... همشیرهام به دخترش گفت: بچه در گهواره گریه میكند، با او حرف بزن تا بخوابد. بعد پرسید: به او چه گفتی؟ گفت: به او گفتم: حرف، حرف، حرف...؛ گفته بود با او حرف بزن، او هم حرف را تكرار كرده بود.
بعضیها فكر میكنند روش كارها از بدیهیات است. از این جهت گمان میكنند در رابطه با آن نباید صحبت كنند. شیوی فكر كردن از بدیهیات نیست. بنابر این باید دربارهی آن هم فكر كرد. باید فكر كنند تا ببینند چگونه باید فكر كنند و چه اخلاقی برای آن در نظر بگیرند؟
آقای عبدالسلام از مسلمانهایی بود كه جایزه نوبل گرفت. ظاهراً پاكستانی بود. آمد ایران و آمد شیراز. جلسهای با او داشتیم. او میگفت: كشورهای اسلامی باید بیایند و اعتبارت تحقیقاتیشان را از نیم در هزارم به چهار پنج درصد برسانند. یعنی ما باید اعتبار را بدهیم به اندیشه، ارزش گذاری كنیم به اندیشه. طرح خوب را بخریم، پول خوب را بدهیم به كسی كه فكر خوب میكند و راه حل خوب میدهد.
ما عموماً به حجم حقوق میدهیم، نه به وزن؛ در حالی كه ارزش در وزن است، نه در حجم. از جمله حقوق شما؛ حقوق شما كارمزدی است یا روزمزدی است؟ حقوق را ماهانه میگیری. همین یعنی تعطیل فكر. یعنی حقوق میدهند به حجم وقت شما، و حقوق به وزن وقت شما نمی دهند. اگر حقوق را كار مزدی میكردند و به كار شما حقوق میدادند، آن وقت میدیدید آن حقوقهایی كه الآن مساوی است، یكی چند برابر دیگری میشد.
ادارهی تامین بیمه روستایی با من صحبت كرد كه من چه كار كنم؟ گفتم :حقوق كارمندان خود را كارمزدی كنید. این فرد آمد و میزان افرادی را كه بیمه میكردند، گذاشت اساس حقوق. در اصفهان یك نفر در فاصله یك ماه هزار نفر را بیمه كرد و در فارس یك نفر 5 یا 6 نفر را بیمه كرد. خودم گفتم: بر مبنای همین كار به آنها مزد بدهید. اما قبل از این هر دوتا یك حقوق مساوی میگرفتند.
الآن هم اگر حقوق را كارمزدی پرداخت نمایند، میبینید دو نفر كه مساوی حقوق میگرفتند، یك دفعه حقوق یكی پایین آمده و حقوق یكی دیگر یكدفعه چند برابر میشود. راهش این است. نسبت زمان با حقوق، نسبت معكوس است. ما نسبت آن را مستقیم قرار دادهایم. خیاطی كه میخواهد لباس برای شما بدوزد، یك خیاطی بیست روزه میدوزد و یكی دیگر چهارماهه. اما خیاطی كه بیست روزه تحویل میدهد دو برابر آن چهارماهه از شما حقوق مطالبه میكند. شما هم میدهید، چون شما پول میدهید بابت خیاطی ،چه كار دارید ،هر چه زودتر آماده شود بهتر است. اینها هم به خاطر سیستم دولتی است.
رهبری عزیز خودش فكر میكند .آمد روی اصل چهل و چهار مطالعه كرد؛ دید آن سطر آخرش كه ملاك رشد و توسعه است، واگذاری به بخش خصوصی است. از خود قانون اساسی یك نكته گرفته و این قانون را زیر و رویش كرد. در همه جا فكر كردن میتواند ثمر داشته باشد.
در خاطرات جنگ بینالملل اول، زمانی كه حمله آلمانها به پاریس شدید شده بود، شهردار پاریس طرحی داد و خطر را از پاریس دور كرد، در حالی كه شهردار چه كاری به كار نظامی دارد. افسرها طرحی ندادند. بنابراین میشود؛ گاهی یك نفر از زاویهای دیگر نگاه میكند و مسائل را میبیند.
کلمات کلیدی:
یادداشت