ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: فرموده حتماً تحقیق کنید و نفرموده اول تحقیق کنید و بعد ایمان بیاورید، چرا که اساساً «ایمان» پس از یک باور حتماً ایجاد میشود. حتی اگر ایمان به باطل باشد.
انسان باید دینش را «به تحقیق» بفهمد، یعنی اصول اعتقادیاش مبتنی بر عقلانیت باشد و البته هر کسی در سطح خودش و معنایش این نیست که تا کسی در تمامی علوم، عالِم نشد، نمیتواند دیندار یا مؤمن باشد. عقل و علم، دو مقولهی جدای از یک دیگرند. لذا عقل پایه شناخت علمی میشود و چه بسا انسان عالِم، عقل خود را به کار نیاندازد.
اگر این طور باشد که همه باید اول به تمامی علوم عالم شوند و بعد ایمان بیاورند، به جز پیامبر اکرم و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین، هیچ کس نمیتواند مؤمن شود. حتی اگر ملاصدرا و بوعلی سینا باشد.
الف - دقت شود که نه تنها در دین، بلکه در هر امری اصولی وجود دارد و فروعی که منطبق با آن اصول است و یا به آن بر میگردد. ریشهی هر اصلی از اصول نیز با عقلانیت شناخته شده و مورد رد یا قبول واقع میگردد و البته به نور علم، روشن و تقویت نیز میشود.
به عنوان مثال: ضرورت سلامتی، حکم عقل است – کوخ، انیشتاین و زکریای رازی هم این را میداند و یک بیسواد پشت کوهی هم میداند. ضرورت حفظ سلامتی و نیز دور کردن مخاطرات نیز حکم عقل است. پس بر اساس یک استنتاج عقلی، ثابت میشود که اگر انسان به یک مسکن نیازمند است، آن مسکن باید متزلزل نباشد تا روی سرش آوار نشود و سلامتیاش را به مخاطره نیاندازد. همین عقل حکم میکند که پس، خانهسازی باید اصولی برای خود داشته باشد که امور دیگر نزد آن فروع هستند. همین عقل نیز حکم میکند که اگر آن اصول را میدانی، خودت بر اساس علمی که داری عمل کن و اگر نمیدانی کسب علم کن و اگر نمیتوانی یا نمیخواهی، به اهلش (مهندس یا معمار) رجوع کن، حالا اگر کسی به حکم عقل چنین نمود، با تحقیق مهندس یا معمار متخصصی را شناخت و به او رجوع کرد، اما پرسید: همه اینها قبول، اما من نمیدانم که این تیرآهن چگونه درست شده است؟ یا حالا که درست شده، چرا اگر به این شکل باشد، زیربنا را استوار میسازد؟ اصلاً سنگ آهن چیست یا ذوب آهن چگونه انجام میشود یا قوانین مهندسی زاویه، وزن، جاذبه، اهرم و ... کدام است؟ پاسخ چیست؟
ب - در علوم و از جمله علوم دینی نیز اصول و فروعی وجود دارد و هر فرعی میتواند برای محقق و متخصص آن یک اصل باشد که خود نیز فروعی دارد.
به عنوان مثال: حقانیت خدا، پیامبر و وحی (کتاب) باید با عقل به اثبات رسد – حقانیت معاد و بازگشت اعمال و بروز نتیجه آن نیز باید با عقل به اثبات رسد، اما اگر کسی بپرسد: من با عقل به حقانیت خدا، پیامبر، وحی و قرآن پیبردم، اما راه تحقیقی ندارم که بدانم درخت زقوم در جهنم چیست و از چه درست شده است و چگونه به انسان خورانده میشود؟ یا معراج چگونه اثبات میشود؟ پاسخ چیست؟ لذا شاهدیم که وقتی راجع به روح سؤال میشود، خداوند متعال ابتدا تعلیم میدهد که مربوط به «عالم امر» است و نه عالم خلق، یعنی مثل نطفه و علقه و مضغه، به دنبال شناخت آن نباشید، و سپس متذکر میگردد که انسان از «علم» بهرهی اندکی دارد. به عقل میفهمد، اما نمیتواند به همه چیز اشراف علمی پیدا کند:
«وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلًا» (الإسراء، 85)
ترجمه: و در باره روح از تو مىپرسند بگو روح از [سنخ] فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است.
پس اگر با عصای علم به چگونگی چیزی نرسیدیم، نمیتوانیم بگوییم که با عقل سازگاری ندارد. بدیهی است که حقانیت «معجزات انبیاء علیهم السلام»، با عقل قابل اثبات است، اما اگر کسی به لحاظ علمی میدانست که چگونه انجام میشود؟ خودش هم انجام میداد و دیگر معجزه نبود.
فرمود خداست که زنده میکند و میمیراند و بر میخیزاند، حالا یکی بپرسد: چه گونه؟ این دیگر علم و قدرت و مشیّت الهی است، اگر بیان داشته باشد، انسان میفهمد چگونه؟ اما اگر بیان نداشته باشد، انسان نمیفهمد و نمیتواند بگوید: «چون علمش در من حاصل نشد، پس با عقل سازگاری ندارد»، چرا که عقل این حقیقت را به اثبات میرساند.
ج - بدیهی است که این فروع، به آن اصول بر میگردد، یعنی میگویند: اگر به حقانیت قرآن کریم پی بردی، بسیاری از مطالب آن استدلال است، بسیاری پند و اندرز است، بسیاری تذکر است، بسیاری دستورالعملهایی است که شاید به چرایی آن پیببری و یا نبری و بسیاری نیز «خبر» است.
پس، اگر با عقل دریافتی که «مخبر» صادق است، با حکم همان عقل در مییابی که «خبر» نیز صادق است، هر چند که علم و به ویژه علم تجربی، به آن راهی نداشته باشد.
اما، اگر در نیافتی که وحی حق است، نباید از درخت زقوم یا چگونگی معراج آغاز کنی، چرا که اصل برای ذهن تو حل نشده تا فرعاش حل شود.
کلمات کلیدی:
قرآن