ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: واژه «چشم برزخی»، یک اصطلاح است، یعنی انسان گام به گام به مراحلی از رشد برسد که چشمش فقط مانند چشم حیوانات، اجسام را نبیند، بلکه بصیرت پیدا کند و شاهد حقایق عالم هستی گردد.
الف - ظاهر انسان و ابزار شناخت او، با ظاهر حیوان و ابزارهای شناختش هیچ تفاوتی ندارد. انسان نیز مانند حیوان قلب (جان)، گوش و چشم دارد. با گوش اصوات را میشنود، با چشم اجسام را میبیند و با قلب (جان) میفهمد. لذا اگر قرار باشد محدود به ظواهر عالم ماده باشد، میشود غلفتزدهای مانند یک حیوان و یا بدتر از او. چنان چه فرمود:
«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» (الأعراف، 179)
ترجمه: و در حقيقت (گویی) بسيارى از جنيان و آدميان را براى دوزخ آفريدهايم [چرا كه] قلبهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمىكنند و چشمانى دارند كه با آنها نمىبينند و گوشهايى دارند كه با آنها نمىشنوند آنان همانند چهارپايان بلكه گمراهترند [آرى] آنها همان غافلماندگانند.
اما خداوند متعال به انسان عقل، فطرت، شعور، بصیرت، علم ، فهم و وحی نیز داده است. لذا حتی با شنیدن صوت مادی (مثل آیات قرآن) به واسطهی همین گوش ظاهری، یا با دیدن ظواهری از اجسام یا حوادث و اتفاقات، میتواند کُنه آن را ببیند و با بصیرت خود، حقایق پشت آنها را فهم نماید. یعنی پردهها و حجابهای مادی از جلوی چشمش کنار میرود.
ب – کنار رفتن حجابها از ظواهر که در اصطلاح به آن چشم برزخی میگویند، در همگان وجود دارد، منتهی مانند سایر کمالات بشری، شدت و ضعف مرتبه دارد و قوت آن نیز بستگی به اراده و همّت خو شخص دارد. به عنوان مثال در ظاهر نوشیدن آب سیب و یا شراب سیب، هیچ تفاوتی وجود ندارد و چه بسا در ظاهر، نوشیدن شراب مدرنتر، شیکتر و گرانتر به نظر آید و موجب تفاخر نیز بگردد، اما کسی که پرده از چشمش کنار رفته، شرابخوار را به چشم دیگری میبیند و مشاهده میکند که چه آتشی به شکمش میریزد – به این میگویند چشم برزخی.
یا همین طور است دیدن ظاهر انسانهای کافر، مستکبر و ظالم. بیتردید ظاهر آنها نه تنها بسیار قشنگتر از ظاهر انسانهای موحد، مظلوم به ظلم آنها و مستضعف است، بلکه به نظر میآید بسیار هم اهل گفتمان، فهم و شعور هستند، اما چشم بصیرت (یا همان چشم برزخی) مؤمن باز است و حیوان وحشی بودن آنها در پشت آرایشها، لباسها، دیالوگها، شعارها، خودروها، مجالس و آداب ظاهری بسیار قشنگ میبیند، اما غافل فریب این ظواهر و ماسکها را خورده و مجذوبشان میگردد:
«أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا» (الفرقان، 44)
ترجمه: آيا گمان مىكنى كه بيشترشان مىشنوند يا مىانديشند؟ آنان جز مانند ستوران (چهارپایان) نيستند، بلكه گمراهترند.
ج – ستّار العیوبی خداوند منّان نیز ضمن آن که عمومیت دارد و همگان را شامل میگردد، متناسب با میزان رعایت و عدم پردهدری بندگان نیز میباشد. منتهی پردهها برای افراد به تناسب رشدشان متفاوت است. برخی با دیدن تاریکی پشت پردهی اولیه، میفهمند شب است، یعنی پشت پرده را میبینند، برخی دیگر باید از اتاق بیرون روند تا ببینند، برخی دیگر (مثل مست یا گیج شده با مواد مخدر) به آسمان یا جلوی پایش را هم نگاه کند، نمیفهمد شب است.
بدیهی است که «ستّار العیوبی» خدا، به مثابهی جلوگیری از فهم، شعور و ادراک مردم نیست. وگرنه شناخت هیچ کافر، مشرک، منافق، ظالم، مستکبر، سارق، جنایتکار و مجرمی ممکن نبود.
بله، خداوند متعال ستارالعیوب است، حتی برای شمر و یزید نیز ستارالعیوب است، چرا که حتماً چهرهی واقعی آنها (حقیقت وجودی و ماهیت آنها) بسیار رذیلتر، کثیفتر و دهشتناکتر از آن چه بود که در کربلا نشان دادند، اما این بدان معنا نیست که اگر پردهدری کردند و مبتلا به فسق و جنایت آشکار شدند، هیچ کس تشخیص ندهد. و گرنه مردم از کجا فرق بین امام حسین علیهالسلام و یزید را تشخیص داده و بدهند؟
البته این تشخیص برای همه نبود و نیست، آنان که به واسطهی معرفت و ایمان چشم بصیرت (یا همان چشم برزخیشان) باز شده، به همان تناسب و میزان تشخیص داده و میدهند، و یک عدهی دیگری هیچ نمیبینند. و این معنا فقط در بدیها نیست، در حقایق زیبای عالم هستی و نیکیها نیز چنین است.
بله، خداوند رحمان، ستّار العیوب نیز هست، وگرنه کاری میکرد که نقشی که جرم اشخاص در صورت باطنیها بسته است، در صورت ظاهرشان نیز هویدا گردد (مثل قیامت). اگر میخواست، میتوانست چنین کند، اما نکرد تا راه توبه نیز باز باشد. چنان چه فرمود:
«وَلَوْ نَشَاء لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ» (محمد ص، 30)
ترجمه: و اگر بخواهيم، آنها را به تو نشان مىدهيم به طورى كه آنها را به صورت و شمايل بشناسى، و حتماً آنها را در سبك و شيوه گفتار خواهى شناخت، و خداوند كردههاى شما را مىداند.
اگر دقت شود، مراتب ستاری نیز مشهود است. مرحلهی اول همان سیمای ظاهر و ظواهر است، خدا عیبها را پوشاند تا به ظاهر سرایت نکند، اما همین که کسی شروع به سخن میکند، خودش است که پردهدری میکند و قرار نیست که خدا به بهانهی ستارالعیوبی، راه فهم و شناخت دیگران را ببندد. آیا چنین نیست که همه ما افراد را از لحن قول و کلامشان میشناسیم. منتهی همین شناخت نیز شدت و ضعف مرتبه دارد. با یک لحن در کلام، یکی مجذوب شده و فریب میخورد، اما دیگری متوجه میشود که حقه، فتنه، کَلَک و دام است.
د – این که گفته میشود فلان عارف چشم برزخی داشت، نیز از همین قواعد مستثنی نمیباشد. همین بصیرتی است که خدا به همگان داده است، منتهی شدت و ضعف مرتبه دارد. بنده و شما تا یک حدی میبینیم و تشخیص میدهیم، انسانهای کاملتر بیشتر حقایق را میبینند و تشخیص میدهند، انسان کامل (امام معصوم علیه السلام) بیشتر از همگان میبیند و تشخیص میدهد و عالم در محضر خداوندی است که سمیع، بصیر، علیم و خبیر است.
و البته هیچ کس بیش از آن مقدار که خدا بخواهد، نمیبیند، اگر چه گناهکار پردهدری نیز کرده باشد، چنان چه فرمود: بسیاری از گناهان را حتی ملائک کاتب، انبیا و اولیا نیز متوجه نمیشوند و فقط خدا از آنها آگاه است.
کلمات کلیدی:
گوناگون