ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: به چند نکتهی بسیار مهم باید توجه شود:
الف – در دعاهایی که واژهی «ذَنب – جمع ذنوب» به کار رفته، دقت شود که «ذَنب» الزاماً گناه نیست، بلکه هر چیزی است که به انسان بچسبد. مانند تهمت، افترا، شایعه، تحقیر ...؛ و البته گناه نیز از آن جهت که به انسان میچسبد و جز با توبه، رحمت و مغفرت الهی یا عذاب پاک و برطرف نمیشود نیز ذنب است.
در ابتدای سوره فتح میخوانیم که خداوند متعال به پیامبر اکرمش صلوات الله علیه و آله میفرماید که فتح مکه را به تو میدهیم تا «ذنوب» گذشته و آیندهی تو مورد مغفرت قرار گیرد. در حالی که میدانیم اولاً ایشان حد اعلای عصمت بودند، ثانیاً خدا از پیش گناه آینده را نمیبخشد و ثالثاً برای گناه جایزه نمیدهد؛ بلکه پیامبر اکرم (ص) چه قبل از هجرت و چه پس از آن، کارهای بسیاری داشتند که میتوانست موجب بغض، کینهتوزی و انتقام مردم عرب قرار گیرد که از جمله بیاعتبار کردن بت و بتپرستی، ساقط کردن حکومت کفر و طواغیت، مقاومت کامل در جنگهایی که بر او تحمیل میکردند، کوتاه کردن دست صاحبان زر و زور و تزویر از اجحاف به مردم و ...، در ضمن تهمتهایی نیز به ایشان میزدند که میتوانست دنباله و عواقب سویی داشته باشد، مثل ساحر، مجنون و ... . به همه اینها «ذنب» گفته میشد.
ب – نکتهی دوم که باید مورد توجه قرار گیرد، قاعدهی «حَسَناتُ الأَبْرارِ سَیِّئاتُ الْمُقَرَّبینَ – خوبیهای نیکان، گناهان مقربین است» میباشد. به عنوان مثال: اگر بنده هفتهای یک شب هم نماز شب بخوانم، چه بسا کار بسیار پسندیدهای باشد، اما اگر عارفِ سالک، یک شب نماز شب نخواند، مستوجب عقوبت نیز خواهد بود و بسیار توبه و انابه میکند، تا پس از افول از آن مقام، دوباره برگردانده شود. یا مثلاً اگر انسانی که درآمدی ندارد، هزار تومان به مسجدی، بیمارستانی، مرکز امداد یا مستحقی کمک کند، بسیار نیکوست، اما اگر یک سرمایهدار متمول هزار تومان کمک کند، کوتاهی نیز کرده است.
هنوز صدای امام خمینی (ره) در گوشمان طنینانداز است. در آن هنگامه جنگ و ایثار جان و مال مردم در راه خدا، در دیداری که با رزمندگان (مقربین) داشت، بدین مضمون فرمود: «ایثار نزد مقربین شرک است». و حکمتش آن است که ایثار کننده، فرض میکند که خودش مالک چیزی است و خدا مالک چیز دیگری و او او از مِلک خود را راه خدا میگذرد. و حال آن که مالک همه چیز اوست. اما همین ایثار، یک امر الهی برای تکامل و آدم شدن است و از امور حسنهای قلمداد میشود که انسان را از «ابرار» قرار میدهد.
یک حکایت:
میگویند: روزی خطیبی در بالای منبر، شرح حال فقیر محترمی را مفصلاً بازگو کرد و از نمازگزاران خواست تا کمک کنند. خادم کیسه برداشت و دور افتاد. به شخص سرمایهداری رسید، او یک اسکناس صد تومانی مچاله و پاره را در کیسه انداخت و به خادم گفت: «اگر آقا راست گفته باشد»؛ خادم نیز به او گفت: تو یکی دعا کن که راست نگفته باشد. – یعنی اگر راست باشد که بدجوری به خاطر توان و بیتوجهیات عقوبت میشوی.
ادامه بحث: اهل عصمت علیهمالسلام، در مقامی قرار دارند که ارتباطشان با معبود و إله العالمین، مستقیم است. آنان هستند که واسطهی فیض الهی به دیگران هستند، لذا دائم الذکر میباشند. البته غفلت به آنان راه ندارد، اما لحظهای پرداختن به امور دیگر، مثل خوردن، خوابیدن و سایر شئون زندگی را برای خود معصیت قلمداد نموده و توبه میکنند. بدیهی است که خوردن و خوابیدن آنان نیز به امر الهی و برای اوست، اما در هر حال بسیار فرق است بین حال نماز و سجده برای خدا، یا خوردن و خوابیدن برای خدا.
همینطور ما، در مسائل و شئون متفاوت، به راحتی میگوییم: «بیش از این توانم نبود» و بسیار ساده عبور میکنیم، اما آنها حقیقت نعمت و ناتوانی در به جای آوردن «شکر نعمت» به مفهوم واقعی را درک نموده و در محضرش احساس و ابراز شرمندگی میکنند و. .. .
ج – نکتهی سوم، حقیقت و روح استغفار و توبه است که ما گمان میکنیم الاّ و لابد باید فقط در قبال معصیت باشد. و حال آن که چنین نیست. به عنوان مثال: نه شناخت خداوند متعال آن طور که باید و شاید بر کسی حاصل میشود (چون حدی ندارد) و نه علم محدود است و نه کمال. لذا اهل توحید، ایمان و معرفت، دائماً در حال سیر و سلوک و تقرب میباشند و از مرحلهای به مرحلهی بالاتر قدم میگذارند و به هر مرحلهای که میرسند، گذشته را در قصور دیده و استغفار میکنند. بیتردید اگر کسی وضع حال را خوب و کامل ببیند و از آن راضی باشد، هیچ رشدی نخواهد کرد. پس اگر کامل نمیبیند و راضی نیست، باید احساس و ابراز پشیمانی و ندامت و طلب مغفرت داشته باشد. چنان چه امام خمینی (ره) میفرمایند: «اساساً لازمه پیمودن مدارج سلوک و گذر از رتبهی فروتر به مرتبة فراتر، گونهای از مغفرت است و استغفار و استمداد غفران الهی برای سالک، امری است گریزناپذیر».
پس اگر خداوند متعال فرمود که تائبین را دوست دارد، مقصود این نیست که انسان برای محبوب شدن، باید برود معصیت کند و سپس توبه و استغفار نماید. بلکه به تعبیر فوق، حتی انبیای الهی و اهل عصمت باید دائماً تائب باشند، دائماً بیشتر و بیشتر به سوی او برگردند و طلب نادیده گرفتن مراتب فروتر قبلی را نمایند. چنان چه او خودش «تواب» است، یعنی دائماً و مکرر و مستمر نظرش را به بندهی خود [چه عاصی و تائب باشد و چه نباشد] بر میگرداند.
پس توبه و استغفار، همیشه برای انجام معصیت و گناه نمیباشد.
د – نکتهی چهارم، (که در این مختصر زیاد وارد مبحث آن نمیشویم) نقش اهل عصمت علیهمالسلام در چرخهی حیات و چگونگی ارتباط با مردم و وساطتت آنهاست.
دقت شود که اگر به ما توفیق توبه و استغفاری دست دهد، در نهایت دستی به آسمان بلند کرده و یا سری به سجده میگذاریم و میگوییم: «استغفروا الله ربی و اتوب الیه» یا ذکر یونسیه یا دعای کمیلی را همراه میکنیم. اعمالی که بیشتر ظاهری است و روح آن را درک نکردهایم. اما اهل عصمت علیهمالسلام اگر قرار باشد استغفاری انجام دهند، آن را با تمامی علم، دانش، درک و شرایطش انجام میدهند. حالِ حزن آنها قلبی است، توبه و استغفارشان کاملاً عقلی و در نهایت اخلاص است، ادب حضورشان نیز کامل است، با شرمندگی و اشک و آه، ذکر گناه را میکنند، ابراز ندامت میکنند و طلب مغفرت مینمایند.
پس اگر قرار شد که آنها برای ما بندگان از خداوند منّان طلب استغفار نمایند، با چنین شرایطی است. حال خداوند متعال در قرآن کریم فرمود، اگر بندگان من نزد تو بیایند و استغفار کنند و تو نیز برای آنان استغفار نمایی .... – بدیهی است که استغفار آنان برای آحاد امت، فقط لفظ (خدایا او را ببخش) نمیباشد، بلکه با تمامی حالات، احوالات و اقوالی است که در دعاها میخوانیم:
«وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا» (النّور، 62)
ترجمه: و ما هيچ رسولى را نفرستاديم مگر آنكه به يارى و توفيق خدا از وى اطاعت شود. و اگر آنها هنگامى كه به خويشتن ستم كردند نزد تو مىآمدند، آن گاه از خداوند آمرزش مىخواستند و رسول خدا نيز براى آنها طلب آمرزش مىكرد بىترديد خدا را بسيار توبهپذير و مهربان مىيافتند.
خداوند کریم، ملائک و انبیا و اولیایش را مأمور به صلوات و دعا، بالا بردن دعا و نیز استغفار برای بندگانش نموده است. اهل عصمت علیهمالسلام خلیفة الله هستند، پس اگر خواستند برای مؤمنی یا بندهای از بندگان خدا استغفار کنند، آن را با درک عظمت خدایی که مورد نافرمانی قرار گرفته، درک عظمت گناه در محضر او و در حد اعلای مقبول درگاه الهی و با تمام شرایط ظاهری و باطنیاش انجام میدهند.
کلمات کلیدی:
گوناگون ولایت (امام علی) دعا