ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: قبل از پرداختن به موضوع «ولایت»، چه تکوینی و چه تشریعی، باید به چند نکتهی مهم توجه نمود:
نکته اول: برخی گمان دارند که حضرت علی علیهالسلام در روز غدیر خم به امامت و جانشینی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله انتخاب شدند، در حالی که در تاریخ و احادیث میخوانند که حضرتش (ص)، مکرر در طول رسالتشان از برادری، پرچمداری و جانشینی ایشان و نیز دوام سلسله ولایت و امامت در فرزندان ایشان سخن گفته و بر آن تأکید نمودهاند. پس، دقت کنیم که در روز غدیر، به امر الهی، اعلام رسمی، علنی و همگانی، برای اتمام حجّت و «اخذ بیعت» اتفاق افتاد، نه صرفاً معرفی.
نکته دوم: مقام و مرتبت وجودی یک بحث است و اعطای مسئولیت بحث دیگری است. انسان، انسان است، با تمامی ظرفیتها، قابلیتها و استعدادهای یک انسان. اما اعطای مسئولیت به تناسب رشد آنها صورت میپذیرد. دختر در 9 سالگی و پسر در 15 سالگی به سن تکلیف و مسئولیت میرسند و خداوند متعال آنها را مخاطب خود قرار میدهد – حضرت ابراهیم علیهالسلام نیز به کلماتی امتحان میشوند، یعنی رشد مییابند و به «امامت» منصوب میگردند – حضرت عیسی علیهالسلام در گهواره میفرمایند که من بنده خدا هستم و به من کتاب داده شده است، در حالی که در آن سنین نوزادی مبعوث نشده بودند. اما به حد لازم و وقت موعود که رسیدند مبعوث شدند.
نکته سوم: پسر بشر (چه معصوم و چه غیر معصوم)، دارای قابلیتهای لازم میباشد و مواهب و امکانات نیز به تناسب نقش آنها در کارگاه هستی و بالتبع تکالیفشان، به آنان عطا میشود. چنان چه نه علم و ایمان و تقوای حضرت علی علیهالسلام به دیگران داده شده است و نه مسئولیتهایی که بر عهدهی ایشان نهاده شده، بر دیگران تکلیف شده است.
پس، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، قبل از بعثت دارای مرتبه وجودی و قابلیت این رسالت بودند، اما در یک برهه خاص، مسئولیت به ایشان واگذار شد و مبعوث شدند؛ نه این که هیچی نبودند و یا مانند یک چوپان یا بازرگان عادی بودند، بعد ناگهان صاعقه آمد و ایشان رسولالله و خاتم النبیین شدند. البته بدیهی است که رشد و امکانات دیگری بابت این مسئولیت لازم داشتند، لذا به ایشان «وحی» نازل شد، برایشان معجزه قرار داده شد، به همراهشان «کتاب و میزان» نازل شد، به او سعهی صدر عطا شد، کوثر عطا شد، علوم غیبی دیگری داده شد، به معراج رفتند و ... .
امامان علیهمالسلام نیز همینطور هستند. در مرتبهی العایی از وجود و استعداد قرار دارند، با قابلیت «ولایت». در یک برهه نیز مسئولیت به آنان واگذار میشود و امکانات لازم بیشتر در اختیارشان قرار میگیرد.
ولایت تکوینی و تشریعی:
در این مجال مختصر، قصد تشریح این مبحث گسترده را نداریم، چون بحث به درازا میکشد و از متن سؤال دور میشویم. اما دقت داشته باشیم:
*- ولایت، یعنی «نزدیکی بدون فاصله و سرپرستی».
*- تکوین [از کون] به معنای «بودن» است، لذا «ولایت تکوینی» یعنی: سلطه و سرپرستی بر تکوینیات (جهان هستی) از امور باطنی و صفات نفسانی و نعمتهای ربانی.
*- تشریع (از شَرَعَ) به معنای «وضع قوانین» است، لذا «ولایت تشریعی» یعنی: سرپرستی در جَعل و وَضع قوانین.
*- هر دو ولایت، فقط از آن خداوند متعال است. اوست که عالم را آفرید و ربوبیت میکند، پس ولایت تکوینی از آن اوست. و اوست که قوانین عالم هستی و بالتبع قوانین (شرع) که همان چه باید کردها و چه نباید کردهای انسان برای رشد و قرب است را وضع کرد، پس «ولایت تشریعی» نیز از آن اوست. لذا فرمود: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ – به تحقیق که ولیّ شما الله است».
*- اما انسان، خلیفةالله است (قابلیت آن را دارا میباشد)، پس خداوند متعال ولایت خود را در او تجلی و تسری میدهد. منتهی شدت و ضعف مرتبهی آن متناسب با ظرفیت وجودی، تلاش و تکلیف الهی به تناسب نقش در کارگاه هستی است.
*- ما نیز باذن الله، ولایت تکوینی داریم، چنان چه میتوانیم سلطه و سرپرستی نفس خود را در اختیار بگیریم. مرتبه وجودی کسی والاتر است و سلطه بیشتری پیدا میکند و یکی هم چون علی علیهالسلام در اعلای مرتبه وجودی است، و باذن الله بر عالم کائنات سلطه و سرپرستی مییابد و این مرتبه وجودی، ربطی به غدیر خم (که اتمام حجت در معرفی و اخذ بیعت است) ندارد.
ما نیز ولایت در تشریع (نه بر تشریع) داریم، چنان چه ولایت فرزند، محجور و یا ... را بر عهده میگیریم. اما حد اعلای آن خداوند متعال است که ولایت «بر» تشریع دارد و وضع قانون میکند و سرپرستی در اجرای آن قوانین را به تناسب سلسله مراتب وجود و تکلیف، به دیگران میدهد.
*- بدیهی است که این حد اعلا و تکلیف، در زمان حیات رسول اعظم صلوات الله علیه و آله، به ایشان اختصاص داشت و در مرتبهی پایینتر به امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا و حسنین علیهم السلام. اما پس از رحلت، حد اعلا به امام علی علیهالسلام تعلق گرفت و پس از ایشان در ائمه بعدی تسری یافت.
نکته:
خداوند متعال در قرآن کریم نمیفرماید «ولی شما» خداست و پس از او رسول و پس از او امام اول و پس از او امام دوم و ...، بلکه فرمود: ولی شما الله است و رسول الله است و اولیالامر است. و فرمود اطاعت رسول، اطاعت خداست و فرمود از خدا، «و» از رسول، «و» از اولیالامرتان اطاعت کنید. یعنی همان ولایت تکوینی و تشریعی الهی است که در آنان متجلی شده و تسری یافته است، همان ولایت است، همان نزدیکی و امتداد است، منتهی مراتب واگذاری مسئولیت به آنان متفاوت میباشد.
کلمات کلیدی:
اعتقادی ولایت (امام علی)