ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: پاسخ کامل با توضیحات خواسته شده مستلزم تقریر دست کم یک کتاب است که در این فرصت و امکان مقدور نمیباشد.
اما، خلاصه بیان میشود که انسان نیازمند به شناخت است و رشد و تکامل او نیز مرهون شناخت بیشتر و دقیقتر میباشد. اما تردیدی نیست که انسان برای انجام هر کاری، به ابزار درونی یا برونی متناسب با آن کار نیاز دارد و «شناخت» نیز در هر موضوع و مقولهای، ابزار خودش را میخواهد. لذا خداوند متعال به انسان ابزار شناختی موهبت نمود که «عقل» از جمله آنهاست.
انسان چند بُعدی است و عالم نیز چند بُعدی است، پس شناخت عالم، ابعاد و ویژگیهای متفاوتی دارد و ابزار متفاوتی میطلبد. از این رو برای شناخت حسیات به انسان حس داده شده است، با عقل نمیشود فهمید که رنگ آسمان آبی است یا قرمز، یا وزن و طول و حجم اجسام چقدر است – و هم چنین برای شناخت ماوراء و آن چه حسّی نیست، به انسان ابزار «عقل» داده شد. چنان چه در رابطهی علت و معلول، اجسام دیده میشوند، اما چیزی به نام علت یا معلول، دیده نمیشود، بلکه با عقل فهمیده میشود.
پس ابتدا دانستیم که «عقل» یک ابزار است، ابزاری برای شناخت.
الف - عقل انسان، یک ماده یا جرم فیزیکی نیست که یک شکل داشته باشد، لذا انواع و اقسام دارد که هر کدام کاربردهایی دارند که وارد بحث آن نشده و فقط اشارهای کوتاه مینماییم:
*- یک عقل (یا یک کار عقل)، اندیشه و شناخت «هست و نیست» میباشد. این عقل در خصوص «بود و نبود» میاندیشد، لذا هستی با عقل شناخته میشود. اعتبار آن نیز ذاتی است، یعنی ذاتاً شناخته شده است و سبب شناخت غیر میگردد، نه این که عقل با عقل به اثبات رسد. این دور است که عقل آن را قبول ندارد.
در تقسیمبندی، به این عقل میگویند: «عقل نظری» و کارش مبتنی بر «بدیهیات اولیه»ای است که به صورت خدا داد در او نهادینه شده است. لذا هستی را میشناسد، بود و نبود را تشخیص میدهد و جمع نقیضین را نیز قبول ندارد.
عقل نظری که بحث از «وجود» و اقسام و ویژگیهای آن دارد. در همه یکسان است، پس حجت است. و گرنه هستی هیچ چیزی [اعم از ممکن یا واجب] قابل شناخت و استدلال جهت شناسایی نبود.
*- یک عقل (یا یک کار عقل)، تدبیر است، یعنی انسان با فرماندهی عقل امورش را تدبیر میکند، یا به قول حکما با عقل «سیاست» میکند. به این عقل میگویند: «عقل عملی». این عقل نیز اگر محجوب و مغلوب نفس نگردد، حجیت دارد، چرا که بر اساس یک اصول بدیهی حکم میدهد.
*- عقل برهانی قسمی دیگر از اقسام عقل میباشد و با این عقل است که در افعال خداوند متعال اندیشه میکند، برایش سؤال پیش میآید، در پی پاسخ میگردد و اگر برهان و استدلال محکم و قاطع و منطبق با بدیهیات اولیه عقلی دریافت کرد، میپذیرد.
ب – پس چون «عقل» یک چیز است و مبتنی بر یک بدیهیات است، نتیجه گیریهای عقلی، استدلالات و براهین، [اگر واقعاً عقلانی باشند]، برای همگان یکسان بوده و حجیت دارد. لذا حتی در آموزههای اسلامی تأکید بر تکیه بر عقلانیت شده است و حتی در خصوص پذیرش نقل نیز ملاک قرار گرفته است. چنان چه حقانیت قرآن کریم نیز با عقل شناخته و تثبیت میگردد و پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نیز فرمودند: اگر حدیثی از من برای شما نقل شد که با عقل و وحی مطابقت نداشت، به سینه دیوار بزنید و نپذیرید.
آیت الله جوادی آملی: «عقل نظری ،مُدرک هست و نیست؛ عقل عملی، نیروی مدیر و مدبّر بر افعال انسانی؛ عقل دینی، مُدرک مسائل درون دینی؛ عقل تجریدی و تجربی، زیر مجموعهی منابع معرفتی و علم به بود و نبود؛ عقل برهانی به عنوان منبع دین که در کنار دلیل معتبر نقلی، فتوایش همان فتوای دین میشود و عقل عرفی از آن جهت که حاصلش طمأنینهی عقلایی است» معتبر است و حجیّت دارند.
خداوند متعال در قرآن کریم و بیش از 300 آیه، به عقل و حجیت آن با تعابیری چون: «یعقلون»، «تعقلون»، «یتفکّرون»، «تتفکّرون»، «یعلمون»، «تعلمون» و «یتدبّرون»، تصریح نموده است، چرا که عقل عمومیت دارد.
ج – اما باید دقت داشت که حکم عقل، باید حکم عقل باشد تا برای همگان حجیّت داشته باشد، نه این آدمی نام هر میل، کشش، نفس و خواستهی نفسانی خود را «عقل و عقلانیت» بگذارد.
از امام صادق علیهالسلام پرسیدند: عقل چیست؟ فرمود: آن چیزی است که شما را به خدا نزدیک میکند. پرسیدند: پس آن چه معاویه داشت چه بود؟ فرمودند: آن عقل نبود، بلکه ادای عقل و شیطنت بود. (اصول کافی، ج1، کتاب عقل و جهل)
در همین روایت دقت کنیم، فرمودند: عقل [اعم از نظری، عملی و ...]، آن است که شما به سوی خدا هدایت کند و به او نزدیک کند (قرب الی الله)؛ خُب این یعنی چه؟ یعنی: موجب رشد و کمال شما گردد. خداوند متعال کمال محض است و عقل انسان را به کمال میرساند، پس به سوی او هدایت میکند و سبب قرب به او میشود.
د - تردیدی نیست که اگر کسی بخواهد یک نتیجهگیری یا برهان عقلی را رد کند، باید دلیلی عقلی بیاورد. پس عقل عمومیت و حجیّت دارد.
منتهی دقت شود چنان چه بیان شد، شناخت هر چیزی ابزار خودش را میخواهد. به عنوان مثال: خدا و معاد و نبوت و کتاب و ... با عقل به اثبات میرسد، اما عقل نمیتواند بفهمد حال که عدالت ضروری و حتمی است، شیوهی آن چگونه خواهد بود. این کار علم است، یعنی یک اطلاع علمی است. علم نیز در محسوسات با تجربه علمی که مبتنی با بدیهیات اولیه عقلی است شناخته میشود و امور غیبی با ابزار وحی که آن نیز حقانیتش با عقل به اثبات رسیده، شناخته میشود.
کلمات کلیدی:
گوناگون