نمیدانم سؤال است یا درد دل؟ حواریون که یاران حضرت عیسی علیهالسلام بودند، طبق آیات112 و 113 از سوره المائده از او معجزه خواستند، حال ما که پس از 1400 سال دسترسی به ایشان نداریم، کارمان خیلی سخت است و دائم باید در قرآن و ... تحقیق کنیم، لذا بسیاری از ایمانها تقلیدی، کم ارزش یا بیارزش است؟ (دکترا)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: البته که نبودن نبی و حجت خدا در میان ما و عدم سهولت دسترسی به آنان، دردِ دِل و غم بزرگ و بیبدیلی است، چنان چه در دعای افتتاح میخوانیم:
«اللّهُمَّ إنّا نَشْکو إلَیْک فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُک عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَغَیْبَةَ وَلِیِّنا، وَکثْرَةَ عَدُوِّنا، وَقِلَّةَ عَدَدِنا، وَشِدّةَ الْفِتَنِ بِنا، وَتَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَیْنا، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ»
خداندا! نزد تو شکایت میآوریم از فقدان پیامبران که صلوات تو بر او آل او باد، و غیبت ولیّ امر (امام و حجت)، و زیادتی دشمنانمان و کمی عددمان و شدت فتنههایی که علیه ماست، و اوضاع زمان که علیه ماست، پس درود فرست بر محمد و آلش.
و البته همین تفاوت سبب شد که بفرمایند: در آن دوره نگه داشتن دین و ایمان از نگه داشتن آتش در دست سختتر است؛ و همین تفاوت سبب شد که بفرمایند: آنها که مرا ندیدهاند و بادیدن سیاهی روی سفیدی (شاید جوهر روی کاغذ) به من ایمان آوردهاند، برادران من هستند و بفرمایند انتظار فرج، بالاترین عبادت است و ... .
در هر حال ممکن است رفتارها و یا برخی از باورها [غلط یا درست]، تقلیدی و القایی باشد، اما ایمان، هیچ گاه تقلیدی نمیشود و هر مقدار باشد، هیچ گاه کم ارزش یا بیارزش نیست، هر چند که در افراد متفاوت، شدت و ضعف مرتبه دارد و گاه در یک انسان نیز تقویت یا تضعیف میشود.
*- متن و ترجمه آیات مورد بحث (که در متن سؤالا نیز درج شده بود) به شرح ذیل میباشد:
«إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَن يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَآئِدَةً مِّنَ السَّمَاء قَالَ اتَّقُواْ اللّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ * قَالُواْ نُرِيدُ أَن نَّأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَن قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ» (المائده، 112 و 113)
ترجمه: و [ياد كن] هنگامى را كه حواريون گفتند اى عيسى پسر مريم آيا پروردگارت مىتواند از آسمان خوانى (غذایی) براى ما فرود آورد [عيسى] گفت اگر ايمان داريد از خدا پروا داريد * مىخواهيم از آن بخوريم و دلهايمان مطمئن شود و بدانيم كه به ما قطعاً راست گفتهاى و خود از شاهدان آن باشيم.
الف – ابتدا دقت کنیم (نقل از علامه طباطبایی (ره)): «معجزه ظهور حق و اتمام حجّت است و نه چیز دیگر ...
توضيح اينكه معجزاتى كه كلام اللَّه مجيد از آنها ياد كرده چند قسم است:
يكى معجزاتى كه پروردگار در همان اوان بعثت انبياء به آنان داده تا مؤيد و حجت بر نبوت يا رسالتشان باشد، مانند يد بيضا و عصايى كه به موسى (ع) داد، و زنده كردن مردگان و خلقت طير و شفاى كور مادر زاد و پيسى، كه به عيسى (ع) ارزانى داشت، و قرآنى كه به رسول اللَّه (ص) نازل فرمود. و اين نوع معجزات را به خاطر دعوت انبيا و اتمام حجتشان بر كفار، خداوند به آنان داده است تا اگر كسى زير بار نرفت و گمراه شد حجت بر او تمام باشد و آن كس هم كه پذيرفت و به نور ايمان زندگى يافت با حجت و بينه زنده شده باشد .
قسم ديگر، معجزاتى است كه كفار، انبياى خود را به ارائه آن تكليف كردهاند، مانند ناقه صالح و امثال آن و از همين قسم است عذابهاى مخوفى كه انبيا در دعوت خود استعمال كردهاند، مانند ملخ، شپش و قورباغه و غير اينها از عذابهاى هفتگانهاى كه موسى (ع) در باره قوم فرعون بكار برده و نيز مانند طوفان نوح و زلزله ثمود و باد صرصر عاد و غير اينها. و اينگونه معجزات مخصوص معاندينى بوده كه زير بار حق نمىرفتند.
قسم سوم معجزاتى است كه خداوند متعال در مواقعى كه احتياج و ضرورتى ايجاب مىكرده آن را ارائه ميداده، مانند منفجر شدن چشمه از شكم سنگ و نزول" من" و" سلوى" در بيابان بر بنى اسرائيل و كندن كوه طور از ريشه و نگهداشتنش بر بالاى سر آنان و شكافتن دريا براى نجاتشان از فرعون و ستمگريهاى او، همه اينها معجزاتى بوده كه به منظور ترسانيدن عاصيان و كسانى كه از پذيرفتن حق استنكاف مىورزيدند يا به منظور تعظيم و تكريم مؤمنين انجام مىشده، تا شايد كلمه رحمت، در حقشان تمام شود، گر چه خودشان درخواست نكرده باشند.
و از همين باب است مواعيدى كه خداى تعالى در قرآن كريم مؤمنين را به آنها وعده داده تا كرامتى باشد براى رسول اللَّه (ص)، مانند وعده به فتح مكه و خذلان مشركين از كفار قريش و غلبه روم و غير آن.
اما گاهی هوسبازان درخواست معجزه میکردند و یا حتی معجزه را نوعی شعبده و سرگرمی تلقی میکردند و یا ... .» (المیزان، ذیل آیهی فوق)
ج – درخواست حواریین، درخواست صحیح و منطبق با عقل و ایمان آنها نبود، لذا حضرت عیسی علیهالسلام نیز در مرحله اول، به جای استجابت درخواست، آنها را با توبیخ متذکر شد که «اتَّقُواْ اللّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ»؛ یعنی اگر مؤمن هستید، از خدا پروا دارید از این حرفها، یا به قول خودمان، پس از دیدن آن همه معجزات و ایمان، خجالت بکشید و بترسید از انحراف.
سپس آنان در مقام توجیه برآمدند که مثلاً بگویند این خواستهی ما، مانند درخواست حضرت ابراهیم علیهالسلام «لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي» است، اما به خواست خدا نتوانستند قصد و ارادهی قلبی خود را پنهان دارند و ابتدا گفتند: «نُرِيدُ أَن نَّأْكُلَ مِنْهَا»، یعنی اراده کردهایم که از آن بخوریم. از این رو اجابت درخواستشان به دعای آن حضرت نیز همراه با توبیخ و تهدیدشان گردید، مبنی بر این که اگر یک بار دیگر پس از ایمان شک کنید، به بلای بیسابقهای گرفتار میشوید.
د – پس، ما نباید کار غلط آنها را حجّت برای عقل خود قرار دهیم، هر چند که حق هر انسانی است که معجزه طلب کند و به همین جهت «معجزه» یعنی کاری که دیگران از انجام مثل آن در عجز باشند، از دلایل نبوت و رسالت قرار گرفت. بلکه عقل دائماً دلیل، حجت و معجزه میخواهد. دلایل نیز بیش از معجزات ظاهری اتمام حجّت میکنند و سبب اطمینان قلبی و عقلی میشوند.
ه – معجزاتی چون شفا دادن بیمار، شکافتن سنگ، زنده کردن مرده و ...، برای پیامبر اکرم صلوات الله و آله نیز بوده است، اما ما، نه معجزات حضرات ابراهیم، موسی و عیسی علیهمالسلام را به چشم دیدهایم و نه این گونه معجزات پیامبر اکرم صلوات الله و آله (مثل غذا دادن به جمعیتی کثیر با یک ظرف شیر و یک تکه گوشت – شفا دادن – معراج – رویای صادق فتح مکه و شق القمر) را به چشم دیدهایم، منتهی چون حقانیت قرآن کریم و بعثت ایشان را به عقل پذیرفتهایم، اقوال معتبر اعم از وحی یا حدیث را میپذیریم.
پس، معجزه باید در دسترس باشد، باید مقابل دیدگان همه باشد، باید قابل امتحان و اطمینان باشد، لذا معجزهی آخرین پیامبر برای امّت آخرالزمان، همان «کلام و کتاب» است که مطابق با نیاز روز (علم که در کلام و کتابت ظهور مییابد) میباشد و دیگر شکافتن رود نیل یا شفای بیمار و ... (هر چند به آن شکلش هنوز هم معجزه است)، برای این عصر و نسل کفایت نمیکند.
ز – البته کار برای کسی که میخواهد بفهمد، بداند، ایمان بیاورد و رشد کند، هیچ گاه آسان نبوده و نیست. لذا باید مطالعه کرد، باید تفکر و تعمق نمود، باید تدبر و تعقل و بصیرت را به کار گرفت، نه این که منتظر دیدن یک حادثهی عجیب و قریب بود. هر چند اگر انسان تعمق کند، دیدن خودش بالاترین معجزه و آیت است.
لازم به ذکر است که حتی همان معجزات نیز سبب ایمان همگان نبود، بسیاری با دیدن آن معجزات گفتند: سحر و جادو است و به کفر خود باقی ماندند؛ امروز نیز همینطور است و تلاوت و تأمل در قرآن کریم نیز برای همگان معجزه نمیباشد و اگر نخواهند بپذیرند، به هر بهانهای که شده تکذیبش میکنند. یکی میگوید: چرا عربی است؟ دیگری میگوید: سخنان یک شخص است – دیگری میگوید: نتیجه تجربه عرفانی شخصی اوست – یکی میگوید: کتاب که نشد معجزه و ... .
- تعداد بازدید : 1612
- 16 فروردین 1393
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن