ش: متهم و محکوم کردن خداوند متعال [العیاذ بالله] به ظلم، شیوهی جدید شبههپراکنی؟! (به بهانهی وقوع سیل در پاکستان و کشته شدن هزاران کودک و زن و ...).
x-shobhe: قبل از پاسخ به سؤال یا شبههی مطروحه راجع به چرایی کشته شدن کودکان و زنان بیگناه در سیل پاکستان، به نظر میرسد که بصیرت و دقت مسلمانان عزیز نسبت به شکل جدید از چگونگی ایجاد طرح سؤال و یا شبهه نسبت به خداوند متعال در اذهان عمومی، به گونهای که در ضمن ایجاد یک نوع بدبینی و بغض هم بنماید، به مراتب مهمتر از شناخت علل بروز حوادث طبیعی و شناخت مقصرین در فجایع مترتبه میباشد، که بدان اشاره میشود.
الف – سؤال و حتی شبهه کار طبیعی ذهن است و هیچ ایرادی بر آن وارد نیست، اگر چه نسبت به حقایق، بدیهیات، مقدسات و از جمله خداوند متعال، قرآن کریم و ... باشد. اما گاه از تغییر یافتن شکل طرح سؤالها و شبهات در اذهان عمومی، معلوم میشود که هدف طرح یک سؤال نیست، بلکه مقاصد دیگری از سوی طراحان اصلی در کار است!
اخیراً بسیار مشاهده میشود که طرح سؤال یا شبهه، با آهنگ تحریک احساسات به گونهای که یک نوع بغض، بدبینی و دشمنی نسبت به خداوند متعال نیز ایجاد نماید صورت میپذیرد و کمی دقت نشان میدهد که غالب این سؤالها با تحریک احساسات صورت میپذیرد! چرا که احساس میتواند پردهای برای تعقل و درک معقولانه باشد. مثلاً میگویند: آیا یک عده پیغمبر شدند و یک عده نشدند، ظلم نیست؟ آیا این که در آخرت بسیاری به جهنم میروند ظلم نیست؟ آیا این همه کارگر چینی بدبخت که به سختی در معادن کار میکنند و کشته میشوند، و چون بودایی هستند به جهنم میروند، ظلم نیست؟ آیا خدا مرا ناخواسته خلق کرده تا گناه کنم و به جهنم روم، ظلم نیست؟ آیا این فعل خدا ظلم نیست؟ آیا آن فعل خدا ظلم نیست و ...؟!
ب – گاه کسی اساساً وجود خداوند متعال را قبول ندارد و یا تکذیب میکند و یا سؤال و شبهه دارد، این امر طبیعی است. اما کسی که میگوید: «آیا این فعل خدا ظلم نیست» معنایش این است که وجود او را قبول دارد، اما او را (العیاذ بالله) ظالم دیده و یا دست کم نسبت به ظالم بودن او شک و شبهه دارد!
بدیهی است کسی که وجود خداوند را قبول دارد، اما نسبت به ظالم بودن او شک دارد، شناخت بسیار ضعیفی از خداوند دارد. او گمان میکند که خدا مانند یک سلطان در یک گوشهای در بارگاه خود نشسته است که گاهی بر اساس عطوفت لطفی میکند و اغلب هم ظلم میکند! غافل از آن که اولاً خداوند متعال مانند تصور او نیست و ثانیاً خدایی که ظلم کند، و یا حتی احتمال ظلم کردنش برود، اصلاً خدا نیست.
خداوند متعال، هستی مطلق، کمال مطلق و خیر محض است، او سبحان است. یعنی از هر عیب و نقصی بری است. چرا که عیب و نقص از نبود، کاستی و عدم (نقص در هستی و کمال) است که اینها همه از صفات مخلوق است. پس اگر چنین صفاتی در موجودی یافت شد، معلوم میشود که او هستی مطلق نیست و خیر محض نیست، لذا خدا نیست. از هستی مطلق نیز به جز هستی و از خیر نیز به غیر از خیر صادر نمیگردد. پس حتی فرض یا گمان ظلم (نقص عدل که ناشی از نقص علم، حکمت، اراده و ... است) نسبت به خداوند متعال، خطای محض است.
آخر این چه خدایی است که هم بدون این که نیازی به ظلم داشته باشد، ظلم میکند و هم آن قدر ظلمش آشکار است که مخلوق و بندهی او میتواند ظلمش را تشخیص داده و او را محکوم نماید؟!
پس، نه تنها اگر وجود خداوند را قبول داریم باید بدانیم که هیچ گاه از او ظلمی صادر نمیشود و احتمال این امر بر او نیز خطاست، بلکه مطمئن باشیم که این روش شخص ابلیس است. چون او نیز خدا را میشناخت، اما گناه استکبار خود را به گردن خدا انداخت [یعنی خدا را نسبت به خود ظالم تلقی کرد] و میخواهد این خطای خود را به انسان که دشمن اوست، تسری دهد و طرح این گونهی شبهات نیز کار منافقین است. که به جای تکذیب آشکار خدا، ابتدا از راه قبول ظاهری او وارد میشوند و سپس به ظلم محکومش میکنند.
«أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ قَوْمِ إِبْراهيمَ وَ أَصْحابِ مَدْيَنَ وَ الْمُؤْتَفِكاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ» (التوبه -70)
ترجمه: مگر [اين منافقين] داستان آن كسانى كه قبل از ايشان بودند، يعنى معاصرين نوح و عاد و ثمود و معاصرين ابراهيم و اصحاب مدين و دهكدههاى واژگون شده را نشنيدهاند، كه پيغمبرانشان با معجزات بيامدند (و ايشان زير بار نرفته و در نتيجه دچار عذاب شدند)، پس چنين نبوده كه خدا ستمشان كرده باشد، بلكه آنان به خود ستم مىكردهاند.
ج – راجع به حوادث طبیعی چون: سیل، زلزله، طوفان، صاعقه ... و این که آیا اینها بلا هستند یا نیستند؟ قبلاً به صورت مشروح توضیح داده شده است (1) و (2)، و در اینجا نیز به صورت اجمال بیان میگردد:
ج/1 – خداوند متعال عالم، قادر، حکیم و عادل است و عوالم هستی (اعم از مادی یا غیر مادی) را بر اساس علم، حکمت و قدرت خود خلق نموده است و عدل او (عدل یعنی قرار دادن هر چیزی در جای خودش) نیز در تمامی ذرات عالم و گردش هستی مشاهده میشود. لذا وقوع حوادث طبیعی، لازمهی قانون خلقت است، وگرنه اتفاق نمیافتد.
ج/2 – اما این که آیا این حوادث نعمت است یا نقمت؟ آلاء است یا بلاء؟ پاداش عمل است یا عذاب؟ بستگی به شخص یا جامعهی دریافت کنندهی آن دارد. لذا ممکن است برای شخص یا عدهای نعمت باشد و برای افراد یا گروه دیگری نقمت، بلاء و عذاب باشد.
دقت شود که نه تنها زلزله، سیل یا صاعقه، بلکه همهی امور و مکاسب دنیا همین طور است. به عنوان مثال: ممکن است کسب علم، قدرت و ثروت برای یک عده نعمت باشد و برای عدهای دیگر موجبات سقوط بیشتر و هلاکت را فراهم آورد. پس نمیتوان به صورت مطلق بیان داشت که چون سیل است، لابد عذاب است. خیر. سیل نیز فواید بسیاری دارد.
بدیهی است که نعمتی بالاتر از قرآن کریم (که جسم آن که کتاب است و چه روح آن که انسان کامل و ولایت است) نداریم. اما همین قرآن برای عدهای موجبات هدایت را فراهم میآورد و عدهای دیگر (مکذبین، معاندین و ...) را به هلاکت بیشتر میکشاند. چنان چه میفرماید:
«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً» (الأسراء - 82)
ترجمه: و ما آنچه از قرآن فرستيم شفاى دل و رحمت الهى بر اهل ايمان است، ليكن كافران را به جز زيان چيزى نخواهد افزود.
چنان چه شاهدیم حضرت موسی (ع) و معجزاتش برای آن ساحران ساده و صادق نعمت شد و همگی ایمان آوردند، اما موجب گمراهی و خسران بیشتر فرعون و فرعونیان گردید. پس، این حوادث میتواند برای بسیاری نعمت و برای بسیاری دیگر نقمت باشد.
ج/3 – اما در خصوص عذاب گناه و گناهکار بودن نیز باید دقت کنیم، ما با شناخت سطحی و اندیشهی سادهای که نسبت به اسلام و قرآن داریم، گمان میکنیم که گناه الا و لابد فقط کفر، شرک، نفاق، جنایت، فسق، فجور، فحشا، ربا و ... است، اما غافل از این هستیم که «جهل»، «تنبلی»، «اهمال» و ... نیز از گناهان بزرگ است و عواقبی دارد که در دنیا و آخرت دامنگیر فرد و جامعه میشود.
در پاسخ قبلی این مثال آورده شد که کشورهای بسیاری مثل ژاپن و ایران، روی خط زلزله هستند. اما این ژاپنیها با این که بودایی و کافر هستند، نشستند و فکر کردند، دست به دامن علم شدند، همت خود را صرف کردند و خانهها و حتی برجهای خود را در همین خط زلزله به گونهای با اصول ساختند که یک زلزلهی 7 ریشتری بیش از 7 کشته نمیدهد. آنها حتی وسایل و اثاثیه خود را به زمین و دیوار و سقف پرچ میکنند. اما ما غفلت کردیم و همین زلزله در کشور ما (رودبار) که همگی مسلمان نیز هستیم، یکصد هزار کشته گرفت. خوب این عقوبت گناه جهل و اهمال و تنبلی است، نه عقوبت نماز خواندن یا نخواندن و یا گوشت ذبح شرعی خوردن یا سوسمار خوردن. لذا از قومی که مرتکب آن جهل و اهمال و تنبلی نشدند دور شد و قومی که مرتکب شدند را فرا گرفت.
ج/4 – ممکن است سؤال شود که گناه آن زن یا کودک چه بود؟ پاسخ این است که دنیا دار اختیار و عمل است، لذا در آن ظلم افراد به یک دیگر هم اتفاق میافتد و این امر از لوازم اختیار است، وگرنه لازم میآید که اختیار افراد سلب شود و راه رشد و تکامل نیز مسدود گردد. دنیا که قیامت نیست تا هر کس فقط مبتلابه عقوبت یا پاداش عمل خودش باشد. مگر آن چند صد هزار نفری که در بمباران اتمی آمریکا در ژاپن کشته شده بودند، شخصاً مقصر بودند؟ یا مگر این همه کشتهی جنایات هولناک رژیمهای ددمنش و صهیونیستها مقصر هستند؟ مگر وجود مبارک حضراتی چون علیاصغر (ع)، گناه کرده بودند؟! مگر نوازد زن و شوهری که به خاطر آمیزش در حال مستی کور به دنیا آمده است، خودش مقصر است؟ یا خدا مقصر است؟ خیر. بلکه اینها مظلوم ظلم دیگران واقع شدهاند، آنها نزد خدا مأجورند و ظالمین نیز به کیفر اعمالشان میرسند.
ظلم تلفات و خسارات ناشی از سیل و زلزله و ... نیز همینطور است. مردم مسئول هستند که بدون فکر و پیشبینی و تجهیز به وسایل لازم در مسیل یا خط زلزله، خانههای سست بنیاد میسازند، دولتها مسئول هستند که پیشبینی و پیشگیری و سپس رسیدگی به موقع نمیکنند. ملتها مسئول هستند که به هنگام بروز حادثه برای یک قوم دیگر، کمکرسانی به موقع نمیکنند و همهی اینها مقصر، مسئول و پاسخگوی ظلمهای روا شده به مظلومین هستند. لذا در آخرت نسبت به عدهای فرمان داده میشود:
«وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ» (الصافات - 24)
ترجمه: نگهشان دارید، به درستی که آنها مسئول هستند.
حالا باید بیایند و جواب بدهند که چرا اوامر خدا را اطاعت نکردند و آن چه باید میکردند نکردند و آن چه باید انجام میدادند، ندادند که چنین و چنان شد؟ نه این که خودشان خطا کنند و سپس خدا را محکوم کنند که چرا چنین و چنان کردی؟!
به طور قطع در این دنیا هیچ اتفاق بدی نمیافتد و هیچ صدمه و مصیبتی به بیگناه یا گناهکار نمیرسد، مگر آن که مقصر آن انسان و عملکردهایش است و از ناحیهی خداوند متعال هیچ ظلمی به کسی نمیشود:
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» (الروم - 41)
ترجمه: فتنه و فساد در خشكى و دريا به علت كارهائى كه مردم انجام داده (و مىدهند) ظاهر شده (و مىشود) (چون اينطور است لذا) خداى عليم كيفر قسمتى از اعمالشان را به آنان مىچشاند، تا شايد آنان به سوى (خدا) باز گردند.
- تعداد بازدید : 4221
- 4 شهریور 1389
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: توحید