ایکس – شبهه – پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: همانطور که در متن سؤال ارسالی مرقوم نمودید، هر دو طرف این کار را میکنند، پس دیگر سؤال «آیا اهل سنت نمیتوانند چنین کنند؟» موردی ندارد.
بدیهی است که در مقام شعار و ادعا، هر کسی در این عالم میتواند هر شعاری بدهد و یا هر ادعایی که دلش میخواهد بنماید و حتی بدون هیچ دلیلی، یک عده را دور خود جمع کند؛ اما اگر کار به اثبات ادعا رسید، چارچوبیهایی دارد که کار را به اصول مینشاند.
به عنوان مثال:
الف - وقتی سخن از یک روایت به میان میآید، پذیرش آن ضوابط و اصولی دارد که اولین اصل آن تطابق با «عقل و وحی» است. پس اگر شیعه یا سنّی روایتی نقل کردند که با «عقل و وحی» مطابقت نداشت و یا مغایر بود، به هیچ وجه پذیرفته نخواهد بود.
ب – حال ممکن است که سخنی درست باشد، با عقل و وحی نیز نه تنها مغایرت نداشته باشد، بلکه مطابق باشد؛ اما از اهل عصمت علیهمالسلام نباشد و نمیتوان هر سخنی را [هر چند درست باشد] به آنان انتساب داد.
ج – در اینجا «علم حدیث» و «علم رجال»، با مشخصهها و ضوابطی که در آنها تدوین شده است، تعیین کننده هستند که آیا میتوان اطمینان کرد حدیث و یا روایت نقل شده به معصومین علیهمالسلام انتساب دارد یا خیر؟
د – حال فرض بگیریم که حدیثی در منابع اهل تشیع یا تسنن نقل شد که بر سر آن با هم اختلاف دارند. بدیهی است اگر موضوع در همان ابتدا با عقل، وحی و نص صریح، سنّت (قول و فعل رسول الله صلوات الله علیه و آله) تواتر و ...، روشن نشده باشد، نوبت به علم رجال در بررسی ناقلین حدیث و سلسلهی راویان تا شخص معصوم (ع) میرسد، که غالباً بسیار روشن و تعیین کننده است. لازم به ذکر است این کار نه تنها در احادیث مورد اختلاف میان مذاهب انجام میشود، بلکه (دست کم در تشیع) راجع به هر حدیث یا روایتی که به معصوم (ع) انتساب داده شود انجام میپذیرد. لذا به حدیث صحیح یا موثق، مرسل، مقطوع، موقوف، مرفوع و ...، دستهبندی میشوند.
ﻫ – اگر به قول مطروحه در سؤال، همه مراحل گذشت، اما شیعه، راوی حدیثی را در اهل سنت ناموثق دانست و هم چنین سنی، راوی حدیثی را در شیعه ناموثق بیان کرد، غیر از همه اصول مطروحه، آن چه که تعیین کننده است، «نقطه اشتراک» است. یعنی مثلاً حدیثی در اهل سنّت نقل شده است و نام راوی یا راویان نیز آورده شده است، اما همان علما و محدثین اهل سنت، آن راوی یا یکی از سلسله راویان آن حدیث را ناموثق، دروغگو، فاسد و ... نامیدهاند؛ خب دیگر حجت تمام است.
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه