در قرآن کریم آمده که بازگشت خلق به سوی خداست و حسابشان با اوست، در زیارت جامعه خطاب به اهل بیت (ع) آمده که بازگشت خلق به سوی شماست و حسابشان با شماست؟ آیا این فرازها با قرآن و اصول اعتاقدات ما منافات ندارد؟ (ارشد/تهران)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: همان گونه که در متن سؤال اشاره شده است، در قرآن کریم فرموده است:
« إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ * ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ » (الغاشیه، 25 و 26)
ترجمه: به يقين بازگشت همه آنان به سوى ماست * آن گاه بىترديد حساب آنان بر عهده ماست.
و هم چنین در زیارت جامعه کبیره، خطاب به معصومین علیهم السلام میخوانیم:
« وَ إِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ وَ حِسَابُهُمْ عَلَيْكُمْ وَ فَصْلُ الْخِطَابِ عِنْدَكُمْ ...»
ترجمه: و بازگشت خلق به سوى شما،و حسابشان با شماست،و سخن جدا كننده (حق از باطل) نزد شماست، آيات خدا پيش شما،و تصيمات قطعىاش در شما،و نور و برهانش نزد شماست.
البته که اگر فقط به دو مقطع بریده از یک یا چند فصل از بیان معرفتی توجه شود، ذهن با چنین سؤالات یا تنافیهایی مواجه میگردد. اما توجه تمامتر و کاملتر است که سؤالات پیشآمده در ذهن را مرتفع مینماید.
بحث در خصوص مقامات حضرات معصومین علیهمالسلام و یا شرح زیارت جامعه کبیره، نه در حد ماست و نه در امکان ما، آن هم در این امکان اندک، اما سعی میشود با توجه دادن ذهن به چند نکتهی کلیدی در اعتقادات، پاسخ لازم ایفاد گردد.
الف – خطای اولیه ذهن این است که چون نام خداوند متعال به میان آید، گمان میکند که دیگر تمامی نظام خلقت، اسباب و علل و حتی تجلیات باید نفی گردد و البته تبلیغات مستقیم و غیر مستقیم اندیشههای غلطی چون وهابیت، این گمان خطا را در برخی جوامع مسلمین تبلیغ، ترویج و تشدید میکند؛ اما حقیقت این است که نفی نظام هستی، نفی مراتب وجودی مخلوقات، نفی تجلی اسمای الهی در آفرینش، نفی نظام علیّ و معلولی و بالاخره نفی اسباب و علل – تماماً نفی علم، حکمت، قدرت، مشیّت و امر اوست.
ب – اگر کمی بادقت بیشتر در معارف قرآنی و آموزههای حدیثی و هم چنین عبادات و اساساً نظام خلقت و رابطه خلق با خالق یا عبد با معبود توجه و تعمق کنیم، متوجه میشویم که ارتباط مستقیم با ذات مقدس احدیت، برای کسی مقدور نمیباشد و هر امری از امور تکوینی گرفته تا تشریعی و از عبادی گرفته تا رفتارهای فردی و جمعی، با وسائط و وسایل انجام میگیرد. از نزول وحی گرفته تا صعود نماز و دعا و ... – همه وسیله هستند. لذا به مؤمنین که قرب او را طالبند، فرمود: برای رشد و تقرب به او، دنبال وسیله (توسل) باشید:
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ » (المائده، 35)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از خدا بترسيد و [براى تقرب] به سوى او وسيله بجوييد و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.
پس، از مقربین درگاه و کارگزاران الهی گرفته تا باورهای صحیح و عمل صالح و سایر عبادات فردی یا اجتماعی، همه وسیله هستند. سیر نزولی بدون وسیله محقق نگردیده است تا امکان سیر صعودی بدون وسیله برای کسی میسر باشد.
ج – شاید بیان چند مثال مؤثر باشد. غرض از وسیله جستن، تقرب به هدف است که برای مؤمن و عارف غایتی نیست جز الله جل جلاله؛ لذا هدف گرفتن، تعلق یا پرستش هر چیزی به غیر از او کفر و شرک محسوب میگردد.
*- پس، تلاش همه انبیا و اولیای الهی، دعوت مردمان به قطع بندگیهای دیگر (لا إله) و بندگی خالص برای اوست (الاّ الله)؛ و این بندگی در تسلیم (اسلام) محقق میگردد، و تسلیم نیز یعنی اطاعت. لذا انسان مأمور، مسئول و مکلف و موظف است که از خدا اطاعت کند. اما خدا به چه کسی دستور داده تا آن دستور را اطاعت کند؟ به تک تک افراد، یا به پیامبرانش؟ لذا فرمود: « مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ » یعنی هر کس رسول را اطاعت کرد، تحقیقاً او خدا را اطاعت کرده است. (النساء، 80) – پس اطاعت الله شد اطاعت رسول و اطاعت رسول شد اطاعت الله جلّ جلاله.
*- فرمود: با قرائت سوره حمد، در هر نمازی دعا کنید که «اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ»؛ و بعد تبیین این صراط را در افراد نمود تا صراط مستقیم یک وهم خیالی یا استعاره کلامی نباشد، و فرمود بگویید: «صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ». حالا سؤال میشود که این کسانی که نعمت دادهای کیانند؟ هر کس بیشتر پول و زور و رفاه دارد؟ پس خودش با در طول هم خواندن اطاعت از خودش و از رسولش، با نام بردن این گروه، صراط مستقیم عینی را تبیین نمود:
«وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَـئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَـئِكَ رَفِيقًا» (النساء، 69)
ترجمه: و كسانى كه از خدا و فرستادهاش اطاعت نمايند آنان (در دنيا و آخرت) همراه كسانى هستند كه خدا بر آنها نعمت بخشيده از پيامبران و صدّيقان و شهيدان و گواهان اعمال و شايستگان، و آنها نيكو رفيقانى هستند.
پس، صراط مستقیم الله شد، صراطی این بندگان. لذا اگر پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله در خطبه غدیر فرمود: صراط مستقیم من هستم و پس از من علی – تأویل و مصداق همین آیات کریمه است.
د – از این دسته معارف، در قرآن کریم بسیار است. مثلاً در جایی میفرماید که در حالتی که باشید، خدا شاهد شماست:
« وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَلاَ تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَمَا يَعْزُبُ عَن رَّبِّكَ مِن مِّثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ فِي السَّمَاء وَلاَ أَصْغَرَ مِن ذَلِكَ وَلا أَكْبَرَ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ » (یونس، 61)
ترجمه: و در هيچ كارى نباشى و از سوى او [خدا] هيچ [آيهاى] از قرآن نخوانى و هيچ كارى نكنيد، مگر اينكه ما بر شما گواه باشيم آن گاه كه بدان مبادرت مىورزيد. و هموزن ذرهاى، نه در زمين و نه در آسمان از پروردگار تو پنهان نيست، و نه كوچكتر و نه بزرگتر از آن چيزى نيست، مگر اينكه در كتابى روشن [درج شده] است.
و از سوی دیگر به پیامبرش فرمود که تو را شاهد، مبشر و منذر فرستادیم:
« يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا » (الأحزاب، 45)
ترجمه: اى پيامبر! ما تو را شاهد و مژده رسان و بيم دهنده فرستادهايم.
همینطور میدانیم که عالَم هستی همه «اسم و نشانه» اوست، بسم الله الرحمن الرحیم، آغاز به نشانهی رحمت اوست، اما میفرماید که تو را «رحمة للعالمین» قرار دادیم – میفرماید: بهترین و نیکوترین و برترین نشانهها (مراتب بالای وجود) مال خداست، یعنی نشانهی اوست و نه دیگری و امام میفرمایند که والله «اسماء الحسنی» ماییم. یعنی نشانهی برتر، همان اسم اعظم است و اسم اعظم نیز انسان کامل است که ماییم.
در قرآن کریم میفرماید هر کس از خدا رو برگرداند، منحرف شده و معذب است و میفرماید هر کس از رسولش رو برگرداند، منحرف شده و معذب است. پس «فصل الخطاب» ایشانند.
معاد، بهشت و جهنم:
معاد، بهشت و جهنم نیز از این قواعد کلی خلقت و نظام هستی و هدایت الهی مستثنی نمیباشند. به عنوان مثال:
*- در سیر نزول فرمود که پیامبر (ص) را به تنهایی به عنوان یک شخص نفرستادیم، بلکه به همراه او، بینه «دلایل عقلی و معجزه» - کتاب و نیز میزان را نازل نمودیم. لذا قبل از رحلت فرمود: از این سه عامل و وسیلهی هدایت، من از کنار شما میروم، اما آن دو ثقل دیگر را میانتان باقی میگذارم.
*- پس، در سیر صعود نیز خداوند متعال، رسول را به همراه بینه، کتاب و میزان میآورد و همگان را به آن ارجاع میدهد – مالک یوم الدین اوست، اما بهشت و جهنمش میزان دارد که همان ولایت است که در امیرالمؤمنین علی علیه السلام تجلی دارد، لذا او میشود «میزان الاعمال» یا مقسم بهشت و جهنم.
*- الحمد لله، حمد مخصوص الله جل جلاله است. اما یعنی چه و تجلیاش کجاست؟ پاسخ: در مقام محمود که جایگاه حضرت احمد، محمود، محمد صلوات الله علیه و آله است.
*- اعلی، خود اوست. اما کسی که به ذات او رجعت ندارد. بلکه همگان به تجلی ذات رجعت دارند. لذا فرمود: در ملاء اعلی، در سدرة المنتهی، همه در پای کوثر (خیر کثیر که منبعاش ولایت فاطمه علیهاالسلام است) در نزد من جمع میشوید. ساقیاش علی و نهگبانانش حسنین و میزبانانش اهل بیت (ع) من میباشند.
در یک جمله اینها میشود همان فراز زیارت جامعه کبیره: « وَ إِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ وَ حِسَابُهُمْ عَلَيْكُمْ وَ فَصْلُ الْخِطَابِ عِنْدَكُمْ ».
*- آیا غیر از این است که همه نبوت و رسالت انبیای الهی، برای پرهیز و بازداشتن از کفر و شرک و دعوت مردمان به توحید بوده است؟ و آیا غیر از این است که فرمود تحقق و نتیجه این دعوت فقط در مودت اهل بیت علیهم السلام محقق میگردد؟ اگر فرمود: بگو از شما اجر رسالتی جز مودت آنها را نمیخواهم، یعنی تمام معرفت، تمام اطاعت، تمام ایمان و تمام عبادت، اینگونه محقق میگردد.
مگر غیر از این است که گناهکاران را به عذاب انذار داد و مؤمنین را به بهشت بشارت داد؟ آیا نفرمود که این بشارت، همان مودت اهل بیت علیهم السلام است؟
« ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ » (الشوری، 23)
ترجمه: اين همان چيزى است كه خداوند، آن بندگان خود را كه ايمان آورده و عملهاى شايسته كردهاند بدان بشارت مىدهد. بگو: از شما در مقابل اين ( ابلاغ رسالت خود) جز محبت (قلبى و عملى) درباره خويشاوندانم مزدى نمىطلبم، و هر كس كار نيكى انجام دهد (بر اين محبت بيفزايد) ما برايش در آن، نيكى مىافزاييم (بر پاداش طبيعيش حد اقل ده برابر اضافه مىكنيم)، حقّا كه خداوند آمرزنده و شكرگزار است.
نتیجه:
پس، « وَ إِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ وَ حِسَابُهُمْ عَلَيْكُمْ وَ فَصْلُ الْخِطَابِ عِنْدَكُمْ »، همان تفسیر و تأویل صحیح نظری و عملی آیات کریمه قرآن مجید است.
نکته:
از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله پرسیدند: «بهشت چیست؟» - ایشان در یک جمله بسیار کوتاه و دو کلمهای، اما ژرف فرمودند: «اَنَا الجَنّة» - بهشت منم.
به غیر از آیات و روایات و احایث که همین معنا را افاده میکنند، عقل نیز گواهی میدهد که سیب و گلابی قصر و حور، ارزشی بالاتر از انسان مؤمن ندارند که به عنوان پاداش ایمان و عمل صالح به آنها داده شود، بلکه اینها همه سفره پذیرایی صاحبخانه از میهمان گرانقدرش است، اینها همه لذت جسم بهشتی است، اما لذت روحش قرار گرفتن در «عند ملیک مقتدر» است، یعنی قرب الهی. یعنی قرار گرفتن در جوار نور حضرات معصومین علیهمالسلام.
- تعداد بازدید : 4067
- 31 اردیبهشت 1393
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی معاد زیارت