] به آنان داده شده، به شرط آنكه مهرهايشان را به ايشان بدهيد، در حالى كه خود پاكدامن باشيد نه زناكار و نه آنكه زنان را در پنهانى دوست خود بگيريد. و هر كس در ايمان خود شكّ كند، قطعاً عملش تباه شده، و در آخرت از زيانكاران است.
د – بدیهی است کسی که میخواهد ایمانش تقویت گردد، ابتدا اقدام به انجام واجبات و ترک محرمات مینماید – مطالعهای برنامهریزی شده را در شناخت بیشتر اصول عقاید و البته احکام مبتلابهاش آغاز میکند – در مجالس وعظ علما و دانشمندان شرکت میکند – معرفت و مودت و عشق خود به اهل بیت علیهمالسلام را تقویت میکند – در تقویت و تجلی ارزشهای اخلاقی در خودش میکوشد و ...؛ نه این که دوست دختر یا پسر بگیرد و بگوید سبب تقویت ایمان یک دیگر شدهایم!
ﻫ – دقت کنیم که اولاً معصیت نکنیم، ثانیاً اگر خدایی ناکرده دچار معصیت شدیم، توجیه نکنیم و ثالثاً آن معصیت را با توجیه به حساب خدا و اسلام نگذاریم، که این خود گناهی بزرگتر از آن معصیت است و سبب میگردد که انسان هیچ گاه بیدار و هوشیار نگردیده و توبه نکند.
خداوند متعال در قرآن کریم فرمود، گمراهتر و بدبختتر از هر گمراه و بدبخت دیگری، کسی است که خطا کند، اما گمان کند که کار درست و عمل صالح انجام میدهد. در آیهی ذیل خوب دقت و تأمل نمایید و سپس مصادیق آن را در تمامی شئون زندگی و فردی و اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، اقتصادی و ... بیابید و ببینید:
«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا» (الکهف، 103 و 104)
ترجمه: بگو: آيا شما را از زيانكارترين مردم در عملها (ى دنيويشان) خبر دهيم * [آنان] كسانىاند كه كوشششان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مىپندارند كه كار خوب انجام مىدهند.
و – اغلب دختران (در همه جا)، ابتدا به گمان عشق و عاشقی و ازدواجی پایدار دوست میشوند و پسران نیز به تناسب حال و احوال و کششها و تمایلات دختران سعی میکنند خود را «زورویی سوار بر اسب سفید» که او را به خواستههایش میرساند نشان دهند.
اغلب پسران نوجوان و جوان، ابتدا به ظاهر نگاه میکنند، شهوتشان میطلبد، اما رنگ و بوی معنوی عشق به آن میدهند، پس از آن که جاذبههای دخترانه آنها را جذب کردند و مجذوب شدند، ادعای عشق، غیرت و خیرخواهی هم میکنند، البته همه دروغ نمیگویند، اما خودشان هم نمیفهمند که همه کاذب است.
از این رو بسیاری از این دوستیها نه به ازدواج میرسند و نه به سعادت دنیوی، چه رسد به تقویت و رشد ایمانی و اکثر این ازدواجهای احتمالی نیز به طلاق زودرس میانجامد.
پسر مذهبی در یک مجلس یا پارک یا کافیشاپ، دختری کم تقید و آرایش کرده را میبیند، طبعاً جذبش میشود و گمان میکند که خاطرخواه شده است، وقتی به او میگویند که این کُفو تو نیست و به درد تو نمیخورد، نمیپذیرد و اصرار دارد که با او ازدواج هم بکند. بعد از مدتی که با ازدواج یا بدون ازدواج کارشان به جدایی رسید، میگوید: من میخواستم مراتب ایمان و تقوا را با او طی کنم! و هیچ فکر نکرده بود که با دختر پارک و پارتی و کافیشاپ که نمیشود مراتب ایمانی را طی کرد.
دختر جوان به سرعت فریب ظواهر قیافه، پوشش و مهمتر از همه گویش را خورده و گمان میکند که یافتهاش آخرین ورژن خلقت مرد است و اصلاً جهان خلق شده است تا این دو به هم برسند، لذا به هر گونه خود زنی و ذلتی تن میدهد و آخرش جز پشیمانی ندارد.
از این رو نوجوانان و جوانان ایمانی سعی کنند به جای دوست گیری، به پدر و مادر بگویند، درخواست کنند و القا و اجبار کنند که میخواهیم که زود و بسیار ساده ازدواج کنیم. شما نیز حمایت کنید.
- تعداد بازدید : 2096
- 23 دی 1392
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون