آیتالله جوادی آملی: مثلث استقلال امت پیامبراکرم صلوات الله علیه و آله (به مناسب سالروز شهادت امام صادق علیهالسلام)
بخشی از بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی:
.. دستوراتی از امام ششم رسیده است که برخی از آن دستورات را قرائت میکنیم تا روشن شود که حضرت در اصلاح امّت اسلامی چه قدر مهربان و کوشا و دلسوز است؛
امام باقر درباره امام صادق فرمود: هذا خِیرُ البَرِیَه (1). بعد از امامان معصوم از تمام مردم ... ما را خیر برسان. اینها را از نیاز به دیگران مستغنی کن! امام ششم می گوید: وصیّت پدرم در من آنچنان اثر گذاشت که سوگند به خدا تا میتوانم در استقلال امّتام میکوشم. وَاللهِ لا اَدَعُنَّهُمْ حَتّی یَکُونَ رَجُلُ مِنْهُمْ فِی المِثلْ لا یَسئَلُ اَحَداً. فرمود: قسم به خدا من نمیگذارم در بین امّت ما کسی نیازمند به دیگری باشد؛ در مسائل علمی مستقل، در مسائل سیاسی مستقل؛ نیازی به غیر نداشته باشند. این سخن امام ششم است .
آنگاه میگوید: مردم! شما اگر بخواهید یک جامعه فاضله داشته باشید، چاره جز این نیست که این اصول را رعایت کنید؛ بخشی از این اصول مربوط به مسائل رفاهی است، بخش دیگر این اصول که زیر بناست مربوط به مسائل اعتقادی و تمدّن اصیل است.
امّا آنچه که مربوط به مسائل رفاهی است؛ فرمود: ثَلاثْ لا تَطِیبُ السُّکنی إلا بِهِنَّ؛ اَلهَوَی الطَّیِبْ، وَ المَاءِ الغَزیر، وَ الأرضِ الخَوّارِه(2). فرمود: سه امر است که زندگی مردم بدون آن سه امر گوارا نیست؛ داشتن هوای سالم، داشتن آب فراوان، داشتن زمین نرم، آماده کشت و کار. یعنی بکوشید محیط زیست تان سالم باشد. بکوشید در تولید آب، در صرف آب از آبهای فراوانی برخوردار باشید. بکوشید سرزمینی مهیا کنید که آماده کشاورزی و باغداری باشد؛ اینها مربوط به مسائل رفاهی.
امّا آنچه زیر بنای تمدّن یک جامعه اسلامی است که اگر یک ملّتی فاقد این اصول بود، دیگر متمدّن نیست از نظر امام صادق این است؛ فرمود: ثَلاثْ لا یَستَغنِی اَهلُ کُلِّ بَلَدٍ عَنها؛ سه چیز است که هیچ گروهی از آنها بی نیاز نیست. اوّل: فَقِیهٌ عالِمٌ وَرِعْ. دوّم: اَمیرٌ خَیِّرٌ مُطاع. سوّم: طَبیبٌ بَصیرٌ ثِقِه. فَإنْ عَدِمُوا ذلِکَ کانُوا هَمَجً رِعاعْ (3). فرمود: اگر یک ملّتی از راهنمائی فقیه عادل محروم بود، اگر یک ملّتی از داشتن یک ارتش نیرومند و فرمانروایان مهربان و خیر خواه محروم بود، اگر یک ملّتی از یک سلسله اطبّای حاذق مورد اعتماد محروم بود، آنها از سعادت و تمدّن سهمی ندارند. اوّل: داشتن مقام شامخ فقاهت است که احکام و حِکم دین را به مردم بیاموزاند. دوّم: داشتن یک فرمانروایان خیرخواه مُطاع که مردم از آنها اطاعت کنند. سوّم: داشتن اطبّای بینای بیدار دل پاک، اینها را امام ششم به ما آموخت که فراهم کنیم.
برای اینکه مردم به این اصول آشنا بشوند، فرمود: یا لِیتَ السِیاطْ عَلی رُئُوسِ اَصحابی حَتّی یَتَفَقَّهُوا (4). وقتی شاگردان خاصّاش را میدید، می گفت: اَشکُوا إلَی الله وَحدَتِی وَ تَقَلقُلِی(5). یا لِیتَ هذِهِ الطاّغِیَه اذِنَ لِی فَأتَّخِذُ فِی الطائِفِ قَصراً، فَسَکنْتُ وَ اَسکَنْتُکُمْ مَعِیَ (6). فرمود: من از اینکه حوزه علمیّه من، من از اینکه دانشگاه الهی من بسته است، شکایت به خدا میبرم! ای کاش این طاغوت به من اجازه میداد، من در طائف که از آب و هوای خوبی برخوردار است حوزه علمیّه میساختم، خودم به طائف میرفتم و شما شاگردانم را به طائف دعوت میکردم، آنجا شما را به علوم و اصول اسلامی آشنا میکردم! این خواسته امام صادق است. اگر کسی امکانات دارد، جوان هست، از یک آب و هوای معتدلی برخوردار است، به خودش اجازه بیکاری و تن پروری ندهد، که اگر به خود اجازه تعطیلی داد، رابطه او با امامش مستحکم نیست!
چه کسانی میتوانند به امامت برسند؟
امام فرمود: میدانید چه گروهی میتوانند به امامت برسند؟ چه گروهی می توانند وارثان انبیاء باشند، چه گروهی میتوانند خلف صالح پیامبران باشند؟ آنها که گرچه در زمین مستضعفاند، ولی در باطن عالم عظیم باشند.
در مکتب امام صادق آن مستضعفی میتواند پیروز بشود که فقط مستضعف در زمین باشد. اگر کسی هم مستضعف در زمین بود، هم مستضعف در آسمان، او پیروز نمیشود! تنها کسی پیروز میشود که استضعافاش فقط در زمین باشد. مؤمن اگر مستضعف است، استضعافاش در زمین است، وگرنه در ملکوت عالم او عظیم است. حضرت فرمود: آنکه برای خدا عالم بشود، برای رضای خدا به علم عمل کند، برای رضای خدا علم را فرا راه دیگران نصب کند با قلم و بنان و بیان، او در باطن عالم عظیم است. این انسان عظیم می تواند وارث پیغمبر بشود! اینچنین نیست هر مستضعفی بتواند امام زمین بشود!
مسلمان اگر مستضعف است، فقط در منطقه زمین استضعاف به سراغ او آمده است وگرنه در آسمانها او عزیز است. در باطن عالم عزیز است، در جان جهان گرانمایه است. انسانی که در جان عالم گرانمایه است، پیروز است. و ممکن نیست یک مستضعف غیر الهی به مقصد برسد! و ممکن نیست یک مستضعف غیر دینی به مقصد برسد! اگر از گودالی در آمده است، به گودال دیگر میافتد، چه اینکه دیدهاید. امّا امام صادق شاگردان اش را از گودال حکومت مروانی در آورد، و اجازه نداد وارد گودال حکومت عباسیان بشوند. فرمود: نه مروانی و نه عباسی! نه بنی امیّه، نه بنی عباس. آن مستضعف فی الأرض است که میتواند امام بشود. و اگر کسی مستضعف فِی الأرضِ وَ فِی السَّماء شد، روزی اگر در این گودال بود و از این گودال بیرون آمد، به گودال دیگر می افتد.
وقتی نامه منصور دوانقی به پیشگاه امام ششم رسید که لِمَ لا تَخشانا کَمَا یَخشانَا النّاس، «چرا مانند دیگر وعاظّ و سلاطین به دربار ما بار نمییابی؟»، فرمود: نه من دنیائی دارم که برای صیانت او به سراغ تو بیایم، و نه تو آخرتی داری که در اثر اشتیاق به آن معارف اُخروی با تو رفت و آمد کنم! آمدنم سودی ندارد. این بیان قاطع را امام صادق وقتی میگوید که درباره بنی مروان هم آن بیان قاطع را داشت. آنگاه از راه فریب و نیرنگ منصور دوانقی نوشت: تَذهَبُنَا لِتَنصَحَنَا. به سراغ ما بیائید تا ما را نصیحت کنید، چون دیگر وعاظ. فرمود: أمّا مَنْ أرادَ الآخِرَه فَلا یَصْحَبُکْ وَ أمّا مَنْ أرادَ الدُّنیا فَلا یَنصَحُکْ (7). آنکه اهل دنیاست که به میل تو سخن میگوید، نه اینکه تو را نصیحت کند.
جذب غیر از تبلیغ است:
نصیحت و موعظه جَذبُ الخَلقِ إلَی الحَقّ است، نه جَذبُ الخَلقِ إلَی الطَّبِیعَه، نه جَذبُ الخَلقِ إلَی الخَلق! ناصح کسی است که مردم را به الله جذب کند. جذب کردن غیر از تبلیغ است. جذب کردن غیر از سخنرانی و گفتن و نوشتن و درس گفتن است! واعظ کسی است که هنر جذب داشته باشد. وعظ جَذبُ الخَلقِ إلَی الحَقّ است. ممکن است کسی سخنرانی کند، کتاب بنویسد، امّا نتواند جاذبه ایجاد کند. جذب کردن کاری است دشوار! تا انسان خود مجذوب نباشد، اهل جذب نیست. تا خود الهی نباشد، سخنش در دلها کشش ایجاد نمیکند.
اینکه خدای سبحان فرمود: أنَّمَا أعِظُکُمْ بِواحِدَه (8)، پیغمبر را واعظ معرفی کرد؛ چون رفت، دیگران را می برد. آنکه اهل رفتن است، به همراه می برد. بالأخره یا میبرند، یا می رود. دیگران را بردند، دیگران رفتند، و پیغمبر ما را به تعبیر صدر المتألّهین (رضوان الله علیه) بردند. خدا وقتی درباره دیگر انبیاء سخن میگوید، میگوید: اینها آمدند. وقتی درباره خاتم انبیاء (ص) سخن میگوید، میگوید: من آوردمش! درباره انبیای دیگر سخن از رفتن است. درباره خاتم انبیاء سخن از بردن است. اگر درباره موسی است، می گوید: فَلَمّا جآءَ مُوسی لِمیقاتِنا (9). و اگر سخن از سیر جهانی و الهی ابراهیم است، می گوید: إنّی ذاهِبٌ إلی رَبّی.
امّا وقتی سخن از سیر ملکوتی پیغمبر است، می گوید: سُبحانَ الَّذِی اَسری بِعَبدِهِ لَیلاً مِنَ المَسجِدِ الحَرامِ إلَی المَسجِدِ الأقصَی اَلَّذی بارَکنا حُولَه (10). فرمود: آن خدائی منزّه است که پیغمبرش را با کشش برد. عَلی أیُّ حال انبیاء رفته اند. پیروانش را میبرند. آنکه توان بردن دارد، واعظ است. آنکه می تواند به همراه عدّهای را ببرد، واعظ است. آنکه فقط حرف میزند، سخنگو است، نه واعظ!! آنکه حرف میزند، توان جذب ندارد.
امام ششم در جواب فرمود: من کسی را وعظ میکنم که او اِخلاد إلَی الأرض نداشته باشد. آنکه در دلاش میگوید: سَوآءٌ عَلِینا وَ عَظَلْتَ أمْ لَمْ تَکُنْ مِنَ الواعِظین (11)، من چگونه او را جذب کنم ؟! أمّا مَنْ أرادَ الآخِرَه فَلا یَصْحَبُکْ، وَ أمّا مَنْ أرادَ الدُّنیاء فَلا یَذهَبُکْ.
آنگاه دستور دادند، دیدند امام صادق نه با پول جذب نمیشود، زیرا در برابر پول میگوید: نه بنی مروان، نه بنی عباس! اگر شما امروز میگوئید: نه شرق و نه غرب، چون شاگرد امامی هستید که آنروز گفت: نه بنی مروان، نه بنی عباس. دید با پول جذب نمیشود، دید با نیرنگ و دعوت به سلسله وعّاظ و سلاطین شدن جذب نمیشود، دستور داد خانه امام صادق را آتش زدند!
جانشین حضرت ابراهیم علیه السلام:
مرحوم کُلینی نقل میکند: ناظران دیدند امام ششم پا روی امواج آتش خانه میگذارد، میگوید: أنَا ابنُ اَعراقِ الثَّری، أنَا ابنُ اِبراهِیمَ خَلیلِ الله (12). دیدند پا روی امواج آتش می گذارد، میگوید: ما فرزندان ریشه زمین هستیم. ما فرزند ابراهیم هستیم! یعنی گرچه نُمرود رفت و توی منصور دوانقی جای نُمرود نشستهای؛ گرچه ابراهیم رفت و من جای ابراهیم نشسته ام، ولی حقّ همان است که ما بر نار مسلّط هستیم. من فرزند همان ابراهیم هستم.
1- کافی / جلد 1 / صفحه 307
2- بحار الأنوار / جلد 75 / صفحه 232
3- بحار الأنوار / جلد 75 / صفحة 235
4- بحار الأنوار / جلد 75 / صفحة 235
5- کافی / جلد 8 / صفحة 215
6- کافی / جلد 8 / صفحة 215
7- بحار الأنوار / جلد 47 / صفحة 184
8- سوره سباء / آیه 46
9- سوره اعراف / آیه 143
10- سوره اسراء / آیه 1
11-سوره شعراء / آیه 136
12-کافی / جلد 1 / صفحه 473
- تعداد بازدید : 1640
- 31 مرداد 1393
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: در محضر استاد امام صادق