چرا درزمانهای گذشته مردم آن همه معجزات آشکار از پیامبرانشان میدیدند – حالا بماند برخی ایمان میآوردند یا نه – اما در این زمان، ما محروم از شخصی هستیم که ادعا کند مستقیم از طرف خدامبعوث شده یا معجزهای بیاورد؟ (سیکل/ محمد شهر)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: انبیای الهی از سوی خداوندی که علیم، حکیم و هادی است، برای هدایت بشر مبعوث و گسیل شدهاند. پس اوست که میداند چه کسی را نبی و رسول نماید و چند تا رسول و به کجاها بفرستد و ما نمیتوانیم این امر را به خدایی که او هادی است، دیکته کنیم، مگر آن که کسی گمان کند علم او به ملزومات هدایت بیشتر از خدایی هست که هدایت میکند!
« وَإِذَا جَاءتْهُمْ آيَةٌ قَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللّهِ اللّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُواْ صَغَارٌ عِندَ اللّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُواْ يَمْكُرُونَ » (الأنعام، 124)
ترجمه: و چون آيتى برايشان بيايد، مىگويند هرگز ايمان نمىآوريم تا اينكه نظير آنچه به فرستادگان خدا داده شده است به ما [نيز] داده شود! خدا بهتر مىداند [که] رسالتش را كجا قرار دهد، به زودى كسانى را كه مرتكب گناه شدند به [سزاى] آنكه نيرنگ مىكردند در پيشگاه خدا خوارى و شكنجهاى سختخواهد رسيد.
الف – اما دلیل این که چرا دیگر نبی و رسولی نفرستاد را نیز بیان نموده است، چرا که این بیان خود لازمه و عین هدایت است. و فرمود:
«... الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا ...» (المائده، 3)
ترجمه: امروز كسانى كه كافر شدهاند از [كارشكنى در] دين شما نوميد گرديدهاند، پس از ايشان مترسيد و از من بترسيد؛ امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آيينى برگزيدم.
ب – کار انبیا و رسولان الهی در شأن رسالت، فقط ابلاغ آشکار و کامل دین است « وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ – العنکبوت، 18» - اما از شأن ولایت و امامتشان است که هدایت و رهبری مردم را بر عهده میگیرند. لذا وقتی دین کامل شد و نعمت با استمرار ولایت و امامت تمام شد، دیگری لزومی نمیماند که در اعصار دیگر نیز مجدداً نبی و رسولی فرستاده شود.
ج – معجزه اصلی تمامی انبیای الهی، دلایل و براهین عقلی و روشن آنان در تبیین حقایق عالم هستی و دعوت به توحید است، هر چند که گاه به امر الهی کارهایی انجام میدادند تا آن عده که فهم عقلی کاملی ندارند، با چشم ببینند که آنان به قدرت لایزالی متصل هستند و آنان که عقل و فهم و شعور و علم دارند نیز قلبشان مطمئن شود و به آن معجزات نیز برای دیگران استدلال کنند. لذا هم راجع به تمامی انبیا و رسولان فرمود که آنان را با بینه (دلایل و براهین روشن) و کتاب فرستادیم و هم راجع به پیامبر اسلام چنین فرمود:
« ... لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ...» (الحدید، 25)
ترجمه: به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند ... .
« بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ » (النّحل، 44)
ترجمه: (آنان را) با دلايل روشن و كتابهاى پندآموز آسمانى (فرستاديم) و به سوى تو نيز اين ذكر (قرآن) را فرو فرستاديم تا براى مردم آنچه را كه به سوى آنها نازل شده روشن كنى و باشد كه بينديشند.
دقت کنیم که سبب هدایت «تعقل و اندیشه» است و نه دیدن پدیدههای مادی.
د – معجزات عینی (آن چه به چشم دیده میشود) توسط انبیای الهی نیز شعبدهبازی و تفریحی جهت سرگرم نمودن مردم نبود و حتی فقط نمایش قدرت الهی نبود، بلکه متناسب با نیاز، ضرورتها و ایجابهای جامعهی خودشان بود. به عنوان مثال: در زمان حضرت موسی علیهالسلام جادوگری بسیار رواج داشت و سحر خود را به خدایان نسبت میدادند و به ایشان امر شد تا عصایت را بر زمین بزن تا مار بزرگی شود و تمامی ریسمانهای جادویی آنها را ببلعد. و در زمان حضرت عیسی علیهالسلام، بیماری بسیار بود و پزشکان ادعای خدایی داشتند؛ لذا به او امر شد که نه تنها کور، پیس و عاجز را با یک دست کشیدن شفا دهد، بلکه مُرده را زنده کند، تا ادعای آنان باطل شود.
مضافاً بر این که آن معجزات عینی انبیا را همگان نمیدیدند، بلکه فقط کسانی که در اطراف یا حیطه آنها قرار داشتند میدیدند و این همه مسیحی و یهودی امروز، هیچ یک آن معجزات را ندیدهاند. پس معجزه عینی، تنها دلیل و عامل ایمان نمیباشد.
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و معجزه عصر ما:
*- پیامبر عصر ما نیز حضرت محمد بن عبدالله، صلوات الله علیه و آله میباشد. ایشان نیز از این معجزات عینی که فقط اطرافیان شاهد بودند و سپس به اطرافیان نقل میشد، بسیار داشتند. همینطور معجزاتی این چنینی که در کتاب و وحی به آن اشاره شود نیز داشتند. چنان چه همانگونه که در قرآن کریم میخوانیم حضرت موسی علیه السلام با ضربه عصا رود یا دریا را شکافت، و یا عیسی علیه السلام مُرده را زنده کرد، میخوانیم که رسول اعظم (ص) نیز «شق القمر» نمود.
*- اما معجزه اصلی پیامبر این عصر را همان «عقل و علم» قرار داد، چرا که عصر ایشان، عصر عقل و علم است که در قالب کتاب یا کلام متجلی و منتشر میگردد. ندید که علم را «خدا» گرفتهاند و به بهانه «علم پرستی» خدا را تکفیر میکنند و به جای آن که هر کشف علمی را دلیل عقلی بر وجود خالقِ علیم و حکیم و ناظم بدانند، به عنوان دلیلی در نفی و تکذیب او به کار میبرند.
*- امروز برای ما نه تنها دلیل بر پیامبری، بلکه اصلاً مهم نیست که شخص یا اشخاصی دریا را بشکافند یا بر باد سوار شوند، یا کور را شفا داده و بینا کنند. هر چند هنوز کسی نمیتواند با ضربه عصا دریا بشکافد، یا بدون وسیلهای چون هواپیما سوار بر باد شود، یا بدون پیوند قرنیه، کور را بینا کند و آن معجزات هم چنان معجزه است، اما نیاز عصر ما نیست و برای ما معجزه نیست.
*- امروزه تمامی انحرافات و اعوجاجات نیز با ابزار «علم» صورت میگیرد؛ دیگر طبیب یا جادوگری نمیتواند ادعای خدایی کند و یا فرعونی نمیتواند چون تاج و تخت دارد، ادعا ربوبیت کند – اما همین ادعاها را در قالب «کتاب و کلام» اظهار نموده و با ابزار «تبلیغ» به اذهان عمومی ابلاغ میکنند.
ماتریالیسم، هگلیسم، بودیسم، لائیسم، سکولاریسم، مارکسیسم، فئودالیسم، کاپیتالیسم، فمینیسم ... و سایر «ایسم»ها، همان ادعاهاست که در قالب «کتاب و کلام» مطرح و القا میشود.
شبکههای رادیویی و تلویزیونی، شبکههای ماهوارهی، شبکههای انیترنتی، ابزار هنر به ویژه فیلم و تأتر و ...، نیز اغلب همان جادو و جنبلهاست که در قالب تبیین و لفظ «بیان و کلام» عرضه میشوند.
پس، معجزهای که این ادعاها را ابطال کند نیز باید متناسب همانها باشد. لذا قرآن را فرستاد که در آن بیان (تبیین و روشنگری) همه چیز است و قرآن را معجزه قرار داد که از نوع کتاب و کلام است. کتاب الله و کلام الله.
*- از تفاوتهای معجزه «کتاب و کلام» با سایر معجزات عینی (آن چه به چشم دیده شود)، این است که محدود به اطرافیان شخص پیامبر در زمان حیاتش نمیباشد، بلکه در اختیار همگان قرار دارد.
اما بسیاری از آنان که معجزات عینی را میدیدند یا حتی عین درخواستشان واقع میشد، پس مشاهده نیز ایمان نیاورده و میگفتند: «این سحر است و او جادوگر» - نسب به پیامبر اکرم صلوات علیه و آله نیز همین را میگفتند و میگویند. حال یا با ادبیات قدیم یا جدید و در قالب «کتاب و کلام».
*- پس، در هر حال روشن میشود که عامل هدایت عقل و تعقل است، نه آن چه با چشم دیده میشود. لذا نبودن پیامبر حی در میان ما و نشان ندادن چندتا معجزهی عینی، هیچ اشکال یا محدودیتی برای تعقل، تفکر و شناخت و ایمان ما ایجاد نمیکند.
- تعداد بازدید : 2196
- 28 اردیبهشت 1393
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی